سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بررسی اکسپریا ایکس زد سونی جدید نقد

بررسی اکسپریا ایکس زد سونی جدید نقد

اکسپریا ایکس زد پرچمدار ترکیبی سری Z سابق و X امروز، هوشمندتر از همیشه شده و دوربین آن به فناوری‌های خاصی مجهز شده است.

سونی از سال قبل با عرضه‌ی سری اکسپریا ایکس (Xperia XZ) اعلام کرد که تمرکز این شرکت روی این سری خواهد بود و نه تنها دیگر گوشی در سری Z عرضه نخواهد شد بلکه تمامی پرچمداران تا گوشی‌های پایین‌رده و میان‌رده در این سری جای خواهند داشت. اولین پرچمدار این سری یعنی اکسپریا ایکس پرفورمنس آن‌طور که باید در بازار رقابتی گوشی‌های هوشمند مورد استقبال قرار نگرفت، اما به نوعی این گوشی بنیان خوبی برای ایجاد تغییرات مثبت در گوشی‌های شرکت ژاپنی بود. 

Xperia XZ / اکسپریا ایکس زد

چندی پیش سونی در نمایشگاه ایفای امسال نسل جدید پرچمدار خود را با نام اکسپریا ایکس زد روانه‌ی بازار کرد. این گوشی شاید در ظاهر تفاوت بسیاری نسبت به گذشته کرده باشد اما همچنان با در دست گرفتن آن تشخیص می‌دهید که با گوشی از سونی روبرو هستید. این تغییرات در طراحی در چه مسیری بوده‌اند؟ آیا اکسپریا ایکس زد همان پرچمداری است که طرفداران سونی انتظارش را می‌کشیدند؟ در ادامه با بررسی جدیدترین پرچمدار اندروید با زومیت همراه باشید.

برای بررسی این محصول از دید عملکرد در بازی‌های و ویژگی‌های مخصوص به سرگرمی، به مقاله بررسی اکسپریا ایکس زد سونی در زومجی مراجعه کنید.

بررسی ویدیویی

 

 

دانلود ویدیو 360P | دانلود ویدیو 720P  | دانلود از شاتل

طراحی

سونی در اکسپریا ایکس زد دست به تغییرات زیاد در طراحی زده است. البته تغییرات زیاد به معنای از بین رفتن زبان طراحی سونی که با نام OmniBalance شناخته می‌شود، نیستند و با دیدن گوشی متوجه می‌شوید که محصولی ساخت سونی مواجه هستید. سونی از لبه‌های خمیده و منحنی شکل بهره برده که به شکل یکپارچه‌ای از پشت تا جلوی گوشی کشیده شده و جلوه‌ی زیبایی به گوشی داده است. هرچند این فریم پلاستیکی است اما قاب پشتی گوشی از جنس آلیاژ خاصی از آلومینیوم ساخته شده که ظاهری بسیار زیبایی به گوشی داده است. با این حال لک‌پذیری بدنه زیاد است و به دلیل پوشش رنگی که روی بدنه اضافه شده، حس تمام عیار یک گوشی فلزی را به کاربر القاء نمی‌کند. با این همه، تغییرات اساسی در طراحی نسبت به گذشته باعث شده تا گوشی زیبا و ساده و البته متفاوت به نظر برسد.

Xperia XZ / اکسپریا ایکس زد

فریم دور گوشی از جنس پلاستیک ساخته شده و دکمه‌ها نیز پلاستیکی هستند. ترجیح می‌دادیم این دکمه‌ها فلزی باشند تا حس بهتری بدهند. علاوه بر این موضوع دکمه‌های تنظیم حجم صدا نیز در سمت راست گوشی و زیر دکمه‌ی پاور قرار دارند که محل به نظر نمی‌رسد و باعث می‌شود به صورت ناخواسته دست با آن‌ها تماس پیدا کند.

سونی در حرکتی جدید، که البته از سری زد 5 نیز شاهد آن بودیم، دکمه‌ی پاور در لبه‌ی کناری گوشی را با حسگر اثر انگشت یکپارچه کرده است تا به هنگام فشار دادن آن با انگشت شست، قفل گوشی به سرعت باز شود. دقت و سرعت عملکرد این حسگر عالی است و در اکثر مواقع با فشردن دکمه‌ی پاور حسگر نیز عمل کرده و قفل گوشی باز می‌شود. تنظیم اولیه حسگر نیر بسیار سریع است و با 7 یا 8 بار قرار دادن انگشت روی آن می‌توانید آن را آماده به کار کنید. از طرفی یکپارچه کردن حسگر اثر انگشت با دکمه‌ی پاور ایده‌ی بسیار کاربردی و مناسبی است و محل آن بهتر از قرار گیری در لبه پایین یا پشت دستگاه و همیشه در دسترس است.

Xperia XZ / اکسپریا ایکس زد

خوشبختانه سونی شجاعت به خرج نداده! و همچنان شاهد حضور جک 3.5 میلی‌متری صدا در بخش بالای گوشی هستیم. در بخش پایین گوشی نیز بار دیگر شاهد طراحی ساده و زیبا هستیم و برای اولین بار در گوشی‌های سونی درگاه یو‌اس‌بی نوع سی بکار گرفته شده است. خشاب میکرو اس دی و نانو سیم نیز همچون گذشته در این گوشی در لبه‌ی چپ جای گرفته است.

در بخش جلوی گوشی شاهد حضور صفحه نمایش جذاب 5.2 اینچی اکسپریا ایکس زد هستیم که اسپیکرهای دوگانه نیز در حاشیه‌های بالا و پایین گوشی قرار گرفته‌اند که البته این حاشیه‌ها از مقدار مطلوب اندکی بیشتر هستند. لازم است بدانید که محل اتصال این بخش پلاستیکی با بخش پایین گوشی، فاصله‌ی اندکی دارد که به مرور زمان گرد و خاک در این بخش به جمع می‌شود و به زیبایی گوشی لطمه می‌زند.

Xperia XZ / اکسپریا ایکس زد

در حالت کلی طراحی اکسپریا ایکس زد خاص، ساده و زیبا است و مهم‌تر از همه این است که بالاخره از طراحی نسبتا تکراری نسل‌های قبل فاصله گرفته و نشانگر شروع روندی جدید در تولید گوشی‌های هوشمند توسط سونی است و البته ضد آب بودن و گواهی IP68 نیز یکی از نقاط قوت این گوشی به شمار می‌رود. این طراحی هر چند بی‌نقص نیست، اما بسیار زیبا و متفاوت است. پس بطور خلاصه در نظر داشته باشید که با دست گرفتن اکسپریا ایکس زد، سه ماده را لمس خواهید کرد: پوشش شیشه‌ای در قسمت جلو (که مشخص نیست کدام نسخه از گوریلا گلس است)، لبه‌های پلاستیکی و پوشش فلزی در پشت دستگاه.

اسپیکر

شاید یکی از بهترین ویژگی اکسپریا ایکس زد را بتوان اسپیکرهای آن دانست. این اسپیکرها در بهترین جای ممکن یعنی در جلوی گوشی قرار دارند. اسپیکرهای دوگانه مورد استفاده در این گوشی با این که کیفیت عادی دارند، اما محل قرارگیری آن‌ها باعث شده تا تجربه‌ی خوبی را به کاربر بدهند. بسیاری از گوشی‌های هوشمند کنونی در بخش فریم زیری گوشی خود به یک اسپیکر تک‌گانه دارند، اما تصمیم سونی برای قرار دادن دو اسپیکر در جلوی گوشی، یک تصمیم عالی است.

Xperia XZ / اکسپریا ایکس زد

با این حال کیفیت و حجم صدای این اسپیکرها اندکی ضعیف‌تر از اچ‌تی‌سی 10 یا نکسوس 6 پی است، اما کاربر را راضی نگه خواهد داشت. البته متاسفانه کیفیت هدفون‌های موجود در جعبه‌ی گوشی چندان خوب نیست و قطعا باید به فکر خرید هدفون بهتر و جدیدی برای بهبود تجربه‌ی صوتی باشید. 

صفحه نمایش

اکسپریا ایکس زد به یک نمایشگر 5.2 اینچی از نوع IPS LCD و با رزولوشن 1080p یا 1920 در 1080 پیکسل مجهز شده است. این تراکم پیکسلی برای نمایشگر 5.2 اینچی کافی به نظر می‌رسد. در این نمایشگر نوشته‌ها کاملا خوانا و تصاویر واضح دیده می‌شوند.

این نمایشگر از فناوری‌های اختصاصی سونی شامل، براویا، Triluminosو X-Reality پشتیبانی می‌کند تا تصاویر عمق رنگ مشکی بالاتر و کنتراست بهتری داشته باشند. پنل مورد استفاده در این گوشی از فناوری کوانتوم دات نیز بهره می‌برد تا رنگ‌ها در آن زنده و البته کمی اشباع شده و نزدیک به AMOLED ها به نظر برسند. با این وجود سونی تلاش کرده است تا رنگ‌ها همچنان دقیق و طبیعی به نظر برسند و در این راه نیز موفق بوده است. اکسپریا ایکس زد شاید از نظر تراکم پیکسلی به خوبی گوشی‌های مجهز به نمایشگر QHD نباشد اما تصاویر را با کیفیت مطلوبی نمایش داده و در عین حال استفاده از پیکسل‌های کمتر همیشه به معنی مصرف انرژی کمتر و طول عمر باتری بالاتر است. اکسپریا ایکس زد در مقایسه با اکسپریا ایکس کنتراست بالاتری داشته و سفید و مشکی را نیز بهتر نمایش می‌دهد.

Xperia XZ / اکسپریا ایکس زد

به کارگیری تکنولوژی نمایش رنگ های واقعی Triluminos که در تلویزیون‌های سری براویا سونی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد، سبب می‌شود تا طیف گسترده‌تری از رنگ‌ها در اکسپریا ایکس زد به نمایش در آید و نتیجه‌ی آن تصاویر زنده و درخشان است.

سونی همچنین از موتور اختصاصی پردازشِ تصویرِ خود با نام X-Reality در اکسپریا ایکس زد استفاده کرده است. این موتور پردازش تصویر، برای آنالیز و بهبود تصاویر به کار می‌رود که وظیفه‌ی بهینه‌سازی و همسان‌سازی کنتراست و شفافیت را در کنار کاهش میزان نویز برعهده دارد. همچنین این تکنولوژی قابلیتی به نام سوپر رزولوشن را در اختیار دارد که می‌تواند هر پیکسل تصویر را در هر اندازهای بهینه‌سازی کند و جزئیات تصاویر را بیش از پیش به نمایش بگذارد. کاربر می‌تواند به میل خود فناوری X-Reality را فعال یا غیر فعال کند. 

همچنین روشنایی حداکثری این صفحه نمایش نیز بسیار بالا است و به راحتی می‌توانید حتی در زیر نور خورشید نیز با این گوشی کار کنید. به طور کلی صفحه نمایش اکسپریا ایکس زد یکی از نقاط قوت آن است و با وجود رزولوشن پایین‌تر نسبت به رقبای اندرویدی، کیفیتی فوق‌العاده‌ای را در اختیار کاربران قرار می‌دهد.

نرم‌افزار 

رابط کاربری سونی در طی سال‌های گذشته تغییرات زیادی به خود دیده و حالا با رابط کاربری اندروید خام، تفاوت‌های بسیار کمی دارد. منوی تنظیمات، نوار اعلانات و بسیاری از بخش‌های دیگر رابط کاربری مانند اندروید خام هستند که باعث شده رابط کاربری سونی جذاب‌تر از قبل شود. طراحی آیکون‌ها نیز از لبه‌های تیز گذشته فاصله گرفته و شکل دایره‌ای دارد که این طراحی با رابط کاربری سونی هماهنگی بیشتری یافته است.

Xperia XZ / اکسپریا ایکس زد

هوم اسکرین گوشی نسبت به گذشته تغییر زیادی نکرده و مانند گذشته شاهد ویژگی مشابه جستجوی اسپاتلایت هستیم. کافی است صفحه نمایش را به سمت پایین لمس کنید تا نوار جستجو در کنار اپلیکیشن‌های پراستفاده پیش‌روی شما قرار بگیرند. همچنین لیستی از اپلیکیشن‌های پیشنهادی نیز در این بخش وجود دارد تا در صورت نیاز به صورت مستقیم آن‌ها را از  پلی‌استور نصب کنید.

اسکرین شات اکسپریا ایکس زد

با این که رابط کاربری سونی تفاوت زیادی با اندروید خام ندارد، اما ویژگی‌های جذابی به آن اضافه شده تا از امکانات اندروید بیشترین استفاده صورت گرفته باشد. گزینه‌های مثل دوبار لمس صفحه نمایش برای روشن کردن صفحه نمایش گوشی، حالت استفاده با دستکش و برخی موارد دیگر نیز حاضر هستند تا بتوانید هر چه بیشتر از ویژگی‌ها گوشی خود بهره ببرید.

تغییر دیگر در بخش اپلیکیشن‌های در حال اجرا است. با فشار دادن دکمه‌ی مربعی Recent Apps دیگر شاهد حضور میان‌بر اپلیکیشن‌ها با نام Smart apps نیستیم و البته اپلیکیشن‌های شناور نیز از این بخش حذف شده‌اند.

همچنین ویژگی با نام Smart Cleaner، رفتار اپلیکیشن‌ها را زیر نظر گرفته و اگر از اپلیکیشنی به مدت طولانی استفاده نکنید، اقدام به پاک کردن کش آن‌ها می‌کند. با این حال می‌توانید حالت خودکار این ویژگی را غیرفعال کنید و هر از چند گاهی به صورت دستی اقدام به پاک کردن کش اپلیکیشن‌های کم استفاده‌ی خود بکنید.

اسکرین شات اکسپریا ایکس زد

بخش کاربردی دیگر این گوشی امکان بک‌آپ گیری از داده‌ها، اپلیکیشن‌ها، پیامک‌ها و سایر اطلاعات است. با استفاده از این بخش می‌توانید این داده‌ها را روی حساب کاربری سونی خود ذخیره کنید یا حتی بر روی حافظه میکرو اس‌دی یا حافظه‌ی اکسترنال، بک‌آپ مورد نظر را ذخیره کرده و در صورت نیاز از آن بهره ببرید. حتی می‌توانید زمان‌هایی که می‌خواهید بک‌آپ‌ها تهیه شوند را نیز تعیین کنید. برای مثال تعیین کنید که در صورت اتصال به شبکه‌ وایفای یا شارژ گوشی، به صورت خودکار فرآیند گرفتن بک‌آپ صورت بگیرد.

بدون شک تغییرات در بخش‌های مختلف رابط کاربری باعث شده تا ظاهر و عملکرد آن به اندروید خام نزدیک و نزدیک‌تر شود که این مورد یک نکته‌ی مثبت بزرگ به شمار می‌رود. در گذشته شاید این رابط کاربری برای بسیاری ظاهر جذابی نداشت، اما اکنون شاید می‌توان گفت ظاهر رابط کاربری، روان بودن و البته امکانات آن از ویژگی‌های مثبت گوشی اکسپریا ایکس زد به حساب می‌آیند.

دوربین

دوربین اصلی گوشی اکسپریا ایکس زد دارای حسگری 23 مگاپیکسلی است که البته سنسوری جدید نبوده و همان حسگر مورد استفاده در اکسپریا زد 5 است. این حسگر که با نام مدلIMX300 شناخته می‌شود در اصل 24.8 مگاپیکسلی است که سونی آن را تنها در گوشی‌های خود بکار می‌گیرد و در اختیار دیگر شرکت‌ها قرار نمی‌دهد. لنز این دوربین F/2.0 و فاصله‌ی کانونی 24 میلی‌متری دارد.

بسته به نسبت طول و عرض تصویر که در آن عکاسی می‌کنید می‌توانید از 22.8 یا 20.1 مگاپیکسل از سنسور استفاده کنید و تمام 24.8 مگاپیکسل سنسور در اختیار شما نخواهد بود. تصاویر ثبت شده در نسبت 4 به 3 ابعاد 5?520 در 4?140 پیکسلی دارند که در واقع همان رزولوشن 23 مگاپیکسلی را در اختیار شما قرار خواهد داد که خود سونی اظهار کرده است. اگر در نسبت 16 به 9 عکس بگیرید، رزولوشن عکس ثبت شده، 5?984  در 3?366پیکسل یا به عبارتی 20.1 مگاپیکسل است. همانطور که می‌بینید طول تصویر 16 به 9 بیشتر از 4 به 3 است و برخلاف روش‌های معمول سونی عکس 16 به 9 را از داخل تصویر 4 به 3 برش نمی‌دهد و در واقع بخش بیشتری از سنسور 25 مگاپیکسلی را به صورت طولی استفاده می‌کند.

Xperia XZ / اکسپریا ایکس زد

مانند گذشته این سنسور لرزشگیر اپتیکال نداشته و در عوض سونی از سیستم خاص خود برای گرفتن لرزش تصاویر استفاده می‌کند که حالا بهبود یافته و لرزشگیر 5 محوره نام گرفته است. البته این لرزشگیر تنها در برخی حالت‌های ثبت ویدیو عمل کرده و محدود به فیلم‌برداری فول اچ‌دی است. اگر در سایر حالت‌های فیلمبرداری کنید به لرزشگیر سه محوره محدود می‌شوید.

سونی از فوکوس هیبریدی پیشگویانه (Predictive Hybrid AF) و فوکوس تشخیص فاز در دوربین اکسپریا ایکس بهره برده است. این نوع از فوکوس خودکار باعث می‌شود تا حتی سوژه‌های متحرک نیز همیشه در فوکوس باشند و کاربر بتواند تصاویر واضحی را از سوژه‌‌های در حال حرکت بگیرد. این قابلیت ترکیبی از سخت افزار و نرم‌افزار است. در کنار این ویژگی‌ها سونی از فوکوس لیزری نیز بهره برده است تا فوکوس روی سوژه‌های نزدیک با سرعت بیشتری نیز انجام بگیرد.

اقدام جالب و موثری که سونی در دوربین اکسپریا ایکس انجام داده است، افزایش سرعت عکس‌برداری پشت سر هم است. سونی موفق شده است تا پردازش بعد از تصویر برداری را به پس‌زمینه منتقل کند و به این ترتیب بعد از گرفتن هر عکس‌، سیستم منتظر پردازش تصویر نمی‌ماند و بلافاصله‌ آماده‌ی عکاسی بعدی است. همچنین دوربین نسل جدید گوشی‌های هوشمند سونی بدون درنگ از حالت آماده‌باش یا خاموش به حالت عکاسی منتقل می‌شوند و حتی وقتی گوشی در حالت خواب (Sleep) است با فشار دادن و نگاه داشتن دکمه‌ی فیزیکی شاتر، بدون روشن شدن صفحه‌نمایش، عکس گرفته می‌شود. به این ترتیب هیچ‌ سوژه‌ای را از دست نخواهید داد. البته مدت زمان ثبت عکس در این حالت در حدود 2 تا 3 ثانیه است که کمی بیش ار حد مطلوب است.

Xperia XZ / اکسپریا ایکس زد

اما ویژگی‌ها به اینجا ختم نشده و سونی از سنسور RGBC-IR هم استفاده کرده است تا با تحلیل رنگ زمینه تصاویر، بالانس رنگ سفید را نیز به صورت خودکار انجام دهد تا رنگ‌های ثبت شده طبیعی‌تر و واقعی‌تر جلوه کنند.

کیفیت تصاویر ثبت شده

با اینکه سونی امسال نیز توجه بسیاری روی دوربین خود داشته است، اما کیفیت تصاویر در برخی از شرایط مطلبو نیست و رقبایی مانند آیفون 7 و گلسی اس 7 سامسونگ عملکرد بهتری نشان می‌دهند. البته سنسور 23 مگاپیکسلی اکسپریا ایکس زد جزئیات بسیاری را در خود جا داده است اما با زوم کردن روی عکس متوجه خواهید شد که نویز آن بیشتر از میزان مطلوب بوده و شارپ کردن‌ها نیز اندکی مصنوعی جلوه می‌کنند.

اگر به تصاویر در حالت عادی نگاه کنید، رنج داینامیک مناسب، طبیعی‌ بودن رنگ‌ها و جزئیات مناسب برآورد می‌شوند اما عالی نیستند. از طرفی دوربین اکسپریا ایکس زد، اکسپوژر را در پس‌زمینه به خوبی کنترل نمی‌کند و اگر منبع نور به هنگام عکاسی روبروی شما باشد در بخش‌های روشن تصویر جزئیات زیادی را از دست می‌دهید. در عکاسی در نور کم نیز مقدار ایزو بیش از حد زیاد می‌شود و شاید دلیل این موضوع نبود لرزش‌گیر اپتیکال باشد. افزایش زیاد از حد ایزو باعث می‌شود تا تصاویر نویز شدیدی داشته باشند.

از طرفی با توجه به استفاده از RGBC-IR در کنار فوکوس لیزری انتظار داشتیم رنگ‌ها طبیعی‌تر بوده و در محیط‌های کم نور فوکوس سریع‌تر انجام می‌شود. البته کم شدن نور محیط به هیچ عنوان محیط با عملکرد مناسبی برای دوربین ایکس زد نیست. با کم شدن منابع نور جزئیات به شدت کم می‌شوند و آنگونه که انتظار داشتیم نبودند. سرعت فوکوس نیز آنگونه که تصور می‌کردیم نبود و سرعت زیادی نداشت. به طور کلی انتظار عملکرد بهتری در نور کم از ایکس زد داشتیم.

بازده و عملکرد

پرچمدار سونی مانند اکثر پرچمداران دارای پردازنده‌ی اسنپدراگون 820 است و البته این پردازنده‌ را رم 3 گیگابایتی همراهی می‌کند که با توجه به رم 4 یا 6 گیگابایتی سایر پرچمداران کم به نظر می‌رسد. با این حال تا به امروز هیچ دلیل قانع کننده‌ای مبنی بر تاثیر رم روی عملکرد بهتر گوشی ارائه نشده است و نحوه‌ی استفاده از این مقدار رم است که تعیین‌کننده‌ی تجربه‌ی کاربری است.

Xperia XZ / اکسپریا ایکس زد

در ادامه می‌توانید نتایج بنچمارک‌های اکسپریا ایکس زد را مشاهده کنید:

تلفن / تبلت

AnTutu 6

Linpack

Single /

Multi

Quadrant 2.13DMark 

IceStorm

Vellamo

Browser /

Metal

CF Bench

v1.3

BaseMark

OS II 

Xperia XZ 124589

446.25

587.36

35698 24569

4856

3256

64589 1852
Apple iPhone 7 168242

 

   

 

 

 

Galaxy Note 7 132586

426.63

608.36

34569 23989

4823

2956

63989

1802

Xiaomi Mi 5 122695

475.65

533.65

37896 26859

4896

3485

65847

1899

OnePlus 3 141895

421.36

542.32

38562 27546

4986

3568

66587

1948

Xperia X 72658

130.25

301.28

28659 19858

3589

2235

46589

1214

LG G5 128459

468.343

532.072

37017 26152

4869

3465

65986

1895

HTC 10 132456

401.25

635.36

35264 24589

4568

3569

64589

1823

Huawei P9 95369

360.35

491.23

31589 19026

5401

2956

48963

1901

Galaxy S7 edge 127589

406.49

624.25

34859 24046

4789

3058

65489

1798

 

همانطور که انتظار نیز داشتیم اکسپریا ایکس زد یک گوشی قدرتمند تمام عیار است و هیچ درخواست کاربر از سوی این گوشی بدون پاسخ نمانده و به بهترین شکل ممکن پاسخ داده خواهد شد. اما نکته‌ی عجیب و جالب به هنگام کار با اپلیکیشن دوربین به چشم می‌خورد. بعد از تنها 15 دقیقه عکاسی با دوربین گوشی، اخطاری روی صفحه نمایش ظاهر شد که با توجه به داغ شدن گوشی، اپلیکیشن دوربین به صورت خودکار بسته خواهد شد. این پیام عجیب از یک طرف و از طرفی داغ شدن گوشی در عملکردی نه چندان سنگین مانند عکاسی در حالت اتوماتیک، علامت سوالی را در بخش عملکرد ایجاد می‌کند که پاسخ آن نیز مبهم است. با این حال از آنجایی که اسنپدراگون 820 پردازنده‌ای فوق‌العاده سریع و بهینه است احتمالا این موضوع به دلیل مشکلات نرم‌افزار بوجود می‌آید و شاید سونی در بروز رسانی‌های آینده آن را رفع کند.


15 بازی برتر ps2 قسمت دوم

 

12

15 بازی برتر ps2 قسمت دوم

15 بازی برتر ps2 قسمت دوم

سبک های بازی: مخفی کاری (Stealth)، اکشن و ماجراجویی (Action-adventure)

توسعه دهنده: Konami Computer Entertainment Japan

ناشر: Konami

تعداد نسخه های عرضه شده از این سری بازی برای کنسول پلی استیشن 2: 2 نسخه (Metal Gear Solid 3: Snake Eater و Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty به همراه چند نسخه فرعی و بازسازی)

همه ما به چیز های تازه و جدید عقش میورزیم مگر نه؟ خوب پس بهتر است بدانید که از سال 1984 تا همین دوران، فردی مشغول به تهیه عظیم ترین در عین حال غنی ترین پروژه هایی بوده که صنعت بازی های رایانه ای به خود دیده است. پس از اینکه K&K (کونامی و کوجیما) تصمیم گرفتند تا یک بار برای همیشه مرز بین سینما و بازی ها را شکسته و یک اثری خلق کنند تا فراتر از یک بازی معمولی باشد، بازیکنان نیز به دسته های مختلفی تقصیم شدند و تفاوت ها میان بازیکنانی که تنها به صرف تفریح به سراغ کنسول خود می روند یا بازیکنان کمی رده بالا تر آشکار شد. چه از نظر داستانی و پیچش های فوق العاده سرسام آور آن، چه از لحاظ گیم پلی و سایر عوامل، سری Metal Gear Solid همیشه به نحوی از سایر رقبا چندین قدم جلوتر بودند و عناوینی از این سری نیز که برای کنسول پلی استیشن 2 در زمان حکومتش عرضه شدند، از بهترین مثال ها برای این موضوع هستند. دومین نسخه از سری تحت عنوان Metal Gear Solid 2: Sons of Liberty در سال 2001 عرضه شد و از هر نظر پتانسیل آن را دارد که به آن لقب یکی از بهترین بازی های تاریخ را بدهند؛ با کسب میانگین نمرات 96 از 100 و دریافت نمره کامل از اکثر منابع، خود را به خوبی به جامعه بازی و بازی بازان نشان داد. نسخه سوم نیز سه سال بعد در 2004 عرضه شد و توسط دستان توانای خالقش کوجیما، برای زور آزمایی با عناوین قدرتمند آن سال یعنی Grand Theft Auto: San Andreas و Half-Life 2 احضار شد. بازی با کسب میانگین نمرات 94 از 100، راه برادر بزرگترش را ادامه داده و سپس به مسیر این بازی در نسل ششم خاتمه داده تا راه برای کنسول جدید شرکت سونی باز شود.

05- بازی Ico

14

سبک بازی: سکو بازی (Platformer)، اکشن و ماجراجویی (Action-adventure)

توسعه دهنده: Team Ico

ناشر: Sony Interactive Entertainment

Ico نام عنوانی در سبک پازل می باشد که در سال 2001 برای کنسول پلی استیشن 2 عرضه شد. بازی روایت گر داستان پسری همنام با عنوان بازی می باشد که بر خلاف سایر کودکان، با شاخ هایی بر روی سرش به دنیا آمده است. افراد روستای وی که این موضوع را به فال بد می گیرند، او را درون یک قلعه متروکه رها می کنند. در طی ماجرا های Ico در قلعه، وی با Yorda که دختر ملکه قلعه می باشد آشنا می شود. پس از اتفاقات بازی، Ico و Yorda تصمیم به فرار از قلعه می گیرند و ما نیز باید آن ها را در این مسیر همراهی کنیم. در طی بازی شما باید درون قلعه بگردید، معما ها را حل کنید و حواستان به Yorda نیز باشد. جدا از طراحی هنری بی نظیر بازی، نور پردازی به خصوص و میان پرده های کوتاه، از این بازی یک پدیده بسیار ویژه در بازی های رایانه ای پدید آورده اند. هر چند که بازی از نظر فروش و عوام موفقیت آنچنانی کسب نکرد، ولی نظر منتقدان به شکل دیگری بود و بازی از اکثر منابع نمرات خیره کننده را دریافت کرد. Ico در کل یک بازی فراموش نشدنی است که می تواند احساسات قدرتمند ترین افراد را نیز تحریک کند. محیط بازی به دلیل سکوت خاصش، تا حدودی ترسناک و مومور کننده بوده ولی بدانید که Ico از اولین بازی های بوده که با غریزه شما تنظیم شده و اگر به آن تکیه نکنید، ممکن نیست که راه خود را به درستی پیدا کنید. پس برای تجربه این بازی احساسات خود را آماده کرده و سپس آن را تهیه کنید. در ضمن فراموش نکنید که عنوان مورد انتظار و بزرگ تیم سازنده Ico یعنی The Last Guardian نیز پس از سال ها قرار است که منتشر شود و برای آشنایی بیشتر با گیم پلی و عوامل بازی، تجربه Ico توصیه می شود.

04- بازی Resident Evil 4

13

سبک بازی: ترس و بقا (Survival horror)

توسعه دهنده: Capcom Production

ناشر: Capcom

پس از اینکه بازی Resident Evil 4 در سال 2005 منتشر شد، راه و رسم بازی های سبک ترس و بقا، یک بار برای همیشه در تاریخ بازی های رایانه ای از نو نوشته شد. شاهکاری در سری Resident Evil که همواره به عنوان یکی از بهترین بازی های تاریخ نیز از آن یاد می شود. در بازی ما داستان افسر پلیسی به نام Leon S. Kennedy را دنبال می کنیم که به ماموریتی جهت یافتن دختر ربوده شده رئیس جمهور فرستاده شده؛ آن هم در روستایی بی نام و عجیب و غریب. مرحله ابتدایی بازی از بهترین و ترسناک ترین مراحلی است که تا به حال یک بازی ترسناک توانسته درون خود پرورش دهد. کافیست به این 10 دقیقه کابوس قدم گذاشته تا بفهمید که با یک بازی معمولی روبرو نیستید. بازی مذکور به راحتی می ترساند، نگران می کند، احساساتی کرده و به وجد می آورد. تنها کافیست که درون سیلی از روستاییان عصبانی قدم بگذارید تا بفهمید که یک بازی ترسناک واقعی چه کار هایی که از دستش ساخته نیست! از باس های عجیب و غریبش گرفته تا مرد اره برقی به دست مرموز که به تنهایی نصف بار وحشت بازی را به دوش می کشد. سیستم مبارزات بازی (چه گرم و چه سرد) بسیار حرفه ای و به یاد ماندنی هستند، به گونه ای که بار ها نمونه ای از آن ها را در بازی های عرضه شده در سال های بعد مشاهده کرده ایم. شلیک به زانوی زامبی ها و سپس پرتاب لگدی قدرتمند به سمتشان که باعث می شود بین جمعیتی از هم نوعان خود پخش و پلا شوند، از لذت بخش ترین فعالیت های بخش مبارزه بازی می باشد. Resident Evil 4 عنوانیست که ورود خود به دنیای ما، خیلی چیز ها را دست کاری کرد و به طور قطع شایسته این است که نامش در کنار بزرگ ترین آثار کنسول بزرگ پلی استیشن 2 باشد.

03- بازی Shadow of the Colossus

15

سبک بازی: اکشن و ماجراجویی (Action-adventure)

توسعه دهنده: Team Ico

ناشر: Sony Interactive Entertainment

عنوانی دیگر از خالقان Ico؛ بازی Shadow of the Colossus عنوان مهمی در صنعت بازی های رایانه ای محسوب می شود. عنوانی که در سال 2005 برای کنسول پلی استیشن 2 عرضه شد و با خلاقیت و نوآوری بی نظیر و برقراری ارتباط میان تمام عناصر یک بازی اعم از گیم پلی، داستان و صدا، توانست یکی از بهترین عناوین کنسول مذکور را تحویل جامعه بازی بدهد. در این بازی شما قرار است تا به سرزمین های مختلفی سفر کرده و با هیولا های عظیمی که تحت عنوان کلوسوس شناخته می شوند، مبارزه کنید؛ جدا از بحث اینکه اندازه هر کدام از آن ها تقریباً صد ها برابر بزرگ تر از شماست. بازی به حد عجیبی زیباست؛ یعنی از همه نظر زیبا، به گونه ای که از تک تک لحظات حظور و جنگ با یکی از این غول های عظیم الجثه در بازی لذت خواهید برد و حتی تنها نگاه کردن به ابهت آن ها می تواند این حس را درون شما به وجود بیاورد. مبارزه با کلوسوس ها که اصلی ترین هدف بازی هستند، از جذاب ترین مبارزات با باس ها در تاریخ بازی های رایانه ای می باشند؛ خود را که موجود کوچکی هستید در برابر همچین غول های با ابهتی فرض کنید تا به کلام ما پی ببرید. البته این حرف ها را حتماً در عناوین دیگری نیز بار ها شنیده و تجربه کرده اید، ولی تفاوت آن ها با این بازی این است که شخصیت بازی ما نه قدرت ویژه ای دارد و نه اسلحه و تجهیزات عجیب و غریبی و تنها یاور و همراه وی اسب وفادارش می باشد. هر کلوسوسی که به آن برخورد می کنید، حکم یک باس را برای شما دارد که با گذشتن از آن می توانید مسیر خود را به سوی مرحله بعدی و کلوسوس بعدی باز کنید و طعم این بازی دوست داشتنی را درون یک کنسول دوست داشتنی بچشید.

02- سری بازی های Grand Theft Auto

16

سبک های بازی: اکشن و ماجراجویی (Action-adventure)

توسعه دهنده: Rockstar North

ناشر: Rockstar Games

تعداد نسخه های عرضه شده از این سری بازی برای کنسول پلی استیشن 2: 5 نسخه (Grand Theft Auto III، Vice City، San Andreas، Liberty City Stories، Vice City Stories)

بیایید درباره بازی های جهان آزاد صحبت کنیم: Grand Theft Auto III رهبر و مغز متفکر تمامی بازی های جهان آزاد امروزی می باشد. عنوانی که اگر نبود، نه عناوین مطرح دیگری در این سبک (نظیر سری Saints Row IV یا سری Assassin’s Creed) به شکل فعلی وجود داشتند و نه حتی باقی سری محبوب Grand Theft Auto و Grand Theft Auto V محبوب امروزی می توانستند رنگ روز را به خود ببینند. استدیوی سازنده بازی، راک استار (Rockstar Games) که از تمامی زیر و بم ها و اهمیت عنوان خود با خبر بود، بدون اتلاف هیچ وقتی نسخه بعدی بازی خود یعنی Vice City را کلید زد. Grand Theft Auto: Vice City در سال 2002 عرضه شد و تمامی فرمول های موفق جد بزرگ خود را به طور کامل همراه با یک جهان از امکانات جدید، را به بهترین نحو ممکن به کار گرفت. پنجمین نسخه رسمی از سری بازی های GTA تحت عنوان Grand Theft Auto: San Andreas در ماه اکتبر سال 2004 برای کنسول پلی استیشن 2 عرضه شد. عرضه این بازی مساویست با دومین انقلاب رسمی سری GTA در صنعت بازی های رایانه ای. بازی به حدی کامل و خالص بود که حتی پدر و پدربزرگ خود (Grand Theft Auto: Vice City و Grand Theft Auto III) را هم از همه لحاظ (ساختار، نوآوری، ایده پردازی و…) پشت سر گذاشت. بازی پس از گذشت یک سال برای رایانه های شخصی نیز پورت شد و تا به امروز تقریباً برای تمامی کنسول های خانگی و دستی (حتی گوشی های هوشمند) نیز منتشر شده است. Grand Theft Auto: San Andreas فروشی بالق بر 22 میلیون نسخه را تجربه کرده است که از این میزان 17?4 میلیون آن تنها شامل نسخه PS2 می شوند و با کسب لقب پرفروش ترین بازی کنسول PlayStation 2، همچنان یکی از بهترین بازی های کنسول مذکور نیز محسوب می شود. این اثر هنری دارای میانگین نمرات 95 و 93 (به ترتیب برای کنسول PlayStation 2 و رایانه های شخصی) و همینطور عنوان بهترین بازی سال از طرف جشنواره VGX Award می باشد. San Andreas عنوانی شوکه کننده است، نه بخاطر جنجال ها و محتویات آن، بلکه برای تجربه شگفت انگیزی که در اختیار بازیکن قرار می دهد. پس آیا می توانیم لقب “بهترین بازی تاریخ” را به آن بدهیم؟ ظاهراً که می توانیم. این ها عناوینی هستند که نه تنها در تاریخ کنسول پلی استیشن 2، بلکه برای همیشه در تاریخ بازی های رایانه ثبت شده و جاودان باقی می مانند.

01- سری بازی های God of War

17

سبک های بازی: هک اند اسلش (Hack and slash)، اکشن و ماجراجویی (Action-adventure)

توسعه دهنده: SIE Santa Monica Studio

ناشر: Sony Interactive Entertainment

تعداد نسخه های عرضه شده از این سری بازی برای کنسول پلی استیشن 2: 2 نسخه (God of War، God of War II)

و در نهایت می دانیم که تنها یک سری توانسته و قدرت این را داشت تا تبدیل به یک نماد کلی و توانا برای دومین کنسول خانگی رسمی سونی شود و نام خود را به عنوان پرچمدار این کنسول ثبت کند. سال 2005 بود که این توفیق را کسب کردیم تا برای اولین بار با دوست عصبانی نسل ششمیمان رو در رو شده و به همراه کریتوس کبیر به سلاخی موجودات المپ نشین و ربع النوع ها بپردازیم. استودیوی سانتا مونیکا پس از سال ها تحقیق و پژوهش در کشور یونان و کسب اطلاعات تاریخی درباره ماهیت بازی خود، بلاخره کلید ساخت بازی God of War را زده و آن را به ثمر رساند. گویا همه چیز با هم جور بوده و کمترین مانعی سد راه کریتوس خشمگین و این بازی شد. این سری تا به امروز از مطرح ترین و قدرتمند ترین عناوین سبک هک اند اسلش نیز به شمار می رود و حتی کار خود را به نسل ششم نیز محدود نکرده و حتی نسخه جدید آن نیز در دست ساخت قرار دارد. طبق آماری که از شرکت سونی منتشر شده است، سری تا به حال بیش از 21 میلیون نسخه فروش داشته و عوامل مختلفی نظیر اقتباس سینمایی، کتاب های مصور و اسباب بازی های فراوانی نیز از سری در سراسر جهان به فروش رفته اند. پس از اینکه نسخه اول با کسب میانگین نمرات 94 کار خود را به پایان رساند، نسخه دوم با عظمت و قدرت بیشتری به میدان آمد تا پرونده بهترین بازی هک اند اسلش زمان خود را یک بار برای همیشه بسته و خاطرات دوران کودکی ما را نیز بسازد. سری God of War بهترین و از هر نظر کامل ترین مجموعه بازی ایست که برای کنسول پر ابهت پلی استیشن 2 عرضه شده است.

می دانیم که بهتر است پرونده این دستگاه خاطره انگیز را جمع کنیم و آن را به انبار خاک گرفته خاطرات بفرستیم تا برایمان تبدیل به یک افسانه شود؛ ولی راستش را بخواهید هنوز هم تجربه عناوین دوست داشتنی و قدیمی درون کنسول پلی استیشن 2 لذت های پنهان خودش را دارد که هزاران بازی جدید و با نوآوری های مختلف نمی توانند با آن رقابت کنند. حال که نگاهی به بزرگ ترین و کامل ترین عناوین این کنسول داشتیم (نگاهی شخصی)، حال نوبت شماست تا از تجربیاتتان صحبت کرده و بگویید که چه دوران شیرین و تلخی را پای این دستگاه دوست داشتی گذراندید.


نقدو بررسی جدید 15 بازی برتر کنسول PlayStation 2

نقدو بررسی جدید 15 بازی برتر کنسول PlayStation 2

نقدو بررسی جدید 15 بازی برتر کنسول PlayStation 2

در فرهنگ واژگان انگلیسی، کلمه Sequel (دنباله) به اسناد، داستان ها، کتاب ها، فیلم ها، موسیقی، تئاتر، بازی های ویدئویی و سایر کار هایی گفته می شود که پیشرو و دنباله روی اثری هستند و ادامه دهنده، کامل کننده و یا گسترش دهنده آن اثر به شمار می روند. یک دنباله حتی می تواند ساختار شکن بوده و اشاره ای به وقایع و اتفاقات پیش از اثر اصلی داشته باشد. چیزی که دنباله ها با یک دیگر به اشتراک می گذارند این است که اکثر آن ها درون همان دنیا، جهان و فضای نسخه قبلی خود روایت می شوند و ترتیب های زمانی مشخصی را دنبال می کنند. بین عوام این موضوع به غلط باب شده که یک دنباله حتماً باید راه جد خود را دنبال کرده و هرگز از مسیر اصلی جاده خارج نشود و یک قانون مهم تری که درباره دنباله ها همیشه رواج داشته، این است که: یک دنباله هرگز نمی تواند از جد خود بهتر بوده و از آن پیشی بگیرد. حال بیایید به این موضوع از جنبه دیگری نگاه کنیم؛ چیزی که همیشه درباره قوانین به وضوح مشخص بوده این است که آن ها برای شکسته شدن ساخته شده اند و همیشه نیز استثناء هایی می توانند وجود داشته باشند. در سینما این قانون شدیداً سنگینی کرده و تعداد بسیار معدودی از این دنباله ها توانسته اند به جد بزرگ خود غلبه کرده و خود را به عنوان یک نسخه کامل و خاص نشان دهند. از مهم ترین نمونه هایی که در این صنعت می توان مثال زد، دومین نسخه از سری نابودگر (Terminator 2: Judgment Day) و دومین نسخه از سه گانه پدر خوانده (The Godfather Part II) می باشند. در صنعت محبوبمان یعنی بازی های رایانه ای نیز نمونه های بسیار موفقی از دنباله ها وجود دارند که می توان ساعت ها درباره آن ها نوشت و صحبت کرد؛ اما امروز قرار نیست به بحث بهترین دنباله ها در بازی های رایانه ای بپردازیم و قرار است که کمی گسترده تر به این صنعت نگاه کنیم؛ روند رو به رشد کنسول ها و دنباله های موفقی که تا به حال برای آن ها آمده است؟ خیر، تا این حد هم قرار نیست بحثمان را بگسترانیم و تمرکزمان تنها بر روی یک کنسول خاص می باشد. کنسول پلی استیشن 2 (PlayStation 2) دومین نسخه از سری موفق پلی استیشن می باشد که در سال 2000 عرضه شده و دنباله روی جد بزرگ خود یعنی پلی استیشن محسوب می شود. به عنوان یک دنباله، این ماشین سرگرمی چیز هایی را به جهان نشان داد که شاید هرگز نمی شد و امکان پذیر نبود که توسط نسخه اورجینال بازگو شود. این کنسول تا به امروز عنوان پر فروش ترین کنسول تاریخ را با بیش از 155 میلیون نسخه فروش، یدک می کشد و اولین کنسول شرکت سونی نیز می باشد که عناوین جد بزرگ خود را هم می تواند اجرا کند. حال مشاهده می کنید که این کنسول افسانه ای نه تنها نظریه نا موفق بودن دنباله را تکذیب کرده، بلکه حتی نشان داد که می تواند از نسخه پیشین خود هم پیشی گرفته و از همه لحاظ برتر بودن خود را به رخ بکشد.

00

Dreamcast ,GameCube و Xbox نیز از همان نسل بودند، اما آیا آن ها توانستند به موفقیتی که این روبات مبارز کوچک دست یافت، حتی نزدیک شوند؟

با اینکه در قدرتمندی و توانمندی کنسول مذکور شکی نیست، با این حال نباید این موضوع را فراموش کرد که یک کنسول بازی به تنهایی نمی تواند موفق باشد و اگر بازی های قدرتمندی نیز در این میان نباشند که کنسول را یاری کنند، صد در صد احتمال شکست آن وجود دارد (نمونه کامل این موضوع را می توانید در کنسول نا موفق و شکست خورده Sega Saturn مشاهده کنید). در نهایت خود بازی ها هستند که چرخ صنعت بازی های رایانه ای را چرخانده و آن را از سایر عناصر دنیای سرگرمی متمایز می کنند و به هیچ وجه لازم نیست که نگران باشید، زیرا پلی استیشن 2 قرار نیست در این موضوع روی بازیکنان را زمین بیاندازد. عناوینی که در طی سال های 2000 تا زمان حیات کنسول برای آن منتشر شدند (بیش از 3874 بازی) هر کدام به نوعی پرچم این کنسول را بالا نگه داشته و فروشی بیش از 1?5 میلیارد نسخه را برای آن رقم زدند. فرقی ندارد که پلتفرمر های برتر کنسول را در نظر بگیریم، بر روی هک اند اسلش های بی نظیر آن بزرگ نمایی کرده یا اینکه عناوین جهان آزاد و داستان محور آن را در طرفی قرار دهید؛ در هر صورت بازی هایی که نام کنسول پلی استین 2 را بر روی جلد خود حمل می کنند، هر کدام به نحوه ای برتری های مخصوص به خود را دارند. حال ما تصمیم گرفتیم که مو به مو و ذره به ذره این عناوین را از روی فیلتری رد کرده و بهترین بازی هایی که در طی 13 سال حکمرانی کنسول پلی استیشن 2 (از طولانی ترین دوره هایی که یک کنسول بازی می تواند دوام بیاورد) بازار را به دست گرفته اند، دل مخاطبان را شاد کرده و منتقدان را نیز راضی نگه داشته اند، به شما معرفی کنیم. برای اینکه بدانید بهترین بازی های این کنسول چه عناوینی هستند و آن ها را بشناسید، این مقاله قرار نیست که یک راهنمای صد در صد و مطمئن برای شما باشد و تجربه و سلیقه شماست که می تواند مسیر درست را به شما نشان دهد؛ پس به این نکات توجه کنید که:

تمامی انتخاب ها برای بهترین بازی های کنسول پلی استیشن 2 به طور کامل نظر شخصی نویسنده و سلیقه او را در خود دخل و تصرف داده و قرار نگرفتن عنوانی (یا قرار گرفته در رتبه متفاوتی با  دید گاه شما) دلیل بر بد بودن آن یا ضعیف بودنش نمی باشد و شما می توانید بازی های مورد علاقه خود و رتبه بندی های شخصی و مورد علاقتان را در بخش نظرات با دیگر کاربران به اشتراک بگذارید. تعداد بازی های زیبا و محبوب برای این کنسول با افتخار و توانا بسیار زیاد بوده و انتخاب میان آن ها نیز بسیار سخت می باشد؛ بنابر این برای خورده نشدن حق یک عنوان یا سری، یا کل فرنچایز بازی مذکور ذکر می شود و یا اینکه تنها یک نسخه از آن سری را معرفی می کنیم.

15- سری بازی های Onimusha

01

سبک بازی: اکشن و ماجراجویی (Action-adventure)

توسعه دهنده: کپکام (Capcom)

ناشر: کپکام

تعداد نسخه های عرضه شده از این سری بازی برای کنسول پلی استیشن 2: پنج نسخه (Onimusha: Warlords، Onimusha 2: Samurai’s Destiny، Onimusha Blade Warriors، Onimusha 3: Demon Siege، Onimusha: Dawn of Dreams)

Onimusha (یه ژاپنی ???) مجموعه ای از بازی های اکشن و ماجراجویی هستند که توسط خالق ژاپنی اش یعنی استودیوی کپکام طی سال های 2001 تا 2006 عرضه شدند. این سری بازی ها با نمادین جلوه دادن چهره های تاریخی کشور ژاپن، در تلاش بود تا در کنار موفقیت تجاری و جهانی، در دل بازیکنان کشور خود نیز جای خاصی ایجاد کند و آن داستان ها را همراه با ترکیب کردن اِلِمان های ابر قهرمانی، به حد والایی برساند. سبک اکثر این بازی ها ترکیبی از مبارزات سوم شخص به همراه سیستم حل پازل و معما ها می باشد. شخصیت بازی ها از قدرت Oni برخوردار است که وی را مجاب می کند تا با Genma (دشمن اصلی تمام سری) به مبارزه بپردازد. متاسفانه شکی بر این نیست که پس از مدتی، Onimusha نیز درون باتلاق سنگین تضعیف شدن فرو رفت و ذره ذره شروع به پایین رفتن کرد و این باتلاق با سومین نسخه از سری تحت عنوان Onimusha Tactics برای کنسول گیم بوی (Game Boy Advance) آغاز شد. البته نباید فراموش کنیم که با بازگشت این سری بر روی کشتی پلی استیشن 2 با عناوین Onimusha Blade Warriors و مخصوصاً Onimusha 3: Demon Siege که جزء عناوین درجه یک سری محسوب می شود، این سری در نهایت توانست تکلیف خود را به درستی مشخص کرده و جایگاه اصلی اش را ثبت کند. اگر به دنبال تجربه یک Resident Evil هستید که ترسناک نباشد و مجبور نباشید از دست زامبی های گرسنه فرار کنید، در عین حال افراد زیاید را قلع و قمع کنید، ما به شما سری Onimusha را پیشنهاد می کنیم.

14- بازی Gran Turismo 4

03

سبک بازی: رانندگی (Racing)

توسعه دهنده: پولیفونی دیجیتال (Polyphony Digital)

ناشر: Sony Computer Entertainment

Gran Turismo 4 (به اختصار، GT4) محصول 2004 بوده و چهارمین نسخه رسمی از سری بازی های Gran Turismo محسوب می شود. همچنین این عنوان به این دلیل مشهور است که آخرین نسخه از سری می باشد که تحت ساپورت دومین کنسول خانگی سونی می باشد. Gran Turismo 4 همچنین یکی از تنها 4 عنوان کنسول مذکور می باشد که از خروجی 1080i پشتیبانی می کند و گرافیکی که بازی ارائه می دهد از خیره کننده ترین گرافیک های ششمین نسل از بازی های رایانه محسوب می شود. بازی بیش از 700 خودرو از انواع و اقسام برند ها و مدل های مختلف شرکت های خودرو سازی را پشتیبانی کرده و 51 پیست مسابقه نیز در بازی موجود می باشند. شاید نتوان خیلی از سری بازی های موجود در بازار را به عنوان صاحب سبک و به معنای دقیق تر، ریش سفید یک سبک دسته بندی کرد، با این حال به نظر می رسد که سری Gran Turismo به خوبی با این دسته بندی آشنایی داشته باشند. باید بدانید که گرافیک بازی حرف های زیادی برای گفتن دارد. مدل سازی ماشین ها به شدت فوق العاده و واقع گرایانه بود و از آنجایی که بازی تنها اجازه قرار گرفتن 6 ماشین در آن واحد را درون یک پیست می دهد، پس بدانید که هیچگونه افت فریم و کمبودی را قرار نیست در گرافیک فنی بازی تحمل کنید؛ که این موضوع انتقلابی در زمینه گرافیک محسوب می شود. بازی در کنار قابلیت تک نفره، سیستم بازی کردن با دوستانتان به صورت co-op را نیز درون خود جای داده که برنامه رقابتی و سرگرم کننده بسیار جذابی به شمار می رود. فقط بدانید که قرار است ساعت ها به امتحان کردن خودرو های مختلف و قابلیت های خاص هر کدام از آن ها بپردازید؛ به گونه ای که اگر نصف این زمان را صرف یادگیری رانندگی واقعی کرده بودید، تا الان یک نسخه مکمل از مایکل شوماخر تشکیل داده بودید!

13- بازی Okami

05

سبک بازی: اکشن و ماجراجویی (Action-adventure)

توسعه دهندگان: Clover Studio, Ready at Dawn, HexaDrive

ناشر: کپکام (Capcom)

عنوان ?kami یک بازی اکشن و ماجراجویی می باشد که در سال 2006 برای کنسول پلی استیشن 2 منتشر شد. بازی مذکور در ژاپن قدیم جریان داشته و برخوردار بودن از گرافیکی سل شید (Cel-Shade) به همراه استایل هنری به خصوص خود که بیش از حد زیبا به نظر می رسد، از نکاتی به شمار می روند که در کنار هم یک بازی خاص را پدید آورده اند. بازیکن در بازی کنترل شخصیت Amaterasu را بر عهده می گیرد؛ ربع النوع خورشید که در قالب یک گرگ سفید در آمده است. بازی در ژاپن آغاز شده و 100 سال قبل از وقایع دنیای ما می باشد. کپکام با خلق Okami، برای اولین بار دست از ساخت یک بازی رایانه ای کشید، زیرا بازی مذکور بیشتر به مانند یک تابلوی نقاشی می باشد تا یک بازی رایانه ای. Okami ماجراجویی و سفری است که هرگز نمی خواهیم تا آن را فراموش نماییم. هر چند که بازی دارای لغزش هایی نیز می باشد و از دید اکثر منتقدان، بازی دارای درجه سختی به شدت طاقت فرسایی می باشد و همچنین حجم بالای دیالوگ های بازی از میزان جذابیت آن کاسته اند. Okami عنوانی است که بازیکنان سال هاست انتظار نسخه دوم آن را می کشند، ولی تا اینجا که کپکام سکوت کرده و هیچ علائمی از دنباله این بازی مشاهده نمی شود. تاثیر Okami در سایر عناوین صنعت بازی به حدی بود که بار ها و بار ها مشاهده شده که بازی های مختلف از روی استایل گرافیکی این بازی، دست به خلق محیط خود زده اند. به امید روزی که شاهد بازگشت این بازی افسانه ای به کنسول های خانگی مان باشید، هر چند که ممکن نیست آن بازی به خوبی نسخه پلی استیشن 2 عمل کند.

12- سری بازی های Ratchet & Clank

07

سبک بازی: سکو بازی (Platformer)

توسعه دهندگان: Insomniac Games, Mass Media Games

ناشر: Sony Interactive Entertainment

تعداد نسخه های عرضه شده از این سری بازی برای کنسول پلی استیشن 2: شش نسخه (Ratchet & Clank، Going Commando، Up Your Arsenal، Ratchet: Deadlocked، Size Matters، Secret Agent Clank)

سری بازی های Ratchet & Clank فرنچایزی علمی تخیلی و پلتفرمر سه بعدی می باشند که بین سال های 2002 تا 2016 برای کنسول های سونی عرضه شده اند. بازی در یک دنیای خیالی جریان داشته و دنبال کننده ماجرا های قهرمان بازی یعنی رتچت (Ratchet) و کلنک (Clank) می باشد. همانطور که در این ماجرا ها، این دو شخصیت را همراهی می کنیم، باید به آن ها کمک کنیم تا به نقاط مختلف کهکشان سفر کرده و آن را از دست نیرو های شیطانی که تحدیدی برای کهکشان محسوب می شوند، نجات دهند. از دلایل محبوبیت سری می توان به وجود اسلحه های عجیب و غریب و منحصر به فردش اشاره کرد که بعد ها حتی در بازی های دیگر شرکت Insomniac Games نیز راه پیدا کردند. اولین نسخه از سری در سال 2002 عرضه شد و با ارائه قابلیت های جالبی مانند خرید ابزار، اسلحه ها و آزاد کردن گجت های مختلف در طول بازی، مهر دنباله های فراوانی را بر صنعت بازی ها کوبید. دومین نسخه سری در سال 2003 عرضه شد و با ارائه دنیایی متفاوت از نسخه اول، سنت شکنی بزرگی را در سری انجام داد. بازی با مسابقات Hoverbike رانی و نبرد با سفینه های فضایی، باری دیگر متفاوت بودن خود را به رخ کشید. قابلیت های تقویت سیستم جان و دقت در نشانه گیری نیز از قابلیت های جالبی هستند که در این نسخه یافت می شوند. پس از اینکه سومین نسخه بازی تحت عنوان Up Your Arsenal در سال 2004 عرضه شد، سری به شدت در اوج سپری می کرد. بازی با کسب میانگین نمرات 92، موفق ترین نسخه سری به حساب می آید.

11- سری بازی های Kingdom Hearts

08

سبک بازی: اکشن نقش آفرینی (Action role-playing)

توسعه دهندگان: Square Enix 1st Production Department
Jupiter
h.a.n.d.

ناشر: Square Enix

تعداد نسخه های عرضه شده از این سری بازی برای کنسول پلی استیشن 2: سه نسخه (Kingdom Hearts، Chain of Memories و Kingdom Hearts II)

سری Kingdom Hearts از عجیب ترین عناوین تاریخ بازی های رایانه ای محسوب می شوند. از سبک بازی شروع می کنیم؛ ترکیب کردن دو سبک نقش آفرینی و اکشن آن هم در سال 2002 مخصوصاً توسط یک استودیوی نام آشنای ژاپنی که با نقش آفرینی های نوبتی اش شناخته می شد، به خودی خود عجیب به نظر می رسد و قرار دادن شخصیت های دوست داشتنی دنیای دیزنی درون جهان پیچیده و مرموز فاینال فانتزی (Final Fantasy)، خود به تنهایی می توانست مهری بر شکست قطعی این عنوان باشد، که در کمال تعجب این اثر را تبدیل به یکی از موفق ترین فرنچایز های جدید کنسول جدید سونی کرد. نسخه اول سری در سال 2002 عرضه و نقل کننده داستان سه شخصیت اصلی بازی با نام های سورا (Sora)، کایری (Kairi) و ریکو (Riku) می باشد. بازی همچنین نقش هایی را در اختیار شخصیت های محبوب دیزنی و همینطور فاینال فانتزی قرار داده است. نسخه دوم ادامه دهنده ماجرا های نسخه پیشین می باشد و به عقیده خیلی ها، بهترین نسخه در تمام سری محسوب می شود. بازی دارای سیستم مبارزات پیشرفته و تکنیکی می باشد که در جدید ترین اثر شرکت Square Enix یعنی عنوان Final Fantasy XV نیز از سیستمی شبیه به آن استفاده شده است. در کنار نسخه های متعددی که برای کنسول هایی نظیر Game Boy Advance عرضه شدند، تنها نسخه های پلی استیشن 2 بودند که خوش درخشیده و افتخار آفرینی کردند و پس از Kingdom Hearts 2 تا به امروز خبری از نسخه سوم نبوده و بازی در مرحله ساخت قرار دارد. سری Kingdom Hearts از خاص ترین و دوست داشتنی ترین عناوین کنسول پلی استیشن 2 محسوب می شوند و به امید روزی که با عرضه نسخه سوم، تمام خاطرات خوب ما از این سری، باری دیگر تکرار شوند.

10- سری بازی های Jak and Daxter

08

سبک های بازی: سکو بازی (Platformer)، اکشن و ماجراجویی (Action-adventure)، تیراندازی سوم شخص (Third-person shooter) و رانندگی (Racing)

توسعه دهنده: Naughty Dog

ناشر: Sony Computer Entertainment

تعداد نسخه های عرضه شده از این سری بازی برای کنسول پلی استیشن 2: سه نسخه (The Precursor Legacy، Jak II و Jak 3) به همراه 3 نسخه فرعی

در سال 2001 و زمانی که قهرمان دوست داشتی و خاموشمان یعنی جک به همراه همراه عجیب و غریب و وراجش یعنی دکستر، مشغول ماجراجویی بودند، پلتفرمری خلق شد که بازیکنان کنسول پلی استیشن 2 به آن نیاز داشتند. سری Jak and Daxter قرار نیست که به مانند اکثر عناوین هم سبک خود با ارائه مراحل رنگارنگ و تکراری با چاشنی محیط های برفی، آتش فشانی و جنگلی، تکرار مکررات کند؛ بلکه دقت در جزئیات مراحل فراتر از چیزیست که انتظارش را داشتیم. نرخ فریم نرم و متناسب با بازه زمانی، استفاده درست و به جا از رنگ ها، زیبایی کودکانه ای که به همان میزان می تواند برای بزرگسالان نیز جذابیت داشته باشد. به عقیده خیلی ها، شاید خارپشت آبی رنگ (Sonic) و لوله کش ایتالیایی (Mario) که بازی های پلتفرمر را وارد سطح جدیدی کردند و از بزرگان این دسته از بازی ها محسوب می شوند، رقیبی در سطح کاری خود نداشته باشند، ولی Jak and Daxter راه ساده ای را طی نکرده اند تا به همین راحتی پا پس بکشند و این سری در مقابل عناوینی نظیر Ratchet & Clank و Sly Cooper قطعاً حرف های زیادی برای گفتن دارند. کمتر از این حرف ها هم از خالق سری Crash Bandicoot انتظار نمی روند و میدانیم که بازی دیگر پس از افتخارات فراوان در اولین کنسول خانگی سونی، Naughty Dog قرار نیست رویمان را زمین بیاندازد. سری Jak and Daxter از فراموش نشدنی ترین عناوین کنسول پلی استیشن 2 به شمار می روند.

09- بازی Final Fantasy X

09

سبک بازی: نقش آفرینی (RPG)

توسعه دهنده: Square Product Development Division 1

ناشر: Sony Computer Entertainment

دهمین نسخه رسمی از سری Final Fantasy X نه تنها قدرتنمایی خود را مدیون دومین کنسول خانگی سونی بوده و اینکه اولین نسخه ای از سری است که برای این کنسول منتشر می شود (گرافیک مثال زدنی این بازی هنوز که هنوزه به نیکی یاد می شود)، بلکه از عوامل درخشش این بازی، می توان به ترکیب قسمت های مختلف داستانی و پیچش های مخصوص سری اشاره کرد که طرفداران به همین خاطر آن را ستایش می کنند. هر چند که بازی سهمی هم از اشتباهات جزئی و نمونه ای از وضعیت اکثر بازی های امروزی برده است (به عنوان مثال: Tidus بی خاصیت ترین و پوچ ترین شخصیت اصلی سری بوده و همین موضوع در مورد شخصیت Wakka نیز صدق می کند و اوضاع مینی گیم Blitzball نیز بسیار اسفناک است)، با این حال همچنان می توان آن حس خاص جادویی را که درون تمامی نسخه های سری جریان دارد، در بازی مشاهده کرد. سیستم مبارزات بازی که به سمت یک نقش آفرینی نوبتی کلاسیک و بسیار حرفه ای گرایش پیدا کرده، به هیچ وجه حس کمبودی را در بازیکنان ایجاد نمی کند و هیچ نکته منفی خاصی نسبت به یک مبارزه اکشن رو در رو ندارد. در رابطه با داستان نیز رابطه عاشقانه و تا حدودی پیچیده بین Tidus و Yuna را داریم که تا پایان شما را درگیر می کند. Final Fantasy X به طور قطع، جزء پایه های اصلی سری بوده که این فرنچایز را وارد نسل جدیدی از ماجرا جویی ها و داستان های فانتزی وار جدید کرده است.

08- بازی Silent Hill 2

10

سبک بازی: ترس و بقا (Survival horror)

توسعه دهندگان: Konami, Team Silent, Creature Labs, Konami Computer Entertainment Japan

ناشر: Konami Computer Entertainment Tokyo

سبک وحشت در دنیای بازی های رایانه ای جایگاه و مخاطبان خاصی دارد و از ابتدا دارای فراز و نشیب های فراوانی بوده است. Silent Hill 2 اثر کونامی در سال 2001 منتشر شد و یک بازی ترسناک است. این بازی در اکثر لیست ها و رتبه بندی ها به عنوان یکی از بهترین عناوین سبک وحشت شناخته می شود و گاهاً دیده شده که در جهت تقدیر از داستان سرایی و اتمسر بی نظیر بازی، در لیست های بهترین بازی تاریخ نیز دارای جایگاهی ویژه است. بازی همچنین بهترین نسخه در سری خودش یعنی Silent Hill نیز محسوب می شود. بازی به آن صورت نیست که با شوک های ناگهانی و ریختن ناگهانی هزاران هیولا بر سرتان قصد ترساندنتان را داشته باشد؛ بلکه با ریز شدن سازندگان در جزئیات مانند صدا های محیط و اتمسفر تاریک و داستان مرموز، از اول تا آخر بازی کم کم ترس حقیقی را به زیر پوستتان تزریق می کند. هنگام تجربه بازی به شدت مراقب باشید زیرا از دیدگاه روانشناسی و سمبولیک،  بازی دست بر روی نقاط حساسی می گذارد که برای افراد کم طاقت به هیچ وجه مناسب نیستند. از عناصر فوق العاده ای که از این بازی یک گزینه مناسب برای حضور در این لیست را تشکیل می دهد این است که بازی محصول داخل ژاپن بوده و افراد حاذقی که کاملاً با سخت افزار کنسول های سونی آشنایی دارند بر روی آن کار کرده اند. حال که نگاهی به گذشته میاندازیم، می بینیم چقدر حیف شد که پروژه فوق العاده Sillent Hills کنسل شده و ما را از تجربه دوباره این سری باز داشت.

07- سری بازی های Devil May Cry

11

سبک های بازی: هک اند اسلش (Hack and slash)، اکشن و ماجراجویی (Action-adventure)

توسعه دهندگان: Capcom, Ninja Theory, Valve Corporation, Capcom Production Studio 4, Capcom Production Studio 1

ناشر: Capcom

تعداد نسخه های عرضه شده از این سری بازی برای کنسول پلی استیشن 2: سه نسخه (Devil May Cry 2، Devil May Cry و 3 Devil May Cry)

 قطعاً خود Hideki Kamiya هم فکرش را نمی کرد که سره هم کردن چند موجود عجیب و غریب بر روی همدیگر و نسبت دادن لقب دشمن به آن ها و همچنین دادن یک شمشیر و اسلحه های مدرن به دست یک جوان از خود راضی، تا این حد بتواند ایده پر مخاطبی از آب در بیاید. پس از ساخت عنوان Resident Evil 2، شاید بهترین تصمیم گیری استاد، تاسیس فرنچایز اختصاصی خودش بود که امروزه از آن به عنوان یکی از قدرتمند ترین عناوین هک اند اسلش تاریخ یاد می شود. نسخه اول در سال 2001 و موج جدیدی از بازی های رایانه، برای کنسول جدید سونی عرضه و با نمایش عوامل و سیستم های جدید، جای خود را تا حدودی در بین بازی های اکشن آن زمان باز کرد، آما کافی نبود. نسخه دوم که کاملاً ادامه دهنده روند نسخه اول است نیز 2 سال بعد عرضه شد و علاوه بر روند داستانی بی نظیرش، هیولا ها و شخصیت ها جدید را نیز برایمان به نمایش گذاشت؛ اما و در نهایت این سومین نسخه رسمی از سری Devil May Cry تحت عنوان Dante’s Awakening بود توانست یک بار برای همیشه این سری را سر بلند کرده و به معنای واقعی نام این سری را به عنوان یکی از برترین عناوین هک اند اسلشی که ما تا مدت ها به خاطر خواهیم سپرد، هک کند. با صرف نظر از نسخه چهارم و مخصوصاً نسخه آمریکایی این سری، شاید بتوانیم کل Devil May Cry را به همین 3 نسخه خلاصه کرده و پرونده این عناوین افسانه ای را در کنسول پلی استیشن 2 ببنیدم.

06- سری بازی های Metal Gear Solid


نقد و بررسی بازی جدید Batman: The Telltale Series EP.4

 نقد و بررسی بازی جدید Batman: The Telltale Series EP.4

وقتی می‌فهمی به نوعی برای محافظت از گاتهام مقدر شده‌ای و با خود می‌گویی برای امن نگه داشتن شهر خود هر کاری را انجام می‌دهم، قطعا مسئولیت سنگینی را به دوش داری. باید در یک لحظه در چند جا حضور داشته باشی؛ یک جا سرقت بانک توسط افراد Two Face را متوقف کنی، یک جا ماموران اسیر شده GCPD توسط پنگوئن را نجات دهی و در جای دیگر زخم‌هایت را بخیه بزنی و درد را تحمل کنی. وقتی درک می‌کنی که کودکی در اعماق تاریکی بی‌رحم شهر تنها چشم امیدش به یک محافظ خاموش است، نمی‌توانی آرام بگیری… کودکی که روی زانو‌های خود نشسته و به جنازه سرد پدر و مادر خود نگاه می‌کند. او حتی توانایی درک از دست دادن کسی را ندارد و این طور فکر می‌کند که پدر و مادرش به خواب رفته‌اند. با دیدن این صحنه‌ها و با مشاهده سایه ظلمی که بر شهر افتاده است، انگیزه می‌گیری. دیگر مهم نیست دشمنان چقدر قدرتمند و باهوش باشند، دیگر مهم نیست که چندین زخم روی بدنت باشد و دیگر مهم نیست اگر این آخرین ماموریت‌ باشد. این جا است که مردم شهر به سه دسته تقسیم می‌شوند؛ «خوب، بد و خفاش».

قسمت چهارم عنوان جدید استودیوی داستان گوی تل تیل گیمز، یعنی Batman: The Telltale Series به تازگی عرضه شده است و اندک اندک به پایان این سری جذاب نزدیک می‌شویم. پس از پایان مرموز و هیجان انگیز قسمت سوم که به نوعی کلیف هنگر محسوب می‌شد، حال، می‌دانیم که دشمن اصلی بازی کیست و معماهای داستان یکی پس از دیگری حل می‌شوند. در Guardian of Gotham داستان کاملا رنگ و بوی جدی به خود می‌گیرد و دیگر اندکی تعلل برای شوالیه تاریکی مساوی با نابودی شهر است.

batman-telltale-ep-4-1

پس از ماجراهای قسمت سوم و پایان بحث برانگیز آن، بروس وین به تیمارستان آرکهام برده می‌شود و حال، در زمانی که شهر در آستانه ویرانی است و در هرج و مرج کامل به سر می‌برد، بروس در سلول کثیف و نمور خود در کنار جنایت کاران نامداری وانند ویکتور زاس و جوکر قرار دارد. اولین نکته‌ای که همین جا مشاهده می‌کنیم و تل تیل نیز پیش از عرضه قسمت چهارم برروی آن مانور می‌داد، حضور جوکر که در بازی به او جان دو (به شخص مذکری گفته می‌شود که هویت و نام واقعی او کاملا نا مشخص است) می‌گویند. در ابتدا تصور می‌شود که حضور جوکر جو جدیدی در داستان بازی ایجاد می‌کند و آن را به مرحله جدیدی می‌برد اما اصلا این گونه نیست. نویسندگان بازی از جوکر در قسمت چهارم تنها به عنوان وسیله‌ای برای فرار بروس از تیمارستان آرکهام و هموار شدن راه او استفاده کرد‌ه اند. در واقع جوکر تصمیم دارد تا با آزاد شدن بروس وین، جنگ و آشوبی در گاتهام آغاز شود و از آن لدت ببرد. تا این جا جان دو تنها یک وسیله برای هموار کردن راه است اما آخرین رویارویی بروس و جوکر در تیمارستان (هنگام آزاد شدن بروس) دیالوگ «اون بیرون می‌بینمت» توسط جوکر گفته می‌شود و همین قضیه باعث می‌شود جوکر را عنصر و مهره‌ای بسیار مهم در قسمت بعدی قلمداد کنیم.

bandicam-2016-11-26-00-05-37-985

فصل بررسی صحنه جرم در قسمت چهارم، بهترین سکانس بررسی در بین صحنه‌های بررسی گذشته است.

پس از فصل تیمارستان، حال، بروس آزاد شده است و شهری که به وسیله گروه فرزندان آرکهام و هاروی دنت شهردار در حال نابودی است را نگاه می‌کند. همان طور که در انتهای قسمت سوم مشخص شد، رهبر گروه فرزنددان آرکهام سرانجام خود را نشان می‌دهد و جواب بسیاری از سوالات را می‌دهد اما نکته قابل تامل دقیقا همین جا است؛ آیا واقعا رهبر گروه فرزندان آرکهام (که لو داده نمی‌شود) کسی است که در دنیای بتمن انتظار می‌رود؟ به یاد دارم یکی از دوستان می‌گفت بتمن تل تیل یک «بتمن نو» است؛ یعنی از روایت گرفته تا آنتاگونیست‌های بازی رنگ و بوی جدید دارند و این کاملا درست است. با این که نمی‌توان انتخاب این آنتاگونیست را در نکات ضعف بازی گنجاند، اما اگر در قسمت پنجم به انتظاراتی که از آنتاگونیست داستان می‌رود، پاسخ داده نشود، آن وقت است که نویسندگان در باتلاق بزرگی گرفتار خواهند شد. جدا از مسائل گروه فرزندان آرکهام، اولین مشکل را هاروی دو چهره برای بتمن به وجود می‌آورد. هاروی به بهانه دستگیری فرزندان آرکهام، شهر را به شکل حکومت نظامی درآورده و هر کسی که جلوی راهش قرار بگیرد نابود می‌کند.

bandicam-2016-11-26-01-33-46-245

سکانس‌های اکشن بازی مانند قسمت‌های پیشین بسیار هیجان انگیز و خوب کارگردانی شده‌اند.

شوالیه تاریکی در اولین اقدام خود پس از آزاد شدن تیمارستان، با ساختن یک پادزهر، نیروی از دست رفته خود را باز می‌یابد و برای تحقیق روی سرنخی که جوکر در تیمارستان به او داده بود؛ راهی می‌شود. فصل بررسی صحنه جرم در قسمت چهارم به جرئت بهترین  فصل بررسی در تمام قسمت‌های بازی است و کاملا حس و حال یک صحنه جرم واقعی را به شما می‌دهد. اولین سکانس اکشن بازی در قسمت چهارم نیز دقیقا در همین سکانس جاگذاری شده است و بتمن جان پسر کوچک خانواده مقتول را نجات می‌دهد. پس از این متوجه می‌شویم که باید در سه نقطه با دشمنان مقابله کنیم؛ یک قضیه Lady Arkham (آنتاگونیست اصلی)، دوم قضیه هاروی و تصاحب ملک وین و سوم پنگوئن که با استفاده از تجهیزات موسسه وین، تمامی گجت‌ها و وسایل بتمن را از کار انداخته است. همین انتخاب ها و اولویت‌های مبارزه در قسمت چهارم، روایت داستان و جذابیت کلی آن را در سطح بالایی قرار می‌دهد.

bandicam-2016-11-26-01-43-19-845

با این نوع انتخاب‌ در قسمت دوم بازی آشنا شده بودیم… انتخاب‌هایی که می‌توانند اثر گذار باشند. به عنوان یک دوست قدیمی با هاروی دو چهره صحبت خواهید کرد یا به عنوان محافظ خاموش گاتهام؟

به طور کلی می‌توان گفت که قسمت چهارم Batman: The Telltale Series همه آن عناصر خوبی که در قسمت‌های قبلی به صورت تک نک دیده بودیم را در خود دارد. سکانس بررسی صحبنه جرم، سکانس‌های اکشن و البته انتخاب‌های بسیار و مهم که برای گزینش هر کدام باید مدتی فکر کنید. در پایان قسمت چهارم یک سکانس فوق‌العاده با هاروی دنت یا پنگوئن (بنا بر انتخاب شما) خواهیم داشت که اوج کارگردانی سازندگان بازی را به نمایش می‌گذارد. این سکانس آن قدر هیجان انگیز و جذاب است که می‌خواهید چند بار آن را از ابتدا بازی کنید و لذت ببرید. شخصیتی که در قسمت چهارم جای خالی آن حس می‌شود، سلینا است. پس از آن فصل رمانتیک بروس و سلینا در قسمت سوم، شاید طرفداران انتظار داشتند که او در قسمت چهارم نقشی را ایفا کند اما این گونه نشد و سلینا تنها در یک سکانس کوتاه تصمیم می‌گیرد که از عمارت وین به خانه خود بازگردد.

bandicam-2016-11-26-01-34-37-508

قوس شخصیتی هاروی به خوبی به مخاطب نشان داده می‌شود. او از یک فرد پر تلاش و آینده نگر به یک شهردار ظالم و فاسد تبدیل می‌شود که قدرت تصمیم گیری قطعی ندارد.

در مورد جلوه‌های بصری بازی در بررسی قسمت‌های پیشین صحبت کردیم و فکر نمی‌کنم جای سخن دیگری باشد اما نکته‌ای که باید بسیار به آن توجه شود، مشکلات فنی بازی است. با وجود این که چهار قسمت از Batman: The Telltale Series می‌گذرد، اما هنوز در سکانس‌های سریع بازی شاهد افت فریم هستیم و حتی به‌روزرسان جدید بازی نیز نمی‌تواند این افت فریم را به طور کامل از بین ببرد.

موسیقی متن بازی از همان ابتدا خیلی متناسب و حماسی (دقیقا همان طوری که از یک بازی بتمن واقعی انتظار دارید) ساخته شده بود و حال، در قسمت چهارم شاهد پر رنگ شدن عنصر موسیقی در بطن بازی هستیم و این عنصر خیلی به موقع و متناسب پخش می‌شود. در بحث صداگذاری بازی نیز همان طور که در بررسی‌های پیشین به آن پرداختیم، صداگذاران و بازیگران حرفه‌ای و کاربلدی مانند تروی بیکر، لورا بیلی و تراویس ویلینگهام در بازی ایفای نقش می‌کنند که باعث شده تا خیال طرفداران از این بخش از بازی راحت و آسوده شود.

bandicam-2016-11-26-02-22-14-770

در قسمت چهارم با دستور هاروی، گوردون تقریبا به یک مامور پلیس معمولی تبدیل می‌شود و نمی‌توان آن طور که باید با اتفاقات و حوادث مقابله کند. با این حال، در قسمت آخر همه آماده خواهند بود.

تنها یک قسمت تا پایان قصه بتمن تل تیل باقی مانده است و قطعا قسمت پنجم و پایانی بازی بسیار انفجاری و طوفانی خواهد بود. منتظر پایانی بر یک افسانه دیگر از خفاش بزرگ گاتهام هستیم. در آخر به یکی از سکانس‌های طلایی بازی می‌پردازیم؛ سکانسی که در ابتدای متن نیز به آن اشاره شد؛ سکانسی که بروس کودکی را بر سر جنازه پدر و مادرش پیدا می‌کند.

کودک: اون‌ها … مردن…

بتمن: آره اما تو هنوز زنده‌ای… همه این احساساتی که الان داری، یک روز یاد می‌گیری که چطور از اون‌ها استفاده کنی. شاید الان متوجه نشی اما همین احساسات یک روزی تو رو قوی می‌کنه. قول می‌دم کسی که اون‌ها رو کشته بگیرم… تو کسی بودی که بتمن رو نجات داد. مهم نیست چه اتفاقی رخ بده؛ این یک حقیقته و من همیشه به تو مدیون هستم.

*لبخندی بر چهره کودک نقش می‌بندد.

batman-the-telltale-series-ep4


نقد و معرفی سریال جذاب Friends: دنیایی از برای زندگی، عشق و شادی

4
635847610862123958-1438421448_freidns

وقتی برای اولین بار به تماشای سریال «دوستان» نشستم، به هیچ وجه فکر نمی‌کردم که تا این حد بتواند مرا تحت تأثیر خود قرار دهد و در دنیایی از غنای شخصیت‌پردازی واقع گرایانه با تکیه بر جلوه‌های زیبای زندگی و یک کمدی ناب و عاشقانه غرق کند. Friends مجموعه‌ای است که تا سال‌ها یاد آن همراه شما خواهد بود و تا مدت‌ها به تماشای دوباره آن می‌نشینید. Friends سریالی است که تا زمان قابل‌توجهی از دیدن آن سیر نخواهید شد و همچنان به سراغ آن بازمی‌گردید و نکته خارق العاده ای که در این باب به چشم می‌خورد این است که هربار مانند اولین بار لذت و شادی کم‌نظیری به شما منتقل می‌کند و هربار با درک بهتر شخصیت‌ها و موقعیت‌ها به داستان و دنیای این شش دوست نیویورکی نزدیک‌تر می‌شوید. در معرفی این کمدی ناب با سینماگیمفا همراه باشید.

Friends چیست؟!

 

نام:‌ Friends «دوستان»

سازندگان: دیوید کرین و مارتا کافمن

شرکت سازنده: شرکت تولیدات کرین/برایت/کافمن با همکاری برادران وارنر

ناشر: بخش تلویزیونی برادران وارنر

شبکه: ان‌بی‌سی

مدت زمان هر قسمت: 22 دقیقه

تعداد فصل‌ها و قسمت‌ها: 10 فصل و 236 قسمت

بازیگران: کورتنی کاکس – جنیفر انیستون – دیوید شوییمر – متیو پری – مت لی‌بلانک – لیسا کودرو

سریال «دوستان» در سبک سیتکام (کمدی موقعیتی) به تهیه مارتا کافمن (Marta Kauffman) و دیوید کرین (David Crane) با همکاری جیمز باروز (James Burrows) افسانه‌ای در طول سال‌های 1994 تا 2004 از شبکه ان بی سی پخش شد. سریال کمدی Friends حول شش دوست که در منطقه منهتن نیویورک زندگی می‌کنند می‌گذرد و ماجرای آن‌ها را در زندگی با تمامی خوبی‌ها و بدی‌ها، زشتی‌ها و زیبایی‌ها، سختی‌ها و آسانی‌ها و دوستی‌ها و با هم بودن‌ها نشان می‌دهد. هسته مرکزی بازیگران این سریال (که بهتر از آن‌ها در این حرفه پیدا نمی‌کنید!) متشکل است از جنیفر انیستون (Jennifer Aniston)، کورتنی کاکس (Courtney Cox)، لیسا کودرو (Lisa Kudrow)، مت لی بلانک (Matt LeBlanc)، متیو پری (Matthew Perry) و دیوید شوییمر (David Schwimmer).

این سریال در مدت زمان اجرایش با ستایش مخاطبان در جهان همراه بود و به یکی از بهترین و به‌یادماندنی ترین برنامه‌های تلویزیونی تاریخ تبدیل شد. این سری فقط 62 بار نامزد جوایز امی شد. به جرئت می‌توانیم بگوییم که Friends بهترین و باکیفیت‌ترین سریال کمدی تاریخ صنعت تلویزیون است و همتای آن را نمی‌توانید در هنر هیچ کشور یا فرهنگی پیدا کنید. Friends به سادگی در تمام 10 فصلش لبخند و خنده برای شما به ارمغان نمی‌آورد، بلکه شما را عاشق این شش دوست صمیمی می‌کند؛ شما بزرگ شدن چندلر بینگ، جویی تریبیانی، راس گلر، مانیکا گلر، ریچل گرین و فیبی بوفی را از نزدیک مشاهده می‌کنید و با تکامل رابطه آن‌ها در طول 10 سال همراه خواهید بود. این سریال به شدت به نامش وفادار است و واقعاً مفهوم «دوست» و «دوست بودن» را به ما می‌آموزد.

آشنایی با شخصیت ها

مانیکا گلر (با بازی کورتنی کاکس)

5164b49f9be6a46d4f05e2cbf8a75a6d

مانیکا گلر را می‌توان سردسته این گروه دانست. او آشپز ماهری است و به عنوان یک کمال گرا و وسواسی شناخته می‌شود. دوستان مانیکا (و بخصوص برادرش راس گلر) معمولاً او را برای دوران کودکی و نوجوانی‌اش که بسیار چاق بود به شوخی مسخره می‌کنند. مانیکا روحیه لطیفی دارد و در عین حال رقابت طلب است. در اوایل سریال شاهد حضور پررنگ‌تری از او هستیم اما همان‌طور که به پایان می‌رسیم، ضمن تکامل شخصیت‌پردازی، مانیکا گلر جای خود را در قلب طرفداران به عنوان یکی از خارق العاده ترین شخصیت‌های خیالی باز می‌کند. بخصوص وقتی که… نه! صبر کنید! بهتر است در این مقاله سریال را اسپویل نکنیم.

ریچل کرن گرین (با بازی جنیفر انیستون)

31-01-friends-rachel-fashion-pendant-necklace

در ابتدا قرار بود جنیفر انیستون نقش مانیکا گلر را بازی کند اما وقتی انیستون و کاکس با یک دیگر صحبت کردند، به این نتیجه رسیدند که اگر جایشان را عوض کنند برای شخصیت‌ها مناسب‌تر خواهند بود؛ و واقعاً هم همین شد! جنیفر انیستون درخشش خاصی در نقش ریچل گرین دارد. ریچل بسیار به فشن علاقه دارد، البته وقتی در قسمت اول با او آشنا می‌شوید این شوق نمایان نمی‌شود. ریچل که قبل از نزدیک شدن با پنج شخصیت دیگر این سریال به عنوان بچه لوس پدرش شناخته می‌شد (!) در طول سریال یاد می‌گیرد که برروی پای خودش بایستد و به قولی گلیم خود را از آب بیرون بکشد. ریچل رابطه بسیار پیچیده و مبهمی با رأس گلر دارد؛ رابطه‌ای که از همان ابتدای فصل تا پایان سریال پر از فراز و نشیب‌های غیرمنتظره خواهد بود.

چندلر بینگ (با بازی متیو پری – A.K.A. God Of Sarcasm)

Friends Television Stills

چندلر بینگ حداقل از نظر متواضعانه این نویسنده حقیر بهترین شخصیت سریال Friends است. حتی وقتی در این سریال کمدی بحث جدی می‌شود، چندلر بینگ در بین جمع حضور خواهد داشت تا دوباره با کنایه‌های خود مسئله را به بیراهه بکشد! چندلر کودکی سختی داشته است اما این دشواری‌های ذهنش را در قالب شوخ طبعی مکرر بروز می‌دهد. به گفته خودش، او در مواجهه با موقعیت‌های دشوار و به اصطلاح آکوارد (Awkward)، پشت طنز و کنایه قایم می‌‌شود. طبق گفته سازندگان سریال، با استفاده از تکنیکی مشخص، تعداد شوخی‌ها و جوک‌های هر بازیگر در طول 10 فصل سریال مساوی بوده است اما باز هم فکر می‌کنیم وقتی به بار کمدی سریال توجه می‌کنیم، اولین اسمی که به ذهنمان می‌آید چندلر بینگ یا متیو پری است!

راس گلر (با بازی دیوید شوییمر)

Friends Television Stills

راس برادر مانیکا گلر و یک باستان شناس است که در یک کلمه می‌توان او را توصیف کرد: دایناسور! بعد از دایناسور شاید دومین موضوعی که به ذهن بیاید رابطه عجیب او با شخصیت ریچل باشد. علاقه این دو به یکدیگر از همان قسمت ابتدایی خود را نشان می‌‌دهد ولی همواره حالت صعودی ندارد. منطقی است که بگوییم بار کمدی سریال در اکثر اوقات توسط درام به وجود آمده بین این دو کاراکتر متعادل می‌شود. من می‌گویم متعادل! شاید بعضی بگویند نامتعادل، شاید هم بگویند هم نابود. ممکن است در اوایل سریال راس جزو شخصیت‌های محبوب شما نباشد ولی به مرور زمان به او عادت خواهید کرد و حتی عاشقش خواهید شد. شاید روند صعودی پیشرفت او از نظر محبوبیت در روند سریال در بین سایر شخصیت‌های اصلی، پرشیب‌ترین آنها باشد. یادمان باشد که نظریه تکامل را در مقابل راس به زیر سوال نبریم!

فیبی بوفی (با بازی لیسا کودرو)

phoebe_a06a9969

فیبی بر خلاف راس از همان ابتدا دوست داشتنی است. ساده‌ است، قلبی رئوف دارد، گیج می‌زند و علاقه به موسیقی دارد. گیتارش خط قرمز او است و آهنگایی که می‌خواند به نوعی برگرفته از گذشته تلخ و تاریک اوست. شاید آهنگ «گربه‌ی بوگندو»ی او در ابتدا کمی عجیب به نظر برسد ولی به طور قطع در دل شما جا باز می‌کند. او هم اتاقی سابق مانیکا است و با همه شخصیت‌های سریال به یک اندازه تعامل دارد. قبل از آشنایی با مانیکا در خیابان زندگی کرده‌ و سرد و گرم روزگار چشیده‌است. خاطرات او نیز از این دوران طنز تلخی را به همراه دارد که شاید شما را به فکر فرو ببرد. او خواهر دوقلویی به نام اورسلا دارد (که خود کودرو آن را بازی می‌کند) که دقیقا نقطه مقابل شخصیت فیبی است.

جویی تریبیانی (با بازی مت لی بلانک)

de0214396cb13a70f8e3063ec13f1c45c9f5fd5a

جویی شخصیت کاریزماتیک سریال است که هوش بالا جزو ویژگی‌های بارز او نیست. در همان ابتدای سریال و از همان دیالوگ آغازین، جویی شما را جذب خواهد کرد. او که در واحد روبرویی مانیکا و ریچل زندگی می‌کند، با چندلر هم اتاقی است و همین موضوع کافی است تا شاهد بهترین سکانس‌های طنز سریال در آن واحد باشیم. او علاقه‌ی شدید به بازیگری دارد، عاشق آل پاچینو، پیتزا، ساندویچ و به طور کلی خوردن است و در کنار این‌ها در ارتباط با جنس مخالف نیز…کافی است بگوییم که بهتر از راس و چندلر عمل می‌کند. تلفیق المان‌های شخصیتی او و چندلر زیباترین و به یاد ماندنی‌ترین لحظه‌های Friends را رقم می‌زند. تکیه کلام افسانه‌ای او «How You Doin’» برای جذب جنس مخالف، فراگیرترین اتفاق سریال در زمان پخش آن بود و اکنون نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. کافی است «How You Doin’» را گوگل کنید. همچنین لازم است بدانیم که جویی هیچوقت غذایش را با دیگران شریک نمی‌شود. این خیلی مهم است!

سخن پایانی نویسنده

مشاهده سریال‌های طنز را با The Big Bang Theory آغاز کردم و در ادامه درگیر دنیای How I Met Your Mother شدم. سریال‌هایی که بیشترین تشابه را با «دوستان» دارند و در ابتدا عالی عمل کردند ولی در ادامه با درگیر شدن جدی کاراکترهای طلایی‌شان، یعنی بارنی و شلدون با مقوله عشق (نظر شخصی) سیر نزولی خود را آغار کردند. بعدها به سفارش یکی از دوستان پروژه Friends را شروع کردم؛ با اینکه قبلا How I Met و Big Bang را دیده‌بودم ولی از همان قسمت ابتدایی بیش از تشابه، به تفاوت اساسی آنها پی بردم. قسمت اول سریال با قسمت آخر آن تفاوتی از نظر طنز ندارد و شما به هیچ وجه شاهد افول کارکترهای دوست داشتنی‌تان نخواهید بود. در مقابل با پیشرفت سریال، کاراکترها نیز رشد می‌کنند و بیش از پیش مجذوب آنها می‌شوید. شاید غم‌انگیز ترین لحظه سریال، سکانس پایانی آن باشد که بعد از آن معنای واقعی فقدان را حس خواهید کرد. پیشنهاد من به شما مشاهده سریال نیست، بلکه تماشای برنامه ریزی شده‌ی آن است، چون به طور قطع پس از پایان آن پشیمان خواهید شد.