سفارش تبلیغ
صبا ویژن

12 تا از برترین باس فایت ها در تاریخ بازی ها قسمت اول

غول!… غول آخر!… از آن زمان کودکی که شروع به بازی کردن کردیم و سپس در دوره نوجوانی که در کلوپ ها بازی می کردیم این کلمات را شنیده ایم و در حقیقت با نام بازی ها عجین شده اند. حال میخواست شائوکان در مرحله آخر مورتال کامبت باشد یا باس های مرگبار شینوبی و غول آخرهای اراذل اوباش “شورش در شهر.” در واقع از همان زمانی که فهمیدیم بازی اکشن چیست و چه ساختاری دارد، یاد گرفتیم و این موضوع در ذهنمان جا افتاد که در آخر مراحل و بخش های خاصی از بازی، دشمنی می آید که خیلی قوی تر از دشمنان معمولی بازی است که در تعداد بالا آن ها را کشته ایم. دشمنی که ما را به چالش می کشد و البته پاداش بهتری نیز برای شکست دادنش می گیریم و تا او را شکست ندهیم مرحله بازی را پشت سر نخواهیم گذاشت. آن زمان کلمه ای به نام باس و باس فایت مطرح نبود و کلا همه فقط می گفتند غول آخر. در طول سال ها و سال ها انواع و اقسام بازی های مختلف و انواع و اقسام غول آخرهای مختلف را دیدیم و با پیشرفت کردن رسانه های پوشش دهنده حوزه گیم و آشنا شدن بیشتر با مفاهیم و اخبار و تحلیل ها و مقالات صنعت و هنر گیم، کم کم برایمان جا افتاد که باید به این غول آخرها بگوییم “باس” یا Boss که می شود همان رئیس و در واقع آخرش می شود همان غول آخر خودمان، ولی به هر شکل اصطلاح جهانی این مورد در کشور ما نیز جا افتاد و دیگر کمتر کسی است که به باس های بازی بگوید غول یا غول آخر. غول آخر شده است باس و مبارزه با غول آخر هم یعنی باس فایت. حالا با این توضیح کوتاه به سراغ مبحث اصلی این مطلب برویم. البته نه این که پاراگراف بالا مبحث فرعی بود ها، زیرا مبحث اصلی ما در مقاله همان باس ها هستند اما خب باید ریز تر شویم و بگوییم می خواهیم در مورد چه جنبه ای از بازی ها و باس ها و باس فایت های آن ها صحبت کنیم که باعث شده تا تعدادی بازی مختلف را لیست نماییم. در طول تاریخ بازی های رایانه ای همواره بازی های بوده و هستند که از نظر باس فایت ها در وضعیت بسیار بهتر و با کیفیت تری نسبت به دیگر عناوین قرار دارند و در واقع از نظر تعداد باس های باکیفیتی که دارای طراحی عالی و تنوع بالا هستند، برتری محسوسی را در آن ها می بینیم. در واقع اینجا منظور ما بازی که یک یا دو باس بی نظیر و شاهکار دارد نیست، بلکه عناوینی مد نظر ما هستند که وقتی به کل بازی به صورت یک مجموعه نگاه می کنیم، می بینیم که تقریبا تمامی باس های آن ها فوق العاده عالی و پرتعداد و متنوع هستند و خاطرات خیلی خوبی را برایمان با تک تک باس فایت های خود رقم زده اند.

بعله دیگه… باس می باس باس باشه!!

 

در واقع در این مطلب قصد داریم تا به 12 عدد از بازی هایی که در مجموع دارای برترین باس فایت ها در تاریخ بازی های رایانه ای بوده اند اشاره کنیم و آن ها را همراه شما برشماریم. بازی ها و باس فایت هایی که هر کدام برای ما خاطرات زیادی را رقم زده اند و بسیار محبوب و در جای خود مرگبار هستند. به مانند همیشه و در مقالات 10 برتر و 20 برتر و … قبل از شروع این مطلب باید نکاتی را ذکر کنم که از شما عزیزان خواهشمندم آن ها را مطالعه نمایید تا شک و شبهه ای برای شما دوستان پیش نیاید. در ابتدا باید عرض کنم که قطعا جدا از این لیست که بنده تهیه کرده ام تعداد بسیار زیادی گزینه های دیگر وجود داشته اند که می توانستند در این مطلب حاضر باشند اما به هر حال تعداد محدودیت دارد و نویسنده، انتخاب هایی را که از نظر خود برتر بوده اند در لیست جای داده است. پس دقت کنید که این مقاله، “12 بازی با برترین باس فایت ها در تاریخ بازی های رایانه ای” به انتخاب بنده است، زیرا که اساس چنین مقالاتی این گونه است و سلیقه شخصی نیز بسیار اهمیت دارد. همچنین لازم به ذکر است که از هر فرنچایز سعی شده است تا یک بازی انتخاب شود به غیر از شماره اول لیست که انتخاب بین بازی های آن، بسیار دشوار است و انتخاب هر کدام اجحاف در حق بازی دیگر این فرنچایز است. همچنین باید اشاره کنم که این لیست اصلا در مورد بازی هایی که یک باس بسیار بی نظیر دارند که به عنوان یکی از بهترین باس های تاریخ شناخته می شود نیست، بلکه در مورد بازی هایی است که در مجموع کل بازی، دارای برترین باس فایت ها و جذاب ترین باس فایت ها هستند، یعنی از ابتدا تا انتهای بازی تقریبا تمام باس فایت های آنها معرکه و هیجان انگیز بوده اند و تعداد باس های با کیفیت متعددی دارند.

غول آخر منتظر ماست بیا تا برویم…

 رتبه بندی و ترتیبی که در این لیست برای بازی های مختلف لحاظ شده است کاملا نظر شخصی نویسنده است و هیچ معیار و میزانی برای درست یا غلط بودن آن وجود ندارد زیرا پای سلیقه مطرح است البته سلیقه منطقی، نه این که مثلا کسی یک بازی با باس فایت های سطح پایین را بیاورد و در صدر لیست برترین ها قرار دهد و بگوید این سلیقه من است زیرا که این توهین به شعور مخاطب است اما به هر حال سلیقه شخصی نیز در چنین مقالاتی بسیار اهمیت دارد. قطعا در رده بندی این بازی ها سلائق و علائق با هم متفاوت است و بر اساس تجربه و خاطراتی که هر شخص دارد جایگاه ها را تعیین می کند و قاعدتا هر شخصی از هر بازی و باس فایت هایی که بیشتر از آن ها خاطره داشته باشد و به آن ها علاقمند باشد، آنان را بالاتر قرار خواهد داد. البته ما در این مطلب سعی کرده ایم تا بازی هایی را قرار دهیم که یک وفاق جمعی بین بسیاری از بازیبازان دنیا در مورد فوق العاده بودن باس های آن ها برقرار است و بدون شک بازی های حاضر در این لیست در خیلی از ویدئوها و مطالب مربوط به بازی هایی که دارای برترین باس ها هستند، با مطلب ما مشترک هستند. در نظر داشته باشید که عنوانی که مثلا من در رتبه ششم قرار داده ام دلیلی بر این نیست که آن بازی حتما و به صورت وحی منزل، ششمین بازی قدرتمند تاریخ از لحاظ باس فایت ها است، بلکه برای من این گونه است و شاید برای شما اول یا دهم باشد و یا شاید اصلا در لیست شما حضور نداشته باشد. نکته بعدی این که تمامی گزینه های این لیست بر اساس داشته ها و اطلاعات نویسنده گرد آوری شده اند و در این مطلب قرار گرفته اند. شاید شما عقیده داشته باشید که مثلا بازی دیگری می توند به جای فلان شماره از این لیست قرار بگیرد و یا جایگاه آن فرق کند. در اینجا نیز معیار و میزان ثابتی نداریم و عقل و منطق در کنار احساس و خاطرات است که در ذهن هر شخص با هم ترکیب می شوند و اسم هایی مختلف را به عنوان خروجی بیرون می دهند. پس بهتر است تا این مطلب را به عنوان یک مقاله سرگرم کننده که به همراه آن برخی خاطراتتان را مرور خواهید کرد، نگاه کنید. با بیان این نکات اگر تا کنون به خواندن مقاله ادامه داده اید از شما دعوت می کنم تا در ادامه مطلب “12 بازی با برترین باس فایت ها در تاریخ بازی های رایانه ای” با بنده و وبسایت تحلیلی خبری گیمفا همراه شوید.

12 – Monster Hunter 4 Ultimate

Monster Hunter 4 Ultimate

سازنده: Capcom

ناشر: Capcom – Nintendo

ژانر: Action RPG

پلتفرم مقصد: Nintendo 3DS

سال انتشار: 2014

امتیاز متا: 86/100

اگر بخواهیم به یک ویژگی بارز که در واقع خاصیت و ستون اصلی عناوین سری Monster Hunter اشاره کنیم، آن ویژگی وجود تعداد بسیار بسیار زیادی هیولاهای عظیم و مخوف با تنوعی عالی است و در حفیقت گیم پلی سری عناوین Monster Hunter کاملا ترجمه و معنی اسم آن هستند و فقط و فقط کار شما در باری نابود کردن هیولاهاست، آن هم چه هیولاهایی. باید بگویم انتخاب بین عناوین مختلف این سری محبوب کپکام و نینتندو که همواره برترین باس ها و هیولاها را داشته اند کار بسیار سختی است اما وقتی تحقیق بیشتری در این زمینه به عمل آوردم و از نظرات اغلب بازیبازان در دنیا مطلع شده و دیگر ویدءوها و مطالب در زمینه برترین بازی های دارای برترین باس فایت ها را مشاهده و مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم که تقریبا تمامی آن ها در خصوص این موضوع که کدام نسخه این سری برترین باس ها یا هیولاها را دارد و البته کدام بازی این سری لایق بودن در لیست بازی های دارای باکیفیت ترین باس ها است، اتفاق نظر دارند و غالبا نام یکی از شاهکارهای این سری یعنی Monster Hunter 4 Ultimate شنیده می شود. اما از آن جایی که باز هم تا خودم نبینم قانع نمی شوم که بازی را که تجربه نکرده ام در لیستم بگذارم به سراغ ویدءوهای مربوط به باس فایت ها و هیولاهای عظیم Monster Hunter 4 Ultimate رفتم که انصافا هم با دیدن ویدئوهایی از باس ها و هیولاهای این بازی کاملا به این موضوع که Monster Hunter 4 Ultimate شایسته بودن در این مطلب است ایمان آوردم. البته باید بدانید که در این سری خیلی از هیولاها مشترک هستند و از بازی به بازی دیگر با تغییراتی کوچک نقل مکان می کنند ولی هر بار هیولاهای جدیدی نیز افزوده می شوند.

عجب حرکتی… باریکلا شعبون کدخدا، باریکلا!!

عنوان Monster Hunter 4 Ultimate که قطعا می دانید یک بازی اکشن نقش آفرینی است، به مانند همیشه توسط کپکام ساخته شد و به وسیله خود این شرکت و نینتندو در سال 2014 برای کنسول دستی محبوب Nintendo 3DS منتشر گردید که واقعا هم با بازخوردهای فوق العاده ای چه از سوی منتقدان و چه طرفداران روبرو شد و نهایتا از مجموع نقدها و نمرات خود موفق گردید تا امتیاز متای عالی 86 را کسب نموده و نام خود را به عنوان یکی از برترین عناوین این سری قدیمی مطرح نماید. باید به این موضوع اشاره کرد که در عنوان Monster Hunter 4 Ultimate و به طور کلی عناوین این سری به نوعی نمی توان گفت کدام یک از هیولاهایی که باید آنها را شکست دهیم باس هستند زیرا به این شکل دشمنان در بازی از هم جدا نمی شوند و انواع و اقسام هیولاها از کوچ گرفته تا بزرگ و عظیم وجود دارند که خب قاعدتا مبارزه با هیولاهای عظیم کاری سخت تر و دشوارتر است و می توان به نوعی از آن ها به عنوان باس فایت های بازی یاد کرد. شاید بین بازی های این لیست بیشتری تعداد باس فایت ها یا همان مبارزات با هیولاهای عظیم و بسیار جذاب را در همین بازی Monster Hunter 4 Ultimate شاهد باشیم.

آقای علیزاده حالا!!!

در بازی چیزی حدود 71 هیولا وجود دارد که 20 عدد آن ها شامل هیولاهای کوچک و 51 عدد هیولای بزرگ بین آنها مشاهده می شوند که خب البته در بین هیولاهای بزرگ هم سایزهای مختلفی وجود دارد و برخی از آنها عظیم تر از بقیه هستند و مبارزات دشوارتری را با آن ها در پیش داریم. از گروه های مختلف این هیولاهای مخوف می توان به Elder Dragon ها و Snake Wyvern ها و Flying Wyvern ها و یا Bird Wyvern ها اشاره کرد و اگر بخواهیم نام برخی از دشمنان بزرگتر را برشماریم می توانیم به Tetsucabra و Kushala Daora و Akantor اشاره کنیم که هر یک مبارزاتی جذاب و هیجان انگیز را برای ما رقم زده اند. بدون شک عنوان Monster Hunter 4 Ultimate در تاریخ بازی های رایانه ای، جزو عناوینی محسوب می شود که دارای بیشترین تعداد باس فایت های جذاب و باس های هیجان انگیز است و این بازی در لیست ما از “12 بازی با برترین باس فایت ها در تاریخ بازی های رایانه ای” در جایگاه دوازدهم قرار می گیرد.

11 – Bayonetta 2

Bayonetta 2

سازنده: Platinum Games

ناشر:  Nintendo

ژانر: Action-adventure hack ‘n’ slash

پلتفرم مقصد: Wii U

سال انتشار: 2014

امتیاز متا: 91/100

در میان آی پی ها و فرنچایزهایی که در سال های اخیر و در حقیقت کمتر از یک دهه قبل معرفی و خلق شده اند بدون شک یکی از بزرگترین و برترین آن ها که خیلی زود توانست خود را به عنوان یکی از بزرگترین عناوین هک اند اسلش معرفی کند و شخصیت اصلی بازی که نام او نام بازی است را به نیز به عنوان یکی از محبوب ترین و قدرتمندترین شخصیت های مونث در دنیای بازی های رایانه ای. نخستین بار Bayonetta در سال 2009 با عنوان Bayonetta به دنیای بازی های رایانه ای پای گذاشت و به بازیبازان معرفی شد. عنوانی که توسط Platinum Games ساخته شد و تا به امروز توسط شرکت سگا برای پلتفرم های PlayStation 3, Xbox 360, Wii U و Microsoft Windows منتشر گردید. نسخه دوم این سری توسط نینتندو منتشر گردید و متاسفانه عنوانی انحصاری برای Wii U بود و باعث شد تا طرفداران پرتعداد این سری که با نسخه اول خاطرات زیادی داشتند موفق به تجربه بازی دوم نشوند. عنوان Bayonetta یک بازی جنجالی و بسیار جذاب بود. جنجالی از این جهت که توسط سازنده و خالق سری محبوب “شیطان هم می‌گرید” ساخته شده بود و با آن مقایسه می‌ شد و جذاب از نظر کمبو های فوق‌ العاده پرتعداد و زیاد و زیبا که چندین برابر عناوین هم سبک خود بود و البته جذابیت خود شخصیت اصلی بازی و همین طور باس فایت های بی نظیر و بسیار هیجانی که می توان گفت حتی یک باس فایت ضعیف را نیز در این سری شاهد نبوده ایم.

Gomorrah.. یکی از باس های معرکه بایونتا 2 که خیلی هم پرتعداد هستند

مخصوصا در مورد باس فایت ها این موضوع در نسخه دوم خیلی بیشتر به چشم می آید و واقعا تک تک باس هایی که در هر مرحله بازی Bayonetta 2 به سراغ آن ها و مبارزه با این هیولاها می روید، یکی از دیگری برتر و جذاب تر هستند و به حدی طراحی زیبا و البته پر از اغراق ژاپنی دارند که هر بازیبازی را شگفت زده می کنند و البته بسیار نیز قدرتمند هستند زیرا که بایونتا خودش یکی از سرسخت ترین شخصیت های تاریخ است و با آن قد کشیده، اسلحه‌های پاشنه کفش‌ هایش و موهای بسیار بلند و جادویی خود که هنگام استفاده از جادو تبدیل به هیولاهای مختلف می‌ شوند، یک شخصیت بسیار خاص و متفاوت از هر شخصیت دیگری است که تاکنون دیده‌ایم و همین خاص بودن و البته بسیار قدرتمند بودن، باعث دو چندان شدن محبوبیت و جذابیت Bayonetta شده است. پس قاعدتا به این ترتیب باید باس هایی که بایونتا با آن ها مبارزه می کند هم نزدیک به سطح توانایی وی باشند تا مبارزات جذابی رقم بخورد که خوشبختانه نسخه دوم بازی از این لحاظ یعنی از نظر باس فایت ها بدون نقص و معرکه است. از برترین و هیجان انگیزترین باس های عنوان بایونتا 2 می توان به Gomorrah و Masked Lumen و Rodin, The Infinite One و Father Balder و Glamor و Insidious اشاره کرد که البته تعداد زیادی باس های دیگر نیز آن ها را در این شاهکار زیبا همراهی می کنند تا بایونتا را از پای در آورند اما کور خوانده اند!! ساحره به این آسانی ها نمی میرد…

بابا وایساااا!!! 

باس فایت هایی که در عنوان دوم بایونتا با آنها روبرو هستیم فوق العاده قدرتمند، سریع و مرگبار هستند و توانایی اجرای تعداد زیادی فنون متفاوت را در اختیار دارند که شاید باید گفت در کمتر عنوانی باس های بازی این مقدار فنون و حملات مختلف دارند و در واقع همان قدر که خود بایونتا با ترکیب حملات نزدیک مرگبار و سریع با سلاح های گرمی که به کفش هایش متصل است و قابلیت های جادویی که دارد، صدها کمبوی ترکیبی مختلف را خلق می کند، باس های بازی نیز با انواع قایلیت های قدرتمند و جثه های عظیمی که معمولا دارند مبارزات دشواری را برای بازیباز رقم می زنند و خوشبختانه تعداد این باس های لذتبخش و هیجان انگیز زیاد است و این گونه نیست که تنها یکی دو باس خوب در بازی ببینیم بلکه تقریبا همگی باس فایت های بازی عالی هستند و دلیلی قرار گرفتن Bayonetta 2 در لیست ما نیز همین است که تعدد باس فایت های معرکه در آن به چشم می خورد. بدون شک عنوان Bayonetta 2 در تاریخ بازی های رایانه ای، جزو عناوینی محسوب می شود که دارای بیشترین تعداد باس فایت های جذاب و باس های هیجان انگیز است و این بازی در لیست ما از “12 بازی با برترین باس فایت ها در تاریخ بازی های رایانه ای” در جایگاه یازدهم قرار می گیرد.

10 – Batman Arkham Asylum

Batman Arkham Asylum

سازنده: Rocksteady Studios, WB Games Montréal

ناشر: Warner Bros. Interactive Entertainment

ژانر: Action-adventure Open World

پلتفرم مقصد: PlayStation 4, PlayStation 3, Xbox 360, Xbox One, Wii U, Microsoft Windows

سال انتشار: 2009

امتیاز متا: 92/100

مگر می شود در بازی یا فیلمی پای جوکر به عنوان شخصیت منفی و باس اصلی بازی مطرح باشد و آن فیلم یا بازی در لیست برترین بازی های دارای باس های عالی و برترین حضور شخصیت منفی در یک فیلم، نباشند. خیر ممکن نیست. جوکر، پدر جنون است. جنونی محض و ناب که با بی رحمی، سنگدلی، میل به جنایت و قتل و در راس همه این ها درگیری با بتمن ترکیب شده است تا یک شخصیت دیوانه و پلید به نام جوکر را پدید آورد. هیچ چیزی به جز جنایت برای جوکر معنایی ندارد و جالب اینجاست که بر خلاف خیلی از نقش های منفی حتی بسیار محبوب و قدرتمند، وی به هیچ وجه به دنبال پول نیست. صحنه ای که در فیلم شوالیه تاریکی وی یک کوه از اسکناس را آتش می زند کاملا بیانگر آن است که جوکر دیوانه ای است که تنها عطش سیری ناپذیری برای جنایت دارد. وی وجود خود را به نوعی در گروی وجود بتمن تعریف می کند و اعتقاد دارد که او باید باشد تا جوکر و جنایت ها و نیت های شوم او معنی پیدا کنند و در حقیقت وی زیاد تمایلی به مرگ بتمن ندارد هر چند که چندان هم به این موضوع در مواردی بی میل نیست. البته شاید به درستی بگویید که این مطلب مربوط به عنوانی که دارای یک باس عالی و یا یک شخصیت منفی عالی باشد نیست و عنوانی باید در این لیست قرار بگیرد که تقریبا تمامی باس هایش معرکه باشند. نگران نباشید.. حتما همین طور است…

چه مرحله ای بود این بخش مترسک… راک استدی داداش داشتی درست می زدی!!

از شاهکاری به نام Batman Arkham Asylum صحبت می کنیم. بردن همین نام کافیست تا خیالتان راحت شود که این بازی کاملا به حق شایسته بودن در این لیست است. تنها مبارزه با مترسک را به یاد بروید که چه طراحی بی نقص و بی نظیری داشت و چگونه کابوس ها و ترس بتمن را بر علیه او استفاده می کرد. نسخه اول از 3 گانه شاهکار بتمن آرکام ساخته راک استدی که یکی از بهترین و افسانه ای ترین 3 گانه های تاریخ بازی هاست، عنوان Batman Arkham Asylum بود که بدون شک یکی از برترین عناوین اکشن ماجرایی ابرقهرمانی در تاریخ بازی های رایانه ای است و دست کمی از شاهکار دوم این سری آرکام سیتی هم ندارد و چه بسا در زمینه باس ها بهتر از آن نیز هست. Batman Arkham Asylum که سال 2009 برای پلتفرم های نسل هفتم یعنی PlayStation 3, Xbox 360 و رایانه های شخصی و همین طور Wii U عرضه شد و بعدا نیز در قالب یک مجموعه همراه آرکام سیتی برای دو کنسول نسل هشتمی سونی و مایکروسافت نیز منتشر گردید، خیلی راحت توانست تا لقب یکی از برترین بازی های سال 2009 و یکی از برترین عناوین ابرقهرمانی تاریخ را به خود اختصاص دهد و امتیاز متای باورنکردنی 92 را کسب نماید.

یادش بخیر.. چه مبارزه ای کردیم…

در Batman Arkham Asylum برخی از برترین باس فایت های ممکن با برخی از محبوب ترین دشمنان بتمن تجربه کردیم. مبارزه بسیار جذاب و هیجان انگیز با Bane را به خاطر دارید؟ نبرد با عاشق دیوانه جوکر یعنی Harley Quinn. نبرد با تمساح غول پیکر متنفر از بتمن یعنی Killer Croc یادتان هست؟ مگر می شود آرکام اسیلوم را بازی کرد و از Poison Ivy گذشت؟ Twin Titans را در اواخر بازی شکست دادیم. اما از تمام اینها که بگذریم در راس همه باس فایت های این بازی بدون شک باس فایت آخر بازی با The Joker ایت که خودنمایی می کند و هر بازیبازی را شیفته و جذب خود می کند، هم به دلیل شخصیت خاص جوکر و هم به دلیل نوع مبارزه و تغییر ظاهری شدید جوکر و تبدیل او به یک موجود عظیم و همینطور تغییر فازهای مبارزه، این باس فایت به یکی از به یادماندنی ترین باس های سری آرکام و بازی های ابرقهرمانی تبدیل شده است که البته کلی باس قدرتمند دیگر را نیز در کنار خود در آرکام اسایلوم می بیند. بدون شک عنوان Batman Arkham Asylum در تاریخ بازی های رایانه ای، جزو عناوینی محسوب می شود که دارای بیشترین تعداد باس فایت های جذاب و باس های هیجان انگیز است و این بازی در لیست ما از “12 بازی با برترین باس فایت ها در تاریخ بازی های رایانه ای” در جایگاه دهم قرار می گیرد.

9 – Final Fantasy X

Final Fantasy X

سازنده: SQUARE ENIX

ناشر: SQUARE ENIX

ژانر: JRPG

پلتفرم مقصد: PlayStation 2, PlayStation Vita, PlayStation 3 ,PlayStation 4، رایانه های شخصی

سال انتشار: 2001

امتیاز متا: 92/100

همواره و در طول تاریخ 29 ساله فرنچایز Final Fantasy، بازی های این سری دارای برترین و حماسی ترین و افسانه ای ترین باس فایت ها بوده اند و مبارزاتی بسیار جذاب و زیبا را برای ما رقم زده اند که تا سال ها از خاطر نخواهیم برد. گزینه های خیلی زیادی از این سری وجود دارد که می توانند به راحتی و یه حق در لیست ما جای بگیرند اما به این دلیل که از هر فرنچایز یک عنوان را در این لیست قرار می دهم (به جز یک مورد) بایستی از عناوین بسیار پرتعداد این سری یک بازی را بر می گزیدم که دارای برترین باس فایت ها بود. وقتی به خاطرات خود از عناوین مختلف Final Fantasy نگاه می کردم و آن ها را در ذهنم مرور می کردم به این نتیجه رسیدم که یک عنوان نسبت به بقیه شایسته تر است و تصمیم گرفتم تا Final Fantasy X را در لیست خود قرار دهم. Final Fantasy X به واقع  یکی از بی نظیر ترین بازی هایی بود که در نسل ششم وجود داشت و همچنین نسخه بازسازی شده آن در نسل هشتم نیز نشان از این داشت که هنوز هم زیبایی این بازی کهنه نشده است و حرف هایی برای گفتن دارد. این عنوان نه تنها فقط در زمینه باس فایت ها بلکه در تمامی بخش های دیگر نیز یکی از بهترین بازی های تاریخ است. Final Fantasy X که در سبک نقش آفرینی ژاپنی قرار دارد توسط Square Enix ساخته شد و در سال 2001 توسط این کمپانی به طور انحصاری برای پلتفرم PlayStation 2 منتشر گردید.

Braska’s Final Aeon… یکی از مبارزات معرکه فاینال فانتزی 10

البته در دسامبر 2013 یک نسخه بازسازی و ریمستر شده از دو عنوان زیبای Final Fantasy X و Final Fantasy X-2 در قالب یک مجموعه ارزشمند به نام Final Fantasy X | X-2 HD Remaster برای پلتفرم های PlayStation 4, PlayStation 3, PlayStation Vita و رایانه های شخصی با سیستم عامل ویندوز عرضه شد تا دارندگان کنسول های نسل هشتم و یا کسانی که به هر دلیلی نتوانسته اند این بازی ها را تجربه کنند و اکنون می خواهند که به این دنیای فانتزی قدم بگذارند، کاملا شرایط برای آن ها فراهم باشد و بازی را با یک کیفیت بهتر تجربه کنند. طراحی تمامی باس های بازی از فرم کلی آن ها گرفته تا ریزترین جزییاتشان به زیباترین شکل ممکن انجام شده است و شما را شیفته خود می کند و علاوه بر این زیبایی ظاهری که یکی از خصوصیات همیشگی این سری است، در زمینه گیم پلی این باس ها بی نظیر بودند و برخی از آنها به معنای واقعی شما را به چالش می کشیدند و نیاز به حداکثر تمرکز و تاکتیک شما داشتند. Final Fantasy X همچنین یکی از خوش گرافیک ترین عناوینی بود که بر روی کنسول پلی استیشن 2 منتشر گردید و با داستان عالی، گیم پلی فوق العاده و گرافیک چشم نواز موفق شد تا به یکی از خاطره انگیز ترین بازی های این سری بین بازیبازان تبدیل شود و تا همیشه در یاد و خاطره ما باقی بماند. طراحی ظاهری و صورت شخصیت ها و لباس های آن ها و حرکت موهای آنها در زمان خود بی نظیر بود و به قدری دو شخصیت اصلی بازی زیبا و دوست داشتنی طراحی شده بودند که هر بازیبازی را شیفته خود می کردند.

باید کلی تاکتیک و تمرکز داشتیم تا باس های دشوار و پرتعداد بازی را شکست می دادیم.

در دنیای بسیار وسیع و زیبای بازی که فوق العاده با جزییات طراحی شده بود، انواع و اقسام دشمنان مختلف و باس های بی نظیر حضور داشتند و در هر گوشه ای از این دنیای بی نهابت زیبا، چالشی سخت و البته پاداشی عالی در انتظار بازیبازان بود. محیط ها و مناظر بازی به غایت چشم نواز بودند و همچنین نورپردازی نیز برای عنوان در نسل ششم بسیار عالی محسوب می شد. در واقع باید گفت همیشه عناوین سری فاینال فانتزی در تمامی زمینه ها فوق العاده بودند و این موضوع در مورد باس فایت ها نیز مستثنا نیست. همواره در عناوین مختلف فرنچایز Final Fantasy، باس های عظیم و مخوف و چالش برانگیز و البته پرتعداد که همگی هم داارای طراحی بی نظیری بوده اند، یکی از برگ های برنده اصلی این سری محسوب شده اند و بازی های آن همیشه دارای جذاب ترین و هیجان انگیز ترین مبارزات در زمان خود بوده اند. تنها کافیست تا مبارزات بی نظیری که باس هایی مثل Braska’s Final Aeon ،Geosgaeno ،Wendigo ،Penance ،Seymour و Dark Shiva به هماره تعداد خیلی زیادی از باس های معرکه دیگر در بازی Final Fantasy X داشته ایم را به یاد بیاورید تا دلیل قرار گرفتن این بازی و انتخاب آن از بین دیگر عناوین این سری را متوجه شوید. بدون شک عنوان Final Fantasy X در تاریخ بازی های رایانه ای، جزو عناوینی محسوب می شود که دارای بیشترین تعداد باس فایت های جذاب و باس های هیجان انگیز است و این بازی در لیست ما از “12 بازی با برترین باس فایت ها در تاریخ بازی های رایانه ای” در جایگاه نهم قرار می گیرد.

8 – The Legend of Zelda: Ocarina of Time

The Legend of Zelda: Ocarina of Time

سازنده: Nintendo

ناشر: Nintendo

ژانر: Action-adventure

پلتفرم مقصد: Nintendo 64, Wii, GameCube، Wii U،  Nintendo 3DS، iQue Player

سال انتشار: 1998

امتیاز متا: 99/100

کلا بی خیال این موضوع شوید که یک لیست و مطلبی با موضوع 10 برتر و 20 برتر و خلاصه در مورد هر نوع برترین هایی در دنیای بازی های رایانه ای منتشر گردد و در آن خبری از نام The Legend of Zelda نباشد و اثری از آن نبینیم. به طور کلی نام زلدا با برترین و برترین ها گره خورده است و همیشه در هر لیستی باعث افتخار و سربلندی نیتندو و نینتندو دوستان بوده و هست و خواهد بود. در این مطلب ما هم یک نسخه از سری عناوین زلدا جای می گیرد آن هم بهترین نسخه تاریخ این سری. البته راستش را بخواهید تقریبا تمامی بازی های این فرنچایز می تواند در لیست ما قرار بگیرند اما باید یک نسخه از آن ها را انتخاب می کردیم که کار سختی هم نبود و انتخاب واضح و آشکار برای من و اغلب مقالات و ویدئوهای دیگر با این موضوع، یک شاهکار رویایی، بی رقیب، دست نیافتنی و خاطره انگیز بود به نام The Legend of Zelda: Ocarina of Time. اصلا آدم وقتی دارد اطلاعات بازی را می خواند و به امتیاز متا می رسد مغزش هنگ کردن و سوت کشیدن و … را رد می کند و فقط به عدد متای آن خیره می شود. داداش 99/100 ؟ واقعا؟ یعنی کلا بهش 10 دادن دیگه همه. بله، افسانه زلدا، افسانه است. افسانه ای دست نیافتنی و پر از خاطره که خوشبختانه با گذشت زمان کیفیت آن تغییر نکرده و هنوز هم نسخه جدید این بازی یعنی The Legend of Zelda: Breath of the Wild می تواند با 107 نقد متای 97 بگیرد (The Legend of Zelda: Ocarina of Time تنها 22 نقد دارد که متایش 99 است و اگر بالای 100 نقد داشت، شاید اکنون نسخه The Legend of Zelda: Breath of the Wild برترین بازی سری محسوب می شد) و نشان دهد که افسانه زلدا تمام شدنی نیست و نینتندو خوب می داند چکار کند.

 


نقد بازی Dead Rising 4

نقد بازی Dead Rising 4

تاریخ ظهور زامبی‌ ها در افسانه‌ ها، رمان‌ ها، فیلم‌ ها و همچنین بازی‌ های ویدیویی قدمت بسیاری دارد و از زمان حضور آن‌ ها در دو صعنت بازی‌ سازی و فیلم‌ سازی، رنگ بوی تازه ای به آن ها بخشیده شده است. زامبی‌ ها، موجودات کریه و مضحک، که بر اثر شیوع نوعی بیماری یا آزمایشات به وجود آمده اند و تنها تقلای آن ها این است که از موجودات بی گناهی که آلوده نشده اند کنند. در واقع زامبی‌ ها، همان انسان‌ های بی‌ گناهی هستند که قربانی آزمایشات و یا بیماریِ ناعلاجی شده‌ که امروزه فیلم‌ ها و بازی‌ های رایانه ای که در چنین رابطه ای هستند به یکی از پر طرفدار ترین‌ های صنعت خود تبدیل شده‌ اند. سری عناوین «Dead Rising» یکی از هزاران عناوینی می‌ باشند که روایت آن حول جریانات شهر زامبی‌ ها می‌چرخد. این سری از بسیاری جهات برتری بسیاری نسبت به باقی عناوین با چنین محوریتی دارد! داستانی تو در تو، گیم پلی دیوانه‌ وار که بازی‌ بازان را با سیل عظیمی از زامبی‌ ها روبرو می‌ کند و طمع واقعی دیوانه بودن را به نمایش می‌گذارد و خیلی موارد دیگر… عناوین این سری در واقع دارای نوعی حس و حال جالبی هستند که در معدود عناوین هم سبک می‌ توان مشابه آن را یافت کرد. بازی بازان در دنیای بی رحم بازی تنها هستند و وظیفه ی کنترل عکاس معروف و مشهوری را بر عهده دارند که در دنیای پژمرده ی این سری زندگی می‌کند و کماکاً در تقلا برای جمع‌ آوری اطلاعات می‌ باشد که شاید بتواند با آن اطلاعات بفهمد که چه اتفاقاتی حاصل به وجود آمدند این بحران شده است. بدون شک کسی این سری را بازی کرده باشد، هم عکاس معروف آن را می‌ شناسد و هم طریقتش را! او شخصی است که در دنیای بی رحم خود به دنبال راهی برای دست یافتن به زندگی بهتر است، اما سرانجام سرنوشت چیزی دیگری را برای او رقم زده است و راه این عکاس معروف را به بی‌ راهه کشیده است. او حال نه تنها یک عکاس کاربلد است، بلکه به شکارچی زامبی‌ ها نیز تبدیل شده که شاید بتواند در این دنیای بی رحم و آکنده از مریضی و کثافت زنده بماند! آری! این چیزی است که سرنوشت برای او رقم زده! او در این دنیای مرده که تنها باز مانده محسوب می‌ شود به دنبال راهی برای بقا است. کسی چه می‌داند؟ شاید او تنها می‌خواهد زندگی راحتی داشته باشد! اما قبل از هر چه ابتدا می‌ بایست از دست این زامبی‌ ها کریه راحت شود تا شاید آن موقع به زندگی عادی و خالی از هرگونه خطر از جانب زامبی ها دست یابد.

واقعاً آن دو نسخه ی اول بازی کجا، این نسخه کجا! چهارمین نسخه ی از سری «Dead Rising» تنها برای چندین ساعت شما را سرگرم خواهد کرد! اگر دنبال تجربه ای زیبا آن هم بسیار طولانی هستید، گزینه های دیگری وجود دارد.

واقعاً آن دو نسخه ی اول بازی کجا، این نسخه کجا! چهارمین نسخه ی از سری «Dead Rising» تنها برای چندین ساعت شما را سرگرم خواهد کرد! اگر دنبال تجربه ای زیبا آن هم بسیار طولانی هستید، گزینه های دیگری وجود دارد.

«Dead Rising» نام یکی از عناوین معروفِ کمپانی «کپکام» می‌ باشد که در همان ابتدای عرضه ی نخستین نسخه ی آن، طرفداران این مجموعه از بازی ها را شگفت زده کرد (د نسخه ی اول). این عنوان ابتدا به صورت مستقل برای پلتفرم‌های مختلف عرضه شد، اما حال «ماکروسافت» آن را به صورت انحصاری در اختیار خود دارد. این سری نخست کار خود را در سال 2006 آغاز نمود. «کپکام ونکوور» از همان ابتدا با ایده‌هایی که داشت، شروعی طوفانی برای این سری رقم زد و پس از استراحتی 4 ساله سرانجام این استودیو با نسخه ی دوم سری مذکور بازگشت و موفقیت‌های بسیاری را به دست آورد. یک سال بعد نیز «Dead Rising Chop Till Drop» برای کنسول دستی «نیتندو وی» منتشر شد. آخرین نسخه‌ای که تا بدین لحظه از این سری منتشر شده است، «3 Dead Rising» می ‌باشد که به اعتقاد بسیاری، از جمله خود بنده، ضعیف‌ترین ساخته ی این سری به شمار می ‌آید. محبوبیت نسخه های ابتدایی سری، سبب گشت تا سازندگان آن ها را به صورت بازسازی شده در قالب بازی بزودی برای پلتفرم‌های نسل هشت و رایانه‌های شخصی منتشر کنند تا بازیبازانی که از تجربه ی نسخه های ابتدایی این سری در نسل قبل بی ‌بهره بوده ‌اند، با داستان سرایی این سری آشنایی کامل پیدا نمایند. چندی پیش نیز چهارمین نسخه ی این سری، با حفظ المان های نسخه ی قبلی، اما بسیار کسل کننده تر برای دو پلتفرم رایانه های شخصی و «اکس باکس وان» عرضه گردید و «فرانک وست» عکاس معروف و شخصیت اصلی این سری (غیر از نسخه ی سوم)، باری دیگر در این نسخه باز گشته است تا با ماجراجویی به ظاهر جذاب خود، تجربه ی لذت بخشی از سفری پر هیجانش به قلب شهر زامبی‌ها را برای بازی‌بازان رقم بزند. اما به قول معروف، بسی خیال باطل. وقتی پای عناوین زامبی محور به میان می آید، مسلماً توقع یک بازی فاخر را دارید که نه تنها غنی از هیجان و لذت تمام نشدنی باشد، بلکه چنان چالش برانگیز باشد که تجربه ی بازی را بهتر از قبل کند. همچنین در مواقعی توقع صحنه های ترسناک نیز داریم. اگر چه که طرفداران هیچگاه از این سری، توقع صحنه های ترسناک و خاطره انگیز را نداشتند، اما بهر حال آن نسخه های ابتدایی هیجان مخصوصی را دارا بوند که حداکثر تا مدت زمان بسیار طولانی بازی بازان را سرگرم می کرد، اما جدیدترین نسخه ی این سری به هیچ وجه اینگونه نخواهد بود.

از وقتی که وارد محیط بازی می شود، فقط و فقط و فقط موجوداتبد ریخت بازی را مشاهده خواهید که بسیار زیاد هستند. سلاح خفنی را در دست می گیرید و دانه به دانه از این موجودات را محو می کنید. این روند تا چند ساعت برایتان جذاب است، اما بعد از چند ساعت دیگر آن لذت قبل را ندارد.

از وقتی که وارد محیط بازی می شود، فقط و فقط و فقط موجودات بد ریخت بازی را مشاهده خواهید کرد که بسیار زیاد هستند. سلاح خفنی را در دست می گیرید به ترتیب تک تک این موجودات را از میان بر می دارید. این روند تا چند ساعت برایتان جذاب است، اما بعد از چند ساعت دیگر آن لذت قبل را ندارد.

پیش از آغاز رویداد مطبوعاتی E3 که گذشت، شایعاتی مبنی بر عرضه شدن جدیدترین ساخته ی این سری به گوش می‌ رسید. یک روز عکسی از آن منتشر می‌ گردید و روز دیگر اطلاعاتی مربوط به گیم پلی! دیگر کم کم یقین آوردیم که خبری است. با نگریستن به سالیان گذشته، دیگر می‌ توانست گفت که رونمایی از عناوین پیش از روییداد مذکور خود به سنتی هر ساله تبدیل شده است. پیش از هر چیز اشتیاق داشتیم ببینیم که زامبی کشیِ ماکروسافت این دفعه چگونه خواهد بود. به ظاهر که بازی بسیار عالی بود، اما اگر دنبال خون ریزیِ زیاد هستید، این بازی بهترین انتخاب می باشد، ولی اگر دنبال خون ریزیِ پر هیجان که شما را تا مدت طولانی سرگرم کنند هستید، Dead Rising 4 به هیچ وجه انتخاب مناسبی نیست. اما به چه دلایلی؟ بگذارید از اول ماجرا را بازگو کنیم.

وقتی بحث داستان و شخصیت پردازی به میان می آید، مسلماً توقع یک داستان عالی را نباید از چنین عناوینی داشته باشید. به خصوص مجموعه عناوین Dead Rising که از همان ابتدا در بخش داستان سرایی چیز خاصی برای گفتن نداشتند و روایت آن همان اتفاقات کلیشه ایِ شهر تخریب شده توسط زامبی ها است. داستانی بسیار ضعیف که فقط در آن شخصیتی معروف روایت می شود. شخصیتی که هر چقدر تلاش می کند کهتوجه ی مخاطب را به دست آورد، اما حیف که نمی شود. قطعاً اگر سازندگان برای این عنوان داستانی را روایت نمی کردند بهتر بود. حال اکنون داستان نه هیجان خود را دارد، نه زیبا روایت می شود و نه شخصیت پردازی بی نقصی دارد. همچنین باید گفت که از لحظه ای که وارد بازی می شوید، چندان دقتی به داستان نخواهید کرد. چرا که بازی بیشتر بر روی گیم پلی تمرکز دارد و داستان سرایی به خوبی روایت نمی شود و تنها در حد یک آشنایی با محیط بازی می باشد. حتی سازندگان در این نسخه به جای معرفی شخصیت های جدید، داستان همان قهرمان اصیل این سری را باری دیگر با روایتی به ظاهر جدید به تصویر کشیدند. در طول بازی، بارها بارها نحوه ی روایت بازی سعی دارد تا «فرانک وست» را شخصیتی طنز و متفاوت نسبت به دیگر شخصیت ها روایت کند که متاسفانه تنها چیزی که مخاطب می فهمد این است که «فرانک وست» شخصیتی احمق می باشد که سعی دارد با حرکات کودکانه، سلفی گرفتن و خیلی کارهای دیگر لبخند را بر صورت مخاطب نمایان شود. داستان این نسخه در مقایسه با نسخه های قبلی، واقعاً ضعیف کار شده است و اصلا در آن حتی اندکی تنوع و سکانس های جذاب مشاهده نخواهید کرد. شما در دنیای به ظاهر ترسناک بازی تنها هستید و سلاح به دست فقط و فقط باید به زامبی کشی بپردازید. حتی از لحاظ گیم پلی نیز بازی اصلا حرفی برای گفتن ندارد و هیجان آن فقط در چند ساعت اول خلاصه می شود. البته باید این موضوع را در نظر بگیریم که از چنین عناوینی نباید انتظار یک داستان عالی را داشت، اما باید دوباره ذکر کنیم که نحوه ی روایت داستان Dead Rising 4 خیلی ضعیف تر از نسخه های قبلی کار شده و در طول بازی تنها چیزی که خواهید فهمید این است که داستان این نسخه ادامه ای بر داستان نسخه ی سوم و 16 سال پس از نسخه ی اول به وقوع می پیوندد. حتی روایت بازی آنچنان نیز گسترده نیز که بتوان چند کلمه درست و حسابی درباره ی آن صحبت کرد. نحوه ی روایت بازی، یکی از بزرگ ترین ضعف های آن محسوب می شود و اگر از Dead Rising 4 توقع یک داستان پرجنب و جوش را دارید، باید گفت که این بازی اصلاً گزینه ی مناسبی نیست. اینکه چرا سازندگان در برای این عنوان داستان درگیر کننده ای خلق نکرده اند، واقعاً قابل درک نیست!

از جمله قابلیت های نچندان جالب بازی که گمان نمی کنم پس از چند بار استفاده، دوباره طرف آن بروید!

از جمله قابلیت های نچندان جالب بازی که گمان نمی کنم پس از چند بار استفاده، دوباره طرف آن بروید! اما از حق نگذریم که گرافیک بازی انصافاً پیشرفت زیادی کرده است و یکی از نقاط قوت بازی محسوب می شود، هر چند که این بخش نیز خالی از هرگونه مشکل نیست!

روایت بازی Dead Rising 4 اصلا پر جنب و جوش و زیبا نیست! اما گیم پلی بازی نسبت به نسخه های قبلی در برخی زمینه ها پیشرفت خوبی داشته است، ولی باید گفت کماکاً بازی تنها برای مدت کمی شما را سرگرم خواهد. گیم پلی بازی، همانند دیگر نسخه ها، احمقانه است و بازی‌ بازان را سیل عظیمی از دشمنان روبرو می‌ کند تا آنان طمع خوش احمقانه بودن گیم پلی بازی را بچشند. همچنین وجود مکان های جدید که تعداد آن ها در حد قابل قبولی قرار دارد، در بازی سبب گشته تا بازی بازان شاهد تنوع باشند و دیگر آن حس تکراری تجربه ی بازی تنها در یک محیط دوباره تکرار نشود. همچنین در پیرو این مسئله، محیط بازی بسیار بزرگ تر شده است و سیستم فاضلاب شهر ویلیامیت یکی از آن مکان های جدیدیست که به محیط بازی افضافه شده است. آنطور که پیدا بود، سازندگان قصد داشتند با محیط تاریک آن‌ جا جنبه‌ های ترس را در جو بازی به وجود آورند که متاسفانه چندان ترسناک نیز از آب در نیامد. جدا از این موضوع، باید گفت که با توجه به آنکه شهر ویلیامیت در دامنه ی رشته رشته کوه های راکی واقع شده است، اکثر محیط های بازی پوشیده از برف می باشد که انصافاً تجربه ی بازی را بیش از پیش لذت بخش تر می کند و باید گفت که خون ریزی در آنجا بیشتر می چسبد! همچنین همانطور که در عکس بالا نیز اشاره کردیم، یکی از تغییرات بازی، قابلیت سلفی گرفتن می‌ باشد. شما در کجا و در هر زمانی می‌ توانید سریعاً با استفاده از این قابلیت با هر چیزی که در دسترس است سلفی بیندازید. از همه بهتر نیز این است که می‌ توانید به هر گونه که دوست دارید عکس بگیرید و سپس آن را با دوستانتان به اشتراک بگذارید. این امکان نیز وجود دارد که عکس های گرفته شده را به عنوان تم در قسمت منوی بازی انتخاب کنید. پیش تر نیز گفتیم بازی بیشتر سعی بر این دارد که زیاد خشک نباشد و در هر شرایط لبخند بر چه ی بازی‌بازان نمایان کند که متاسفانه اینگونه نیست، شاید اگر سازندگان تمرکز بیشتری بر روی قسمت شخصیت پردازی اختصاص می دادند، اکنون شاهد شخصیتی طنز بودیم. این سری همواره در بخش گیم پلی از قابلیت‌ های زیادی بهره برده است که به همین سبب حس و حال بازی بسیار متنوع‌ تر نسبت به سایر عناوین هم سبک می‌ باشد. اگر نسخه ی سوم را تجربه کرده باشید، حتما می‎دانید که گیم پلی آن از المان‌ های زیادی بهره می‌ بُرد که نقش مهمی در موفقیت بازی داشتند و گیم پلی آن را بیش از پیش دلچسب‌ تر و صدالبته جالب‌ تر جلوه می دادند. اکنون نیز در چهارمین نسخه ی این سری دوباره شاهد همان المان های نسخه ی سوم با اندکی تغییر هستیم.

برخلاف نسخه های قبلی، تراکم زامبی ها در این نسخه بسیار بیشتر شده است. البته نباید منکر آن بود که در آن ها اصلاً شاهد تنوع نیستیم. همچنین نقش چندانی نیز در سختی بازی ندارند. چشمان آن ها نیز قرمز شده است که مثلاً برای ترساندن مخاطب قرمز شده اند.

برخلاف نسخه های قبلی، تراکم زامبی ها در این نسخه بسیار بیشتر شده است. البته نباید منکر آن بود که در بین زامبی ها اصلاً شاهد تنوع نیستیم. همچنین نقش چندانی نیز در سختی بازی ندارند. چشمان آن ها نیز قرمز شده است که مثلاً سازندگان به قصد ترساندن مخاطبان دست به چنین کاری زده اند. حالا این موارد به کنار، مشکلاتی نظیر افت فریم که از نتیجه ی بیشتر شدن تعداد زامبی ها می باشد، مصیبت دیگریست…

گیم پلی بازی با توجه به گیم پلی نسخه های قبلی بسیار پر هیجان‌ تر شده است، اما این هیجان تنها در چند ساعت اول خلاصه می شود. این مشکل تنها به دلیل نبود خلاقیت در بازی می باشد. چرا که پس از چند ساعت تجربه مسلماً متوجه خواهید شد که تنها مشغول کشتن دشمنان تمام نشدنی (!) بازی هستید و پس از آن دیگر میلی به ادامه ی آن ندارید. همچنین هوش مصنوعی دشمنان تعریف آنچنانی ندارد و نباید از آن ها انتظار حرکات غافل گیر کننده بود! نهایت نوآوری بازی به وجود سلاح های زیبا و صد البته پر خطر و همچنین وسایل نقلیه ی نظامی که کاملاً متناسب با از بین بردن دشمنان بازی است، خلاصه می شود و آن طور که شاید تصور می کنید Dead Rising 4 نوآوری چندانی ندارد. اما نباید از حق گذشت که از نسخه ی قبلی خود یک سر و گردن بالاتر است! همچنین بد نیست بدانید بازی آزادی عمل بسیاری را در اختیار مخاطب قرار می دهد و این موضوع در برابر نسخه پیشین پیشرفت زیادی کرده است. در Dead Rising 4 این دفعه می توانید هر کاری که می خواهید را انجام دهید. می توانید با استفاده از تکنولوژی های موجود در بازی، با استفاده از هر چیزی که در اطرافتان وجود دارد، چنان به زامبی های مزحک بازی حمله ور شوید که ردی از آنان باقی نماند. این موارد از جمله تغییرات جدیدی می باشد که سازندگان در چهارمین نسخه از سری مذکور اعمال کردند تا شاید تجربه ای بهتر برای بازی بازان رقم بزنند، ولی متاسفانه اینگونه نیست! اما، از حق نگذریم انصافاً مبارزه با سلاح های متنوع بازی بسیار لذت بخش است و مثال زدنی نیست. بازی در زمینه ی شخصی سازی سلاح ها در هر زمینه بازی می گذارد و شما می توانید با به دست آورد آیتم های مخصوصی سلاح هایی نظیر شمشیر، تبر و… را قدرتمند تر کنید. تنوع زیاد سلاح ها بدون شک یکی از بهترین نکات مثبت بازی است که از نظر بنده بدون آن گیم پلی بازی همانند نسخه های دیگر خسته کننده می شد. همچنین در بخش گیم پلی این قابلیت وجود دارد که با تعیین کردن مدت زمان خاصی، وارد دنیای بازی شوید و با کشتن زامبی ها رکورد بزنید و آن را به اشتراک بگذارید. در آخر نیز باید بگوییم که قانون اصلی عنوان Dead Rising 4 در زمینه ی گیم پلی، فقط و فقط بکش بکش است و مخفی کاری در آن هیچ معنی ندارد.

همانطور که ذکر کردیم، وجود سلاح های زیاد در بازی یکی از نکات مثبت بازی است. این موضوع نسبت به نسخه های قبلی پیشرفت چشم گیری داشته و قطعاً تجربه ی بازی با این سلاح ها لذت بخش می باشد.

همانطور که ذکر کردیم، وجود سلاح های زیاد در بازی یکی از نکات مثبت آن است. این موضوع نسبت به نسخه های قبلی پیشرفت چشم گیری داشته و قطعاً تجربه ی بازی با این سلاح ها لذت بخش می شود.

در همان نخستین دقایق تریلر به نمایش در آمده بازی در E3 2016  ذوق و شوق طرفداران کاملاً سنجیده شد. دقیقاً از همان اول معلوم بود که این بازی در زمینه ی گیم پلی کلی حرف برای گفتن خواهد داشت. در نهایت نیز نسخه ی اصلی بازی همانند تریلرهای آن بود! حال اگر از افت فریم هایی که در بازی وجود دارد بگذریم، گرافیک این عنوان در سطح بالایی قرار دارد و این یکی از نکات مثبت آن به شمار می آید. انجین گرافیکی بازی همان «Forge Engine» می باشد و سازندگان توانسته اند با این انجین گرافیکی مطابق با انتظار طرفداران نسل هشتمی فراهم کنند. هر چند که وجود تعداد بسیار زیادی از زامبی ها در یک صحنه، گاهاً سبب افت فریم می شود و این مسئله اکنون که ما شاهد عرضه ی بازی های بی نقص در این زمینه هستیم بسیار برای طرفداران نا خوشایند است. طراحی محیطی همانند نسخه ی قبلی در سطح بالایی قرار دارد که با در نظر گرفتن اینکه بازی از نقشه ی بسیار بزرگی بهره می برد، این قضیه یکی از نکات مثبت بازی محسوب می شود. اگر چه که نباید توقع محیط های ترسناک و خوفناکی داشته باشیم ولی محیط های بازی به گونه ای طراحی شده اند که آن حس و حال آخرلزمانی را به خوبی منتقل می کنند. همچنین جلوه های بصری نیز به نوبه ی خود خوب کار شده اند و افکت های خون، آتش، برف و غیره در سطح بسیار بالایی قرار دارند. نورپردازی نیز که به گونه ای یکی از المان های مهم عناوین این چنینی است، نیز به خوبی کار شده و نه تنها نمی توان مشکلی خاصی در آن پیدا کرد بلکه این نورپردازی بی نقص بازی، زیبایی ها و تنوع خاصی را بهآن بخشیده است که لذت بازی را دو چندان می کند. ضمن اینکه هر از گاهی دوست دارید دور از زامبی کشی، مشغول گردش در محیط زیبای بازی شوید و مطمئناً تماشای محیط زیبا و تخریب شده ی (!) بازی لذت به خصوصی دارد. صداگذاری و موسیقی بازی نیز در حد قابل قبولی قرار دارد و ریتم آن کاملا متناسب با گیم پلی بازی می باشد، هر چند نباید از Dead Rising 4 توقع یک موسیقی فراموش نشدنی را داشته باشید، اما به هر حال موسیقی و صداگذاری آن به هنگام مبارزه با دشمنان بازی، هیجان آن را دو چندان می کند. صداگذاری بازی، نبردها را بهتر جلوه می‌دهد و همچنین شنیدن صدای شخصیت ها و دیالوگ های آنها به دلیل کیفیت عالی صداگذاری، بدون شک برای بازی بازان بسیار دلچسب می باشد. بهتر است بدانید که به هنگام مبارزه با دشمنان موسیقی بسیار زیبا و پرهیجانی با ریتمی عالی پخش خواهد شد که کاملاً حس و حال بازی را عوض می کنند. همچنین جای دارد ذکر کنیم در زمینه ی صداگذاری بازی چند جهش موفق نسبت به نسخه های قبلی داشته است.

جزئیات ریز و درشت بازی انصافاً خوب کار شده اند. خوب است حداقل سازندگان توانستند گرافیک خوبی را در عنوان خود خلق کنند.

جزئیات ریز و درشت بازی انصافاً خوب کار شده اند. این بسیار عالی است که حداقل سازندگان توانستند گرافیک خوبی را در عنوان خود خلق کنند.

Dead Rising 4 یک عنوان موفق نیست! یک عنوان عالی نیست که شما را تا هفته سرگرم خود کنند. آن عنوانی نیست که بازی باز را محو روایتش کند و ساعت ها تجربه ی لذت بخشی را برابش رقم بزند. عملاً نباید بر روی داستان سرایی این عنوان حساب کرد، گیم پلی آن نیز پس چند ساعت دیگر جذابیت خود را از دست می دهد. برخلاف این موارد تنها گرافیک آن خوب کار شده است که در آن نیز هر از گاهی شاهد افت فریم های زیادی هستیم. در غیر این صورت Dead Rising 4 هیچی برای گفتن ندارد. اگر از این عنوان توقع یک گیم پلی پر هیجان را دارید باید به شما بگوییم آخرلزمان به سبک کپکام اصلا جذاب نیست! گزینه های بهتری برای زامبی کشی وجود دارند…

Dead-Rising-4_-966019698


خبر خودرو: چینی ها در طراحی خودرو به یک نقطه اوج رسیده اند

خبر خودرو: چینی ها در طراحی خودرو به یک نقطه اوج رسیده اند

 

چینی ها در طراحی خودرو به یک نقطه اوج رسیده اند

صنعت خودروسازی چین در سال‌های اخیر پیشرفت‌های چشمگیری به خود دیده است و این موضوع در طراحی خودروها بیشتر به چشم می‌خورد.

تشخیص خودروهای چینی کار آسانی است. آن‌ها نسخه‌های کپی شده‌ی خودروهای خارجی هستند. اما با شروع بالغ شدن صنعت خودروسازی چین، مهارت طراحان چینی در طراحی پیشرفت کرده است و در حال رسیدن به اعتمادبه‌نفس کافی برای رقابت در سطح بین‌الملل هستند. اکنون ما در آستانه‌ی حرکت طراحی چینی از طرح‌های خنده‌دار به طرح‌های دوست‌داشتنی هستیم.

البته چینی‌ها این موفقیت را به‌تنهایی به دست نیاورده‌اند. خودروسازان چینی در حال استخدام طراحان باسابقه، به‌خصوص از آمریکای شمالی و اروپا، هستند تا علاوه بر تربیت تیم‌های طراحی خود، یک زبان طراحی چینی جدید توسعه دهند که باعث تشخیص خودرو‌های چینی از سایر خودروها در سرتاسر جهان شود.

jeely

پیتر هاربوری، طراح انگلیسی سابق ولوو و فورد که حالا نائب رئیس اجرایی طراحی در جیلی است، می‌گوید: «ما در چین  هستیم. چرا از طراحی به عنوان پایه‌ای برای خودروسازی در چین استفاده نکنیم؟ همان‌طور که بهترین خودروهای ایتالیایی را هیچ کشور دیگری نمی‌تواند طراحی کند، یا بهترین خودروهای آلمانی، «بسیار آلمانی» هستند، یا ولوو سوئدی است؛ دلیلی نمی‌بینم که ما نتوانیم فرهنگ چینی را که فرهنگی 5000 ساله در هنر است، در طراحی خودروهای این کشور منعکس کنیم».

هاربوری اشاره می‌کند که اکنون جیلی در حال استفاده از نوعی طراحی در جلوپنجره است که برای صدها (یا شاید هزاران) سال در هنر چین نمود داشته است. جیلی از این طراحی در روکش بلندگوها هم استفاده کرده است و در طراحی بالای پنل تجهیزات از طرح پل هانگژو بی، واقع در شهر زادگاه جیلی تقلید شده است. ‌او می‌گوید این‌ها جزئیاتی هستند که به ایجاد یک زبان طراحی زیبا و منحصربه‌فرد چینی کمک خواهند کرد.

jeely emgrand

هاربوری اضافه می‌کند: «حیوانات در فرهنگ چین نقش بزرگی دارند. آن‌ها سال‌های خود را به اسم حیوانات منتسب می‌کنند؛ مثل سال قوچ، سال میمون، یا سال خروس. اگر به یک مار یا یک پرنده نگاه کنید، متوجه می‌شوید که محل چشم‌ها و دهان روی صورت‌ آن‌ها با انسان متفاوت است. پس درحالی‌که ما (در غرب) دائما به دنبال کاراکترهای انسانی در خودرو هستیم، این چیزی نیست که اینجا به‌ دنبالش باشند».

در عین حال، این تنها طراحی زیبا نیست که طراحان چینی را به رقیبانی توانمند تبدیل می‌کند. طراحان غربی از سرعت انجام کارها در چین متعجب‌اند.

جیمز هوپ، طراح کانادایی سابق فورد، دایملر کرایسلر، JCI و جنرال موتورز اروپا که حالا مدیر اجرایی طراحی مشترک در چری است می‌گوید: «ما به اینجا سرزمین معجزه‌ها می‌گوییم». او مثالی برای درک سرعت انجام کارها در چین می‌آورد: «یک نمایشگاه خودرو در پیش داشتیم. ما در ژانویه طرح را انتخاب کردیم و باید خودروی ساخته‌شده را پنج روز قبل از نمایشگاه خودروی پکن در اواخر آوریل تحویل می‌دادیم. و ما این کار را کردیم!»

آن خودرو، یعنی خودروی مفهومی FV2030، دارای درهای بازشونده به بالا و پیکربندی جدید طراحی داخلی با استفاده از فرمان و پدال‌های مخفی شونده و همچنین صندلی‌هایی بود که به‌صورت خودکار در رانندگی در حالت خودران به حالت خوابیده درمی‌آیند. به عبارت دیگر، این خودروی مفهومی تنها یک ماکت فایبرگلس نبود، بلکه یک مدل مفهومی کاملا کاربردی بود که تنها در مدت سه ماه از یک طرح روی کاغذ به یک نمونه‌ی ساخته‌شده‌ی واقعی در صحنه‌ی نمایشگاه تبدیل شد.

chery

در مورد یک چیز مطمئن باشید، دیگر طرح‌هایی به سبک قدیمی از چین بیرون نمی‌آیند.

کن پارکینسون، طراح آمریکایی و نائب رئیس طراحی در جنرال موتورز شانگهای توضیح می‌دهد: «مردم چین بر حرکت به سمت آینده بسیار متمرکز هستند. در غرب مردم ارزش زیادی برای یک خودروی قدیمی یا یک خانه‌ی قدیمی قائل هستند. اما اینجا اصلا این‌گونه نیست. حتی فکر آن به ذهن مردم نمی‌رسد. شاید بخشی از آن ریشه در غرور ملی چینی‌ها نسبت به کشور خود و اینکه در چنین زمان کوتاهی به کجا رسیده‌اند، داشته باشد».

طراحان چینی نه‌تنها بر  آینده متمرکز شده‌اند، بلکه در حال طراحی خودروهایی مخصوص خریداران جوان هستند. در چین، سن متوسط خریداران خودرو در مقایسه با هر بازار دیگری در دنیا کمتر است. برای مثال، سن متوسط خریداران کادیلاک در چین 34 سال است. این میانگین حداقل 20 (یا شاید 25) سال کمتر از میانگین ایالات متحده است. 

jeely emgrand

هاربوری اشاره می‌کند: «ما اخیرا خودرویی برای افراد 27 تا 35 ساله راهی بازار کردیم و حالا در حال رونمایی از خودرویی برای افراد 22 تا 27 ساله هستیم. این واقعا مرا به تعجب واداشت. یک خودروی جدید برای 22 ساله‌ها؟ البته، اینجا در چین، این موضوع طبیعی است.»

طراحی برای چنین جمعیت جوانی در حقیقت یک چالش است، چراکه بعضی از این خودروها فقط برای بازار چین طراحی نمی‌شوند.

پارکینسون از جنرال موتورز می‌گوید: «بعضی از کارهایی که اینجا انجام می‌دهیم در مورد خودروهای بیوک است که در ایالات متحده به فروش می‌رسند و این سخت است که اینجا جمعیتی 25 تا 30 ساله را به‌عنوان بازار مخاطب در نظر بگیرید و در ایالات متحده جمعیتی 15 تا 20 سال مسن‌تر از این. این موضوع باعث ایجاد چالش‌هایی کاملا منحصر‌به‌فرد برای تیم طراحی می‌شود.»

jeely

اما اکنون هم با وجود اعتماد‌به‌نفس روزافزون، همه‌ی خودروسازان چینی دست از روش «کپی پیست» در طراحی خودرو برنداشته‌اند. گروه خودروسازی جگوار-لندروور به‌تازگی پرونده‌ای حقوقی علیه جیانگلینگ موتورز به دلیل طراحی خودروی لندوایند X7 که یک کپی بی‌شرمانه از رنج روور ایووک (Range Rover Evoque) است، تشکیل داده است. اما احتمالا این دیگر پایان این ماجرا است. ما احتمالا در پایان عصر طراحی‌هایی کپی شده‌ی بیرون آمده از چین هستیم.

landwind x7

رشد سریع و درخشان صنعت خودروسازی چین به‌راستی خود یک کتاب تاریخ است. تا حالا داستان فقط درباره‌ی افزایش فروش و ابعاد تولید بود. اما اکنون در آستانه‌ی مشاهده‌ی پیشرفت چینی‌ها به فراتر از این مرزها هستیم. طراحی می‌تواند به لبه‌ی تیز شمشیر چینی‌ها تبدیل شود، چراکه آن‌ها تلاش می‌کنند به دنیا نشان دهند که می‌توانند حریف همه شوند.

 

چینی ها در طراحی خودرو به یک نقطه اوج رسیده اند

صنعت خودروسازی چین در سال‌های اخیر پیشرفت‌های چشمگیری به خود دیده است و این موضوع در طراحی خودروها بیشتر به چشم می‌خورد.

تشخیص خودروهای چینی کار آسانی است. آن‌ها نسخه‌های کپی شده‌ی خودروهای خارجی هستند. اما با شروع بالغ شدن صنعت خودروسازی چین، مهارت طراحان چینی در طراحی پیشرفت کرده است و در حال رسیدن به اعتمادبه‌نفس کافی برای رقابت در سطح بین‌الملل هستند. اکنون ما در آستانه‌ی حرکت طراحی چینی از طرح‌های خنده‌دار به طرح‌های دوست‌داشتنی هستیم.

البته چینی‌ها این موفقیت را به‌تنهایی به دست نیاورده‌اند. خودروسازان چینی در حال استخدام طراحان باسابقه، به‌خصوص از آمریکای شمالی و اروپا، هستند تا علاوه بر تربیت تیم‌های طراحی خود، یک زبان طراحی چینی جدید توسعه دهند که باعث تشخیص خودرو‌های چینی از سایر خودروها در سرتاسر جهان شود.

jeely

پیتر هاربوری، طراح انگلیسی سابق ولوو و فورد که حالا نائب رئیس اجرایی طراحی در جیلی است، می‌گوید: «ما در چین  هستیم. چرا از طراحی به عنوان پایه‌ای برای خودروسازی در چین استفاده نکنیم؟ همان‌طور که بهترین خودروهای ایتالیایی را هیچ کشور دیگری نمی‌تواند طراحی کند، یا بهترین خودروهای آلمانی، «بسیار آلمانی» هستند، یا ولوو سوئدی است؛ دلیلی نمی‌بینم که ما نتوانیم فرهنگ چینی را که فرهنگی 5000 ساله در هنر است، در طراحی خودروهای این کشور منعکس کنیم».

هاربوری اشاره می‌کند که اکنون جیلی در حال استفاده از نوعی طراحی در جلوپنجره است که برای صدها (یا شاید هزاران) سال در هنر چین نمود داشته است. جیلی از این طراحی در روکش بلندگوها هم استفاده کرده است و در طراحی بالای پنل تجهیزات از طرح پل هانگژو بی، واقع در شهر زادگاه جیلی تقلید شده است. ‌او می‌گوید این‌ها جزئیاتی هستند که به ایجاد یک زبان طراحی زیبا و منحصربه‌فرد چینی کمک خواهند کرد.

jeely emgrand

هاربوری اضافه می‌کند: «حیوانات در فرهنگ چین نقش بزرگی دارند. آن‌ها سال‌های خود را به اسم حیوانات منتسب می‌کنند؛ مثل سال قوچ، سال میمون، یا سال خروس. اگر به یک مار یا یک پرنده نگاه کنید، متوجه می‌شوید که محل چشم‌ها و دهان روی صورت‌ آن‌ها با انسان متفاوت است. پس درحالی‌که ما (در غرب) دائما به دنبال کاراکترهای انسانی در خودرو هستیم، این چیزی نیست که اینجا به‌ دنبالش باشند».

در عین حال، این تنها طراحی زیبا نیست که طراحان چینی را به رقیبانی توانمند تبدیل می‌کند. طراحان غربی از سرعت انجام کارها در چین متعجب‌اند.

جیمز هوپ، طراح کانادایی سابق فورد، دایملر کرایسلر، JCI و جنرال موتورز اروپا که حالا مدیر اجرایی طراحی مشترک در چری است می‌گوید: «ما به اینجا سرزمین معجزه‌ها می‌گوییم». او مثالی برای درک سرعت انجام کارها در چین می‌آورد: «یک نمایشگاه خودرو در پیش داشتیم. ما در ژانویه طرح را انتخاب کردیم و باید خودروی ساخته‌شده را پنج روز قبل از نمایشگاه خودروی پکن در اواخر آوریل تحویل می‌دادیم. و ما این کار را کردیم!»

آن خودرو، یعنی خودروی مفهومی FV2030، دارای درهای بازشونده به بالا و پیکربندی جدید طراحی داخلی با استفاده از فرمان و پدال‌های مخفی شونده و همچنین صندلی‌هایی بود که به‌صورت خودکار در رانندگی در حالت خودران به حالت خوابیده درمی‌آیند. به عبارت دیگر، این خودروی مفهومی تنها یک ماکت فایبرگلس نبود، بلکه یک مدل مفهومی کاملا کاربردی بود که تنها در مدت سه ماه از یک طرح روی کاغذ به یک نمونه‌ی ساخته‌شده‌ی واقعی در صحنه‌ی نمایشگاه تبدیل شد.

chery

در مورد یک چیز مطمئن باشید، دیگر طرح‌هایی به سبک قدیمی از چین بیرون نمی‌آیند.

کن پارکینسون، طراح آمریکایی و نائب رئیس طراحی در جنرال موتورز شانگهای توضیح می‌دهد: «مردم چین بر حرکت به سمت آینده بسیار متمرکز هستند. در غرب مردم ارزش زیادی برای یک خودروی قدیمی یا یک خانه‌ی قدیمی قائل هستند. اما اینجا اصلا این‌گونه نیست. حتی فکر آن به ذهن مردم نمی‌رسد. شاید بخشی از آن ریشه در غرور ملی چینی‌ها نسبت به کشور خود و اینکه در چنین زمان کوتاهی به کجا رسیده‌اند، داشته باشد».

طراحان چینی نه‌تنها بر  آینده متمرکز شده‌اند، بلکه در حال طراحی خودروهایی مخصوص خریداران جوان هستند. در چین، سن متوسط خریداران خودرو در مقایسه با هر بازار دیگری در دنیا کمتر است. برای مثال، سن متوسط خریداران کادیلاک در چین 34 سال است. این میانگین حداقل 20 (یا شاید 25) سال کمتر از میانگین ایالات متحده است. 

jeely emgrand

هاربوری اشاره می‌کند: «ما اخیرا خودرویی برای افراد 27 تا 35 ساله راهی بازار کردیم و حالا در حال رونمایی از خودرویی برای افراد 22 تا 27 ساله هستیم. این واقعا مرا به تعجب واداشت. یک خودروی جدید برای 22 ساله‌ها؟ البته، اینجا در چین، این موضوع طبیعی است.»

طراحی برای چنین جمعیت جوانی در حقیقت یک چالش است، چراکه بعضی از این خودروها فقط برای بازار چین طراحی نمی‌شوند.

پارکینسون از جنرال موتورز می‌گوید: «بعضی از کارهایی که اینجا انجام می‌دهیم در مورد خودروهای بیوک است که در ایالات متحده به فروش می‌رسند و این سخت است که اینجا جمعیتی 25 تا 30 ساله را به‌عنوان بازار مخاطب در نظر بگیرید و در ایالات متحده جمعیتی 15 تا 20 سال مسن‌تر از این. این موضوع باعث ایجاد چالش‌هایی کاملا منحصر‌به‌فرد برای تیم طراحی می‌شود.»

jeely

اما اکنون هم با وجود اعتماد‌به‌نفس روزافزون، همه‌ی خودروسازان چینی دست از روش «کپی پیست» در طراحی خودرو برنداشته‌اند. گروه خودروسازی جگوار-لندروور به‌تازگی پرونده‌ای حقوقی علیه جیانگلینگ موتورز به دلیل طراحی خودروی لندوایند X7 که یک کپی بی‌شرمانه از رنج روور ایووک (Range Rover Evoque) است، تشکیل داده است. اما احتمالا این دیگر پایان این ماجرا است. ما احتمالا در پایان عصر طراحی‌هایی کپی شده‌ی بیرون آمده از چین هستیم.

landwind x7

رشد سریع و درخشان صنعت خودروسازی چین به‌راستی خود یک کتاب تاریخ است. تا حالا داستان فقط درباره‌ی افزایش فروش و ابعاد تولید بود. اما اکنون در آستانه‌ی مشاهده‌ی پیشرفت چینی‌ها به فراتر از این مرزها هستیم. طراحی می‌تواند به لبه‌ی تیز شمشیر چینی‌ها تبدیل شود، چراکه آن‌ها تلاش می‌کنند به دنیا نشان دهند که می‌توانند حریف همه شوند.


بررسی 5 دلیل که به خاطر آن باید گوگل پیکسل اکس ال را به آیفون 7

بررسی 5 دلیل که به خاطر آن باید گوگل پیکسل اکس ال را به آیفون 7 پلاس ترجیح داد

هر ساله بازی‌های منتشر می‌شوند که با وجود کیفیت خوب، از توجهی که شایسته‌اش هستند دور می‌مانند. این موضوع می‌تواند به دلایل مختلفی نظیر بازاریابی نامناسب، انتخاب نادرست زمان عرضه بازی و دلایل دیگری به وقوع بپیوندد. با توجه به پایان سال 2016، در ادامه می‌خواهیم 10 تا از بازی‌هایی را که سال گذشته با وجود کیفیتشان خیلی مورد توجه قرار نگرفتند را معرفی کنیم.

توجه: این مقاله بر اساس مقاله سایت Game Informer (و در یک قسمت بر اساس سایت PC Gamer) نوشته شده است و لیست ترتیب خاصی ندارد.

  1. Dead by Daylight (PC)
Top 10 Overlooked Games

اگر از طرفداران سبک ترسناک هستید، Dead by Daylight می تواند نظرتان را به خودش جلب کند

این بازی یکی از عناوین خوب سبک چندنفره نامتقارن (Asymmetrical Multiplayer) است. چندنفره نامتقارن به بازی‌هایی می‌گویند که برخلاف شیوه معمول بازی‌های چندنفره که دو گروه با نفرات برابر با هم مبارزه می‌کنند، در آن‌ها تعداد افراد یک گروه نسبت به گروه دیگر بیش‌تر است و در عوض گروه دیگر افراد قوی‌تری دارد. شاید بتوان بارزترین نمونه چنین اثری را در سال‌های اخیر بازی Evolve بتوان دانست. با وجود این که Dead by Daylight به توجهی که شایسته‌اش است نرسیده ولی هم اکنون نیز یکی از عناوین محبوب در کانال‌های استریم کردن ویدیو است و مردم زیادی مشتاق تماشای این هستند که ببینند دیگران چه قدر می‌توانند در برابر یک قاتل وحشی دوام بیاورند. این بازی تا حدودی شبیه یک فیلم ترسناک قابل بازی است که در آن یک نفر کنترل قاتل را به دست گرفته و وظیفه دارد چهار نفر را قبل از این که آنان موفق بشوند تعدادی ژنراتور را روشن کرده و از محیط بگریزند به قتل برساند. گیم پلی بازی بسته به انتخاب بازیباز مخلوطی از حس ترس برای زنده ماندن یا هیجان مخفیانه نزدیک شدن به افراد و کشتن آنان است. این بازی می‌تواند برای طرفداران عناوین ترسناک یا بازی‌هایی نظیر Evolve جالب باشد.

  1. The Turing Test (PC, Xbox One)
Top 10 Overlooked Games

The Turing Test عنوانی بسیار عالی در سبک ادونچر است

این بازی که بر مبنای آزمایش طراحی شده توسط آلن تورینگ (پدر علم کامپیوتر) در مورد تشخیص این که “آیا یک ماشین می‌تواند رفتاری انسانی داشته باشد” ساخته شده است، مدام بازیباز را با معماهای پیچیده‌ای که شباهت زیادی به موضوع این آزمایش دارد، قرار می‌دهد. شما در نقش شخصی به نام آوا (Ava) درون یک ایستگاه فضایی از خواب بیدار شده و با یک هوش مصنوعی به نام T.O.M مواجه می‌شوید و وظیفه شما کشف وقایع اتفاق افتاده در این ایستگاه است جالب است بدانید که آوا نام یک هوش مصنوعی در فیلم Ex Machina است که اتفاقاً در آن فیلم آزمون تورینگ را پشت سر می‌گذارد. و در طول بازی نیز باید معماهایی را حل کنید که با هدف مشخص کردن انسان از ماشین ساخته شده‌اند. بیش از 70 معما در بازی وجود دارد که همگی آن‌ها شما را وادار می‌کند به شکل خلاقانه و خارج از چهارچوب‌های معمول فکر کنید.

داستان بازی همان طور که در بند بالا نیز اشاره شد، با بیدار شدن آوا تورینگ در یک ایستگاه فضایی آغاز می‌شود. این ایستگاه فضایی به دور اروپا که یکی از اقمار مشتری است در گردش است و با آغاز بازی هوش مصنوعی این سفینه که T.O.M نام دارد به شما اطلاع می‌دهد که ارتباط به اعضای فرستاده شده به روی اروپا قطع شده و اتفاقاً آن‌ها اعلام کرده‌اند که بر روی اروپا حیات فرازمینی پیدا کرده‌اند. داستان بازی هر چند شاید کمی کلیشه‌ای به نظر برسد اما قابل‌قبول است و انگیزه لازم برای حل معماهای بازی را فراهم می‌کند. بدون شک این بازی می‌توانست مورد توجه بیش‌تری از طرف دوستداران سبک ادونچر و پازل قرار بگیرد.

  1. Oxenfree (PC, PS4, Xbox One)
Top 10 Overlooked Games

Oxenfree از عناوینی است که گرافیک و داستان خیلی خاص و منحصر به فردی دارند

این بازی ادونچر زیبا در اوایل سال 2016 عرضه شد و از آن جایی که خیلی‌ها مشغول انجام عناوین سال 2015 بودند، این بازی را فراموش کردند. شاید شبیه‌ترین اثر به این بازی را بتوان سریال Stranger Things دانست. این بازی عناصر ترسناک آثار دهه 80 میلادی را با المان‌های عناوین نوجوانانه (Coming-of-age) مخلوط می‌کند و داستان جالبی را به کاربران ارائه می‌دهد. داستان بازی از این قرار است که تعدادی همکلاسی برای برگزاری یک مهمانی به جزیره‌ای می‌روند و در آن جا به طور اتفاقی دروازه‌ای را بازی می‌کنند که منجر به ورود اشباح به این جزیره می‌شود. در این بازی شما بنا به انتخاب‌های خود دوستان شخصیت و سیر انجام بازی را مشخص می‌کنید. این بازی ایراداتی به خصوص در زمینه تأثیر انتخاب‌ها بر پایان بازی دارد ولی با این حال داستان جالب بازی آن را به عنوانی بسیار خوب برای طرفداران سبک ادونچر تبدیل کرده است.

  1. The Legend of Heroes: Trails of the Cold Steel II (PS3, PSVita)
Top 10 Overlooked Games

The Legend of Heroes عنوانی خوب در سبک JRPG است که مورد بی توجهی قرار گرفت.

این بازی یکی از عناوین JRPG است که به طور انحصاری برای کنسول‌های سونی منتشر شده است. سازندگان این بازی به خوبی قلب و روح اصیل عناوین JRPG را در شخصیت‌های بازی قرار داده‌اند. اولین نسخه از این سه‌گانه به خوبی توانسته بود یک عنوان به ظاهر شبیه ساز مدرسه را با مسائل جدی‌تری نظیر جنگ مخلوط کند. نسخه دوم این بازی حتی از نسخه اولش هم بهتر است. تمرکز این نسخه بر روی تغییراتی است که شخصیت‌های بازی از نسخه اول کرده‌اند و مجبور شده‌اند تا با جنگ و جایگاه خود در آن کنار بیایند. این بازی نبردهای مکانیکی و همچنین امکان کنترل یک هواپیما را هم به گیم پلی نسخه قبلی اضافه کرده است و از این رو می‌توان آن را جزو JRPG های خاصی به حساب آورد که در کنار عناوین دیگر، خیلی به چشم نیامد.

  1. Severed (Wii U, 3DS, iOS, PS Vita)
Top 10 Overlooked Games

Severed از سبک گرافیکی بسیار خاصی بهره می برد

Severed عنوان جدید سازندگان بازی خاص و جذاب Guacamelee! است که با وجود کیفیت خوبش شاید به اندازه آن اثر بدان توجه نشد. این بازی نشان داد که تیم سازنده آن بعد از Guacamelee! هنوز هم حقه‌های جذابی برای استفاده در بازی دارند. این بازی ابتدا باری کنسول PS Vita منتشر و سپس با تأخیر برای سایت پلتفرم‌های نوشته شده در بالا عرضه شد. همین موضوع باعث شد که این عنوان آن طور که شایسته است مورد توجه قرار نگیرد. این بازی از صفحه لمسی به خوبی برای پیاده سازی مبارزات استفاده کرده و در عین حال سیستم آپگرید بسیار جالب و منحصر به فردی نیز دارد. شما در این بازی در نقش دختری به نام ساشا هستید که باید خانواده‌اش را از دست موجودات خطرناکی نجات دهد. در این بازی باید با کشیدن دستتان روی صفحه لمسی به دشمنان آسیب بزنید ولی از آن جایی که هر دشمنی نقطه ضعف خاص خود را دارد، به هیچ وجه این حرکات به صورت بی‌هدف انجام نمی‌شوند و مخصوصاً وقتی که با تعداد زیادی از دشمنان رو به رو می‌شوید، باید به خوبی حواستان را جمع کنید و موقعیت مناسب برای ضربه زدن به آن‌ها را شناسایی کنید. اگر یکی از چهار پلتفرم گفته شده در بالا را دارید، این عنوان می‌تواند بازی جالبی برای شما باشد.

  1. Quadrilateral Cowboy (PC)
Top 10 Overlooked Games

Quadrilateral Cowboy از عناوین بسیار خاص و منحصر به فرد این لیست است که گیم پلی کاملا متفاوتی از سایر عناوین دارد

سازنده این بازی یعنی استودیو Blendo Games با ساخت آن ثابت کرد که از جمله استودیوهایی است که نباید آن را دست کم گرفت. در این بازی منحصر به فرد شما در نقش یک هکر در دهه 80 میلادی قرار می‌گیرد و باید با استفاده از توانایی‌های خود، اقدام به هک کردن سیستم‌های محافظتی و باز کردن درهای لازم برای فراهم کردن شرایط سرقت‌های مختلف بکنید. سلاح اصلی شما در این بازی یک کامپیوتر است که باید با تایپ دستورات و اجرای برنامه‌های مختلف مسئولیت خود را انجام دهید. با پیشرفت در بازی وسایل دیگری نظیر روبات‌های دوربین دار و همچنین دستگاه‌های تیرانداز کوچک روباتیک مخفی شده درون چمدان و بسیاری وسایل عجیب و غریب دیگر را به دست خواهید آورد و حل معماهای بازی را پیچیده‌تر و جالب‌تر خواهد کرد. این بازی یکی از عناوین خاصی است که می‌تواند برای افرادی که به دنبال یک بازی خاص هستند، جذاب باشد.

  1. Klaus (PS4, PC)
Top 10 Overlooked Games

Klaus از جمله عناوین پلتفرمری است که طنز و برداشتن مرز میان شخصیت اصلی و بازیباز را چاشنی کار خود کرده است

Klaus عنوانی در سبک پلتفرمر است که توانسته به زیبایی گیم پلی خوبی را که در عناوین استاندارد این سبک شاهد هستیم با یک سیستم روایی و داستانی خوب ترکیب کند و همین مورد نقطه قوت اصلی بازی نیز محسوب می‌شود. شخصیت اصلی بازی به شیوه‌ای بسیار جالب بارها دیوار چهارم بین مخاطب و خودش را می‌شکند و در مورد شیوه طراحی مراحل و … نظر می‌دهد و همین موضوع باعث جذابیت بازی می‌شود. شکستن دیوار چهارم حتی به گیم پلی بازی نیز سرایت کرده و در جایی شخصیت اصلی می‌گوید که از اجرای دستورات شما خسته شده و از این رو حرکاتی مخالف حرکتی که شما وارد کنید را انجام می‌دهد. حتی در یکی از مراحل شخصیت اصلی بازی را هک می‌کند که باعث ایجاد باگ و گلیچ در آن می‌شود! این ترکیب خوب سیستم روایی طنز و خلاقانه به همراه گیم پلی چالش برانگیز بازی باعث می‌شود که این بازی در دسته عناوین خاص و منحصر به فردی قرار بگیرد که مورد بی‌توجهی قرار گرفتند.

  1. Somorost 3 (PC, iOS, Android)
Top 10 Overlooked Games

Somorost 3 مانند سایر بازی های Amanita Design سبک گرافیکی بسیار خاصی دارد

Somorost 3 ساخته شده توسط استودیو Amanita Design، سازنده عنوان Machinarium و Botanicula است. فکر می‌کنم همین یک جمله کافی باشد تا بتوان از کیفیت بالای اثر مطمئن بود. خوشبختانه Amanita Design در این بازی نیز همانند دو عنوان قبلی خود سنگ تمام گذاشته‌اند و با گرافیک هنری جالب و گیم پلی بسیار خوب، طرفداران سبک ادونچر را خوشحال می‌کند. البته داستان مینیمالیستی این عنوان در حد عنوان Machinarium نیست ولی گیم پلی خوب این اثر این موضوع را به خوبی پوشش می‌دهد. در اصل Somorost 3 دنباله دو نسخه قبلی خود است که از اولین بازی‌های شرکت  Amanita Design هستند و حتی قبل از ساخته شدن Machinarium عرضه شده‌اند. در طول بازی نیز ارجاعات زیادی به سایر بازی‌های این شرکت می‌شود این بازی متأسفانه به اندازه Machinarium مورد توجه رسانه‌ای خیلی زیاد قرار نگرفت هر چند که تقریباً هم سطح آن عنوان قرار دارد و فقط در زمینه داستان کمی سطح پایین‌تری دارد. به هر حال این بازی را به همه طرفداران بازی‌های ادونچر و این استودیو توصیه می‌کنیم.

  1. Grand Kingdom (PS4, PSVita)
Top 10 Overlooked Games

بازی Grand Kingdom برای طرفداران بازی های JRPG می تواند جالب باشد

در سالی که گذشت بازی‌هایی بسیار خوبی در سبک‌های ترکیبی RPG و Strategy عرضه شدند که شاید در این میان The Banner Saga 2 و Fire Emblem Fates بیش از بقیه به چشم آمدند؛ اما در این میان عنوان Grand Kingdom نیز حضور دارد که با وجود گیم پلی خوب خود مورد بی‌توجهی خیلی زیادی قرار گرفته است. در این بازی شما باید چهار نفر را از میان افراد مختلفی که در کلاس‌های مبارزاتی گوناگون (مبارز، تیرانداز و…) قرار دارند انتخاب کرده و ضمن طی کردن مراحل تک نفره یا رقابت در بخش آنلاین، به مبارزه با دشمنان بپردازید. نکته مثبت اصلی بازی در همین سیستم مبارزاتی آن است. این سیستم ترکیبی از سیستم بازی‌های نوبتی و اکشن است. مثلاً برای اجرای حرکت مربوط به شخصیت‌هایی که در نبرد تن به تن شرکت می‌کنند شما با فشردن تند و سریع کلیدهای مختلف می‌توانید زنجیره‌ای از کمبوها را برای اجرای روی حریف ایجاد کنید. در مورد شخصیت‌های دوربرد نیز باید با فشردن دکمه‌ها در زمان مشخص شده دقت تیرانداز را بالا ببرید. در واقع با وجود سیستم نوبتی شبیه بعضی از بازی‌های RPG این بازی صرفاً بر پایه اعداد و تعیین شدت و اثر ضربه بر اساس فرمول‌های ریاضی استوار نیست و بازیباز نیز با وجود نوبتی بودن در شدت ضربات مؤثر است. امکان کوبیدن دشمنان به اشیا موجود در محیط نیز در این میان وجود دارد و برای انجام بازی به بهترین شکل باید حواستان به نقاط ضعف هر دشمن و اجزای موجود در محیط باشد تا بتوانید به بهترین شکل دشمنان را شکست دهید. اگر از بازی‌هایی که در آن‌ها امکان آزمون و خطا برای روش‌های مختلف انجام بازی وجود دارد خوشتان می‌آید، قطعاً Grand Kingdom عنوان مناسبی برای شما است.

  1. Pony Island (PC)
Top 10 Overlooked Games

Pony Island عنوانی که ابتدا خیلی ساده به نظر می رسد ولی خود بازی به هیچ وجه از روی ظاهرش قابل قضاوت نیست

بازی Pony Island از آن عناوینی بود که در اوایل سال 2016 منتشر شد و به دلیل مشغول بودن افراد با بازی‌های سال 2015 تا حدودی نادیده گرفته شد. در این بازی شما به نوعی نقش یک نفر هستید که مشغول انجام یک بازی به سبک عناوین قدیمی آتاری است که ظاهراً شما را در نقش یک اسب در یک میدان دویدن بی‌انتها قرار می‌دهد؛ اما با اعمال تغییرات در بخش تنظیمات بازی، بازی به شدت دچار تغییر و تحول می‌شود و حتی کدهای ساخت این بازی هم نمایش داده می‌شود و داستان اصلی این بازی به نمایش درمی‌آید. این بازی از جمله عناوین خیلی خاصی است که شیوه روایت، گرافیک و گیم پلی آن‌ها کاملاً منحصر به فرد است و فقط خودشان از این شیوه استفاده کرده‌اند و اگر از بازی‌های خاص و منحصر به فرد خوشتان می‌آید، احتمالاً این بازی می‌تواند نظر شما را جلب کند.


نقد و بررسی پیکسل ایکس ال گوگل

نقد و بررسی پیکسل ایکس ال گوگل 

گوگل امسال پس از کنار گذاشتن سری نکسوس رو به معرفی گوشی هوشمندی آورده است که علاوه بر طراحی نرم‌افزار، طراحی سخت‌افزار آن را نیز در دست داشته باشد. 

در سال‌های گذشته گوشی‌های نکسوس به‌عنوان وسیله‌ای برای نمایش اندروید خام به آن صورت که گوگل مدنظر داشت، استفاده می‌شدند. این گوشی‌ها با همکاری شرکت‌های مختلف ساخته می‌شدند و گوگل در طراحی و سخت‌افزار آن‌ها نقشی نداشت. اما امسال این روند تغییر کرد و غول دنیای فناوری به تغییری بنیادی روی آورد. سری پیکسل که امسال برای اولین بار شاهد معرفی آن بودیم، نه‌تنها از نرم‌افزار خام گوگل بهره می‌برد بلکه خود این شرکت طراحی سخت‌افزار آن را نیز بر عهده داشته است. هرچند تولید گوشی بر عهده‌ی اچ‌تی‌سی بوده؛ اما این شرکت تایوانی در واقع همان نقشی را برای گوگل ایفا کرده است که فاکس‌کان برای اپل بازی می‌کند.

هرچند شاید در ظاهر، گوشی پیکسل ایکس‌ال شما را جذب نکند، اما این گوشی‌های پرچم‌دار در واقع به دنبال ارائه‌ی تجربه‌ی کاربری است که در گوشی اندروید دیگری نمی‌توانید شاهد آن باشید. اما آیا گوگل در اولین تلاش خود موفق به معرفی گوشی تمام‌عیاری شده است؟ در ادامه با زومیت همراه باشید تا به بررسی گوشی پیکسل ایکس ال بپردازیم.

طراحی

قطعا در اولین نگاه، طراحی پیکسل ایکس ال نظر شما را جلب نخواهد کرد. حاشیه‌های بالا و پایینِ نسبتا زیاد که وقتی با دکمه‌های ناوبری روی صفحه نمایش همراه می‌شوند، حاشیه‌ی پایین گوشی بسیار بیشتر به نظر می‌رسد. طراحی پشت گوشی نیز با بخش فلزی و شیشه‌ای خود شاید باب میل هر فردی نباشد. با این حال طراحی پیکسل ایکس ال با گذر زمان بهتر از روز اول به نظر می‌رسد و جنس بدنه و حسی که در دست به شما منتقل می‌کند، عالی است.

pixel xl google

در فریم سمت راست گوشی، دکمه‌ی پاور در بالای دکمه‌های تنظیم صدا قرار داده‌ شده است و الگوی متفاوتی دارد تا بدون نیاز به نگاه کردن و صرفا با لمس بتوانید آن‌ها را از یکدیگر تشخیص دهید. در بالای این فریم جک 3.5 میلی‌متری صدا قرار دارد و پایین فریم هم درگاه یو‌اس‌بی نوع سی را در کنار دو شیار که یکی اسپیکر تک‌کاناله و دیگر میکروفون است، در خود جا داده است. سمت چپ فریم شیار نانو سیم‌کارت وجود دارد و البته خبری از درگاه افزایش حافظه‌ی داخلی نیست.

فلزی که در پیکسل ایکس‌ال به کار رفته، بسیار باکیفیت است و طوری تراش خورده که مانند گوشی‌های فلزی معمول بازار، لغزنده نیست و حس نرم‌تری به شما می‌دهد و البته حس عالی فلز را نیز منتقل می‌کند. همچنین ضخامت پشت گوشی یکنواخت نیست و در بخش بالای گوشی ضخیم‌تر شده است تا برآمدگی در قسمت دوربین شاهد نباشیم. بخش شیشه‌ای در پشت گوشی، هر چند از دید برخی باعث ضربه خوردن به طراحی  شده است؛ اما به بهبود آنتن‌دهی کمک زیادی می‌کند و گوشی از لحاظ آنتن‌دهی وای‌فای و تلفن همراه بهتر از بیشتر گوشی‌های هوشمند است.

 

گوگل پیکسل ایکس ال

اما شاید مهم‌ترین ایراد وارد به طراحی پیکسل ایکس‌ال، نبود گواهی‌های لازم برای مقاومت در برابر آب باشد. این گوشی دارای گواهی IP53 است که به معنای مقاومت در برابر قطره‌ها و ریزش بسیار کم آب است؛ اما با توجه به قیمت گوشی، بدون شک انتظار این بود که مانند گلکسی اس 7 یا حتی آیفون 7 شاهد حضور گواهی‌های مقاومت بیشتر در برابر آب باشیم.

به‌طور کلی این طراحی با اینکه شاید طرفدار‌های زیادی نداشته باشد؛ اما به‌مرور زمان جایی در دل شما باز خواهد کرد. من هرچند از روز اول هم طراحی پیکسل ایکس ال را می‌پسندیدم؛ اما بعد از یک‌هفته‌ استفاده از گوشی، علاقه‌ی بیشتری به طراحی گوشی پیدا کردم و متوجه جزئیات زیادی شدم که همگی تجربه‌ی شما را بهتر و بهتر می‌کنند. یکنواخت نبودن ضخامت پشت گوشی برای از بین رفتن برآمدگی دوربین، لبه‌های خمیده‌ی قاب پشتی گوشی در کنار بخش شیشه‌ای پشتی که باعث می‌شود آنتن‌دهی بسیار بهتر از گوشی‌های تمام فلزی معمول باشد و نکات بسیار ریز دیگر که باعث می‌شوند به‌مرور زمان با این گوشی و طراحی آن ارتباط  برقرار کنید. با این حال، حاشیه‌ی زیاد بالا و پایین گوشی بیشتر از حدِ مطلوب است و در این بخش در کنار نبود گواهی مقاومت در برابر نفوذ آب شاید مهم‌ترین نقطه‌ضعف پیکسل باشد. 

گوگل پیکسل ایکس ال

سال گذشته حسگر اثر انگشتی که در گوشی‌های نکسوس 6 پی و نکسوس 5 ایکس به کار رفته بود، عملکرد بسیار خوبی داشت و به نظر می‌رسد گوگل این روند را طبق انتظارات با پیکسل نیز ادامه داده است. حسگر این گوشی سریع و دقیق عمل می‌کند. تنها کافی است انگشت خود را روی سنسور قرار دهید تا بلافاصله گوشی از حالت استندبای خارج و قفل آن باز شود. این سنسور تقریبا بدون خطا و بدون درنگ کار می‌کند و به‌راحتی می‌توان آن را جزو بهترین‌های بازار دانست. این سنسور از اسکرول انگشت نیز پشتیبانی می‌کند تا مثلا با حرکت انگشت دست از بالا به پایین بتوانید نوار نوتیفیکیشن‌ها را مشاهده کنید.

در ادامه برای مقایسه‌ی ابعاد و دیگر مشخصات فنی پیکسل ایکس‌ال با رقبای این گوشی، نگاهی به جدول زیر بیندازید:

اسپیکر

با اینکه پیکسل ایکس‌ال گوگل دارای حاشیه‌های نسبتا زیاد در بالا و پایین پنل جلویی است، اما در این گوشی شاهد اسپیکر دوگانه نیستیم و اسپیکر تک‌کاناله‌ی آن در فریم زیر گوشی قرار گرفته است. 

undefined

این اسپیکر تک‌کاناله کیفیت متوسطی دارد و حجم آن نیز نسبتا خوب است. با این حال با توجه به حاشیه‌های نسبتا زیاد، انتظار  داشتیم شاهد اسپیکر دوگانه باشیم اما به اسپیکر تک‌کاناله بسنده شده است. از طرفی گوگل هدفونی در جعبه‌ی گوشی قرار نداده تا برای استفاده از جک 3.5 میلی‌متری صدا نیاز به هزینه‌ی اضافی داشته باشید.

صفحه نمایش

پیکسل ایکس‌ال در بخش صفحه نمایش اختلاف فاحشی با پیکسل دارد. این گوشی از همان پنل امولد بهره می‌برد؛ اما این بار پنل مورد استفاده، 5.5 اینچی است و رزولوشن کواد اچ‌دی دارد. سامسونگ مدعی است پنل امولدی که در اختیار گوگل قرار داده، همان پنل مورد استفاده در گلکسی اس 7 است. هرچند صحت این ادعا را نمی‌توان تائید کرد؛ چرا که به نظر می‌رسد پنل مورد استفاده در گلکسی اس 7 البته با اختلافی کم، بهتر از پیکسل ایکس‌ال است.

گوگل پیکسل ایکس ال

 نمایشگر پیکسل ایکس‌ال بسیار باکیفیت است و رزولوشن بالا در کنار نمایش رنگ‌های زنده و کنتراست بی‌نهایت باعث شده‌اند این صفحه نمایش، چشم‌نواز باشد. از طرفی پیکسل ایکس ال مشکل شایع پنل‌های امولدی که در گوشی‌های غیرسامسونگی استفاده می‌شود، یعنی روشنایی کم صفحه نمایش را ندارد و می‌توانید به‌راحتی از آن در طول روز و زیر نور خورشید استفاده کنید. به‌طور کلی قطعا صفحه نمایش پیکسل ایکس‌ال یکی از نقاط قوت آن محسوب می‌شود و کمتر ایرادی به آن وارد است.

نرم‌افزار

گوشی پیکسل ایکس‌ال به‌صورت پیش‌فرض، از جدیدترین نسخه‌ی سیستم عامل اندروید (اندروید 7.1 نوقا) بهره می‌برد. این سیستم‌عامل را لانچر جدید گوگل، موسوم به پیکسل لانچر همراهی می‌کند. این لانچر در حقیقت نسخه‌ای تکامل‌یافته از گوگل لانچر است که تغییراتی جزئی به خود دیده است و اکنون آن را دستیار صوتی جدید گوگل، Google Assistant همراهی می‌کند.

اسکرین شات پیکسل ایکس ال

از دید گوگل، دستیار موردبحث یکی از اصلی‌ترین نقاط قوت گوشی‌های جدید این شرکت به شمار می‌رود. گوگل اسیستنت مبتنی بر هوش مصنوعی و در حقیقت نسخه‌ای هوشمندتر از Google Now است که به کاربر این امکان را می‌دهد تا به فرم محاوره‌ای‌تری با گوشی خود ارتباط برقرار کند. این دستیار که پیش از این نیز در پیام‌رسان گوگل الو حضور داشت، هم‌اکنون در تمام بخش‌های رابط کاربری پیکسل ایکس‌ال حضور دارد. 

پیکسل لانچر، آیکون‌های جدیدی نیز با خود به همراه دارد و اکنون آیکون‌ها دارای ابعاد یکسانی هستند و بسیاری از آن‌ها فرم مدوری دارند؛ این موضوع باعث می‌شود رابط کاربری گوشی، ظاهر یکنواخت‌تری داشته باشد.

گوگل پیکسل ایکس ال / Google pixel xl

گوگل قابلیت‌های دیگری را نیز به سیستم عامل خود اضافه کرده که مهم‌ترین آن‌ها امکان ری‌استارت/ریبوت گوشی است. قابلیت دیگر تا حدودی مشابه تاچ‌ سه‌بعدی اپل است و به‌ کمک آن، با لمس طولانی آیکون برخی از اپلیکیشن‌ها، می‌توان به عملکرد‌های خاصی دسترسی داشت. این عملکرد‌ها در قالب میان‌بر‌هایی در کنار آیکون اپلیکیشن مورد نظر، به نمایش درمی‌آیند. البته در حال حاضر تنها اپلیکیشن‌های گوگل از این قابلیت پشتیبانی می‌کنند.

به‌طور کلی؛ سرعت بالای نرم‌افزار در حرکت بین بخش‌های مختلف، مدیریت عالی رم و سرعت بسیار بالای اجرای اپلیکیشن‌ها، همگی باعث شده‌اند پیکسل ایکس‌ال به‌طور قطع سریع‌ترین گوشی اندرویدی باشد. این موارد در کنار آپدیت‌های منظم و سریع نرم‌افزاری باعث می‌شوند این بخش، نقطه‌ی قوت پرچم‌دار گوگل به شمار برود.

دوربین

گوگل در جریان معرفی گوشی هوشمند جدید خود، ضمن اعلام اینکه این گوشی از وب‌سایت DxOMark امتیاز 89 کسب کرده است؛ مدعی شد پیکسل از بهترین دوربین موجود در دنیای گوشی‌های هوشمند بهره می‌برد. این گوشی در واقع به سنسور IMX378 سونی مجهز شده است که سال پیش در گوشی‌های هوشمند نکسوس 6 پی و 5 ایکس نیز به کار رفته بود. این سنسور 12.3 مگاپیکسلی لنزی با f/2.0 دارد. ابعاد سنسور برابر با 1/2.3 اینچ است و پیکسل‌های آن دارای ابعادی معادل 1.55 میکرومتر هستند. از دیگر ویژگی‌های دوربین پیکسل ایکس‌ال می‌توان به مواردی همچون تشخیص فاز، لرزش‌گیر الکترونیکی تصویر، فوکوس لیزری و فلش LED از نوع Dual-Tone اشاره کرد.

گوگل پیکسل ایکس ال

بهترین قابلیتی که دوربین پیکسل ایکس‌ال از آن بهره می‌برد، حالت HDR+ است. این قابلیت نسبت به آنچه در نکسوس‌های سال گذشته شاهد بودیم، بهبود یافته و اکنون بسیار سریع است. دوربین به لطف این قابلیت حتی در موقعیت‌هایی با پس‌زمینه‌ی بسیار روشن یا در سایه‌، تصاویر بسیار باکیفیتی ثبت می‌کند. پیکسل ایکس ال در اکثر اوقات عملکرد بسیار مناسبی در زمینه‌ی ثبت تصاویر دارد؛ کیفیت تصاویر ثبت‌شده در شرایط نوری مناسب و طول روز، بسیار عالی است؛ تصاویر شارپ هستند و داینامیک رنج آن‌ها با استفاده از HDR+ عالی است. با توجه به اینکه فعال بودن HDR+ در پیکسل ایکس‌ال باعث پایین آمدن سرعت شاتر نمی‌شود، توصیه می‌کنیم همواره این ویژگی را فعال نگه‌دارید؛ چراکه بدون شک همواره تصویری بهتر به شما ارائه خواهد کرد.

در محیط‌های کم‌نور کیفیت تصاویر بسیار خوب است. این گوشی از لرزش‌گیر اپتیکال بهره‌مند نیست و به‌جای آن از قابلیتی موسوم به لرزش‌گیر الکترونیکی تصویر (EIS) استفاده می‌کند که با ترکیب ژیروسکوپ و پردازش نرم‌افزاری، از لرزش تصویر جلوگیری می‌کند، بنابراین باید در طول شب و در شرایط نوری نامناسب، دقت زیادی در ثابت نگه‌داشتن گوشی حین ثبت تصویر داشته باشید؛ در غیر این صورت شاهد نویز خواهید بود، البته بار دیگر HDR+ دوربین کیفیت تصاویر را به طرز محسوسی بهبود می‌دهد و نویز را حذف می‌کند.