6 – Resident Evil 4
Resident Evil 4
سازنده: Capcom
ناشر: Capcom
ژانر: Survival horror, Third-person shooter
پلتفرم مقصد: GameCube, PlayStation 2, Microsoft Windows, Wii, Zeebo, iOS, PlayStation 3, Xbox 360, Android, PlayStation 4, Xbox One
سال انتشار: 2005
امتیاز متا: 96/100
می رسیم به یکی از بزرگترین و محبوب ترین فرنچایزهای تاریخ و یکی از بزرگترین و “تاثیرگذارترین” بازی هایی که هنر هشتم به خود دیده است و در حقیقت می توانیم آن را جزو یکی از بازی های جریان ساز و انقلابی در زمینه بازی های شوتر سوم شخص و وحشت بقای مدرن قلمداد کرد. صحبت از Resident Evil 4 است… شاهکار سبک وحشت بقا و شوتر سوم شخص مدرن که در سال 2005 توسط کپکام و استاد شینجی میکامی ساخته شده و توسط خود کپکام نخستین بار برای پلی استیشن 2 منتشر گردید اما این بازی به حدی نام و آوازه و محبوبیت دارد که تا امروز و به نسل هشتم نیز رسیده است و پلتفرمی نیست که این بازی روی آن موجود نباشد! همانطور که قبلا نیز بارها این موضوع را شنیده اید و به آن واقف هستید، زمانی که عنوان Resident Evil 4 منتشر گردید سیستم بازی های شوتر سوم شخص بر پایه کاورگیری و شلیک از دوربین روی شانه و … وچود نداشت و اگر خاطرتان باشد بازی های سوم شخص به مانند 3 نسخه قبلی خود فرنچایز رزیدنت اویل از دوربین هایی ثابت که در نماهایی مختلف فیکس شده بودند و شخصیت از زیر یک دوربین به دوربین بخش بعدی می رفت و تصویر، او را دنبال می کرد. دقیقا مانند وقتی که شخصی در اتاق هایی که پر از تلویزیون های مربوط به دوربین های مختلف یک ساختمان بزرگ است نشسته و دارد تصویر حرکت یک نفر را در دوربین های بخش های مختلف ساختمان دنبال می کند. در واقع در نسخه های قبلی رزیدنت اویل و خیلی از بازی های سوم شخص، ما شخصیت بازی را در واقع انگار از این دوربین ها می دیدیم و دنبال می کردیم. اما با نسخه چهارم بود که انقلابی در شوترهای سوم شخص صورت گرفت و دوربین به پشت شخصیت اصلی بازی آمد.
مگر ممکن است که مبارزه بی نظیر و جاودانه با کراوزر را فراموش کرد و تغییر فازهای فوق العاده آن را از یاد برد. زمانی که او با سرعت تمام از تمام شلیک های ما جاخالی می داد و مدام به ما نزدیک تر می شد. سپس در فاز بعدی از دست ویروسی خود استفاده می کرد و از آن به عنوان سپر جلوی شلیک های ما استفاده کرده و به سمت لیان می آمد تا ضربات مرگباری به او وارد کند
در بازی Resident Evil 4، خالق این فرنچایز بی نظیر وحشت بقا و سازنده هر 4 نسخه اول سری، یعنی استاد شینچی میکامی هنرمند، بزرگ و گرانقدر، اولین بار و بدون هیچ گونه الگو برداری، سیستم قرار دادن دوربین در پشت سر شخصیت اصلی و دوربین روی شانه در مبارزات سوم شخص را پایه ریزی کرد و در حقیقت استاد میکامی، استاندارد جدیدی را به سبک شوتر سوم شخص آورد و سطح این عناوین را ارتقا بخشید. باید گفت بعد از بازی Resident Evil 4 بود که تمام بازی های خوب شوتر سوم شخص که امروز می بینیم یکی یکی عرضه شدند و با استفاده صحیح از این سیستم و بهبود آن، مبارزاتی بسیار جذاب را خلق کردند. اما به هر حال همیشه اولین بودن از همه چیز مهم تر است. با انتشار Resident Evil 4، خیلی زود مشخص گردید که این بازی یکی از برترین بازی های کل تاریخ در تمام سبک هاست و به نوعی پدر بازی های شوتر سوم شخص مدرن و همین طور پدر عناوین وحشت بقای مدرن است. کسب امتیاز متای 96 کار هر بازی و بازیسازی نیست. امتیاز متای 96 یعنی بایوشاک و عناوینی در سطح آن که بدون شک Resident Evil 4 یکی از همان هاست و تا ابد در قلب بازیبازان نامش جاودانه است و خالقش یعنی استاد میکامی همواره مورد احترام کل صنعت بازی بوده و هست و خواهد بود. Resident Evil 4 عنوانی است که وقتی برای نسل 8 عرضه می شود و آن را بازی می کنید هنوز شگفت زده تان می کند که این بازی چطور برای پلی استیشن 2 بوده است و هنوز که هنوز است از خیلی عناوین جدید برتر و لذتبخش تر و با کیفیت تر است.
مبارزه با Del Lago… فقط می گویم باریکلا شینجی میکامی، بارکلا!!!
قطعا یکی از اصلی ترین و شاخص ترین دلایلی که باعث محبوبیت و موفقیت بی نظیر این عنوان شده است باس فایت های پرتعداد و بی نهایت جذاب و متنوع آن هستند که برخی از آن ها جزو برترین باس فایت های تاریخ به حساب می آیند. مگر ممکن است که مبارزه بی نظیر و جاودانه با کراوزر را فراموش کرد و تغییر فازهای فوق العاده آن را از یاد برد. زمانی که او با سرعت تمام از تمام شلیک های ما جاخالی می داد و مدام به ما نزدیک تر می شد. سپس در فاز بعدی از دست ویروسی خود استفاده می کرد و از آن به عنوان سپر جلوی شلیک های ما استفاده کرده و به سمت لیان می آمد تا ضربات مرگباری به او وارد کند. چطور می توان فراموش کرد مبارزه با Del Lago، یعنی همان هیولایی را که در قایق باید با او مبارزه می کردیم و استرسی که برای پیدا کردن او و فهمیدن این که از کدام سمت به ما نزدیک می شود تحمل می کردیم تا قبل از رسیدن به لیان نیزه ای به سمت دهان عظیم و مخوف او پرتاب کنیم، مگر می شود El Gigante را از خاطر برد؟ وای که مبارزه با رامون سالازار لعنتی چقدر جذاب و هیجان انگیز بود. Chief Mendez و Garrador و Verdugo و U-3 / ‘It’ و Saddler را هم که حتما به یاد دارید و دیگر لازم نیست تا به بقیه باس ها اشاره کنیم. درست است که اگر بخواهیم به تک باس برتر سری رزیدنت اویل اشاره کنیم بدون شک نام نمسیس را خواهیم آورد اما از لحاظ باس فایت های کل بازی و پرتعداد بودن و متنوع بودن آنها، برترین نسخه، بازی چهارم این مجموعه است. بدون شک عنوان Resident Evil 4 در تاریخ بازی های رایانه ای، جزو عناوینی محسوب می شود که دارای بیشترین تعداد باس فایت های جذاب و باس های هیجان انگیز است و این بازی در لیست ما از “12 بازی با برترین باس فایت ها در تاریخ بازی های رایانه ای” در جایگاه ششم قرار می گیرد.
5 – Bloodborne
Bloodborne
سازنده: From Sodtware
ناشر: Sony Computer Entertainment
ژانر: Action RPG
پلتفرم مقصد: PlayStation 4
سال انتشار: 2015
امتیاز متا: 92/100
از همان زمانی که نخستین تریلرها از بازی جدید میازاکی که ابتدا نامش Project Beast بود و سپس نامش Bloodborne شد را مشاهده کردیم، فهمیدیم که یک شاهکار دیگر در راه است و از همان موقع هیچ کسی و هیچ منتقدی و هیچ بازیبازی نبود که نداند این بازی یک عنوان بینظیر خواهد بود و کسی در موفقیت آن شک نداشت. زمان گذشت تا بازی منتشر شد و همانطور که همه انتظار داشتند نیز شد و تحسینها و نمرات عالی بود که پشت سر هم برای این شاهکار انحصاری ردیف میشدند و Bloodborne موفق شد تا امتیاز متای فوقالعاده 92 را کسب نماید و در بین برترین عناوین سونی و From Software جای بگیرد. بدون شک استودیو From Software و در راس آن ها هیدتاکا میازاکی، اکنون یکی از برترین استودیوهای سازنده بازی در این صنعت هستند که این را با قرار گرفتن چند باره در بین کاندیداهای برترین سازنده سال و همچنین قرار گرفتن بازی انحصاری پلی استیشن 4 یعنی Bloodborne در بین کاندیداهای برترین بازی سال 2015 نیز ثابت کردند و خود را به عنوان اساتید ساخت اکشن نقش آفرینی های زیبا و سخت و نفسگیر معرفی کردهاند. کاملا مشخص است که میازاکی قصد داشته تا Bloodborne را تبدیل به برندی کاملا مجزا از سری سولز کند و اولین روشی که در راه رسیدن به چنین منظوری پیاده کرده است، طراحی Yharnam و همینطور طراحی دشمنان و باس های بازی است که شبیه به هیچ یک از عناوین سولز نیست و بسیار تاریک تر، زشت تر، کریه تر و مخوف تر هستند. همچنین از بسته الحاقی این عنوان با نام The Old Hunters نیز نمی توان گذشت و باید از آن به عنوان یک کامل کننده و بسته الحاقی فوق العاده عالی برای بازی یاد کرد که بازی را مقداری سخت تر نیز کرده بود و برخی از برترین باس های تاریخ بازی های رایانه ای را نیز در آن مشاهده کردیم. به شخصه هر زمان که نام عناوین Souls و Bloodborne را میشنوم ناخودآگاه احساس عجیبی آکنده از عشق و شوق به من دست میدهد که هیچ بازی دیگری (به چز ویچر 3) در طول زندگی من موفق به انجام چنین کاری نشده است و نتوانسته تا مانند این عناوین روح مرا مجذوب خود کند و به عنوان بخشی جدانشدنی و البته بسیار دوست داشتنی از زندگی من تبدیل شود.
وقتی در حال مبارزه با لودویگ در بسته الحاقی این بازی هستیم که یکی از دشوار ترین باس های تاریخ است، واقعا می توانیم حس کنیم که انگار خود لودویگ نیز که در آن پیکره هیولایی ناموزون و کریه قرار دارد، نمی خواهد آنجا باشد و وقتی چشم او را می بینیم انگار دارد خواهش می کند که او را بکشیم و هر چه زودتر از این بدبختی و سیاهی نجاتش دهیم.
حتی با وجود بارها بازی کردن و به اتمام رساندن Bloodborne باز هم کافیست تا وقتی کنسول خود را روشن میکنم لوگو و نام بازی را روی صفحه ببینم تا وسوسه شوم باز هم عناوین جدید را رها کرده و یک بار دیگر وارد دنیایی شاهکار میازاکی شوم. کسانی که با قلبشان عاشق این بازی هستند و آن را تجربه کردهاند میدانند چه میگویم. گویی این بازی طوری ساخته شده که هیچگاه از آن خسته نشوی و هرگز تکراری نشود. بدون شک بازی Bloodborne یکی از بینقص ترین عناوینی است که در نسل هشتم منتشر شده است و در تک تک بخش های خود از گرافیک و گیمپلی گرفته تا صداگذاری و … کیفیت فوق العاده بالایی دارد. به مانند همه این بخشها، این کیفیت در طراحی باس های بازی و باس فایت های آن که البته همیشه امضای عناوین میازاکی هستند، نیز کاملا واضح و مبرهن است و مبارزه با باس های این عنوان از مخوفترین و چالش برانگیز ترین و قابل تحسین ترین باس فایت هایی است که تا به حال بازیهای رایانهای به خود دیدهاند و خوشبختانه تعداد آن ها نیز تا دلتان بخواهد زیاد است و تقریبا می توان گفت حتی یک باس ضعیف و نامناسب نیز در شاهکار Bloodborne به مانند تمامی دیگر عناوین میازاکی وجود ندارد. Bloodborne عنوانی است که انگار هر بار که آن را تجربه میکنیم، بازی نکته جدیدی برای ما به همراه دارد و زاویهای دیگر از زشتی و سیاهی و تاریکی دنیای خود و البته زیبایی و کیفیت گیم پلی و طراحی خود را برای ما آشکار میکند تا هر چه بیشتر به سرنوشت آن بیاندیشیم. طراحی و فضاسازی شهر Yharnam و ایجاد مبانبر های بی نظیر در آن و متصل کردن دنیای بازی به استادانه ترین شکل ممکن و به صورت کاملا هماهنگ، چیزی از خلق یک شاهکار کمتر نیست و Bloodborne را باید جزو Master Piece های این استودیو به حساب آورد. اتمسفر شهر Yharnam به دلیل نوع معماری خاص آن که برگرفته از لندن ویکتوریایی است بسیار تاریک تر و مخوفتر از اکثر مناطقی است که تاکنون در دیگر عناوین میازاکی مثل سری سولز مشاهده کردهایم.
مگه می مرد این لودویگ لعنتی… من باهاش رودربایستی هم داشتم چون شمشیر خودش در کل دفعاتی که بلادبورن بازی کردم دستم بود!!
به طور کلی باید گفت فضاسازی و اتمسفر شهر Yharnam به قدری حزنانگیز، تاریک، ناامیدکننده و مرده است که Bloodborne را تبدیل به تاریکترین عنوان میازاکی تاکنون کرده است. به همین ترتیب باس هایی نیز که در این بازی مشاهده می کنیم بسیار تاریک تر و شوم تر و مخوف تر از سری سولز هستند و به نوعی بازیباز می تواند بدبختی و تاریکی درون آن ها را کاملا لمس کند. وقتی در حال مبارزه با لودویگ در بسته الحاقی این بازی هستیم که یکی از دشوار ترین باس های تاریخ است، واقعا می توانیم حس کنیم که انگار خود لودویگ نیز که در آن پیکره هیولایی ناموزون و کریه قرار دارد، نمی خواهد آنجا باشد و وقتی چشم او را می بینیم انگار دارد خواهش می کند که او را بکشیم و هر چه زودتر از این بدبختی و سیاهی نجاتش دهیم. واقعا اگر بخواهیم باس های فوق العاده این بازی را نام ببریم باید از ابتدا تا انتها نام کل باس ها را بنویسیم ولی می توان از بین آن ها به موارد بی نظیری مثل Cleric Beast ،Darkbeast Paarl ،Amygdala ،Father Gascoigne ،Vicar Amelia ،Blood Starved Beast و زبونم لال Orphan of Kos اشاره کرد که هر کدام برای خود یک باس فایت بسیار جذاب و هیجان انگیز به حساب می آیند. با موفقیت بی نظیر نسخه اول این سری، اکنون بسیاری از دارندگان و طرفداران پلی استیشن 4 در دنیا شدیدا منتظر معرفی نسخه دوم بلادبورن هستند و بدون شک وقتی این عنوان معرفی شود مانند بمبی عمل خواهد کرد که صنعت گیم را به شور و وجد خواهد اورد. در هر صورت باید گفت بدون شک عنوان Bloodborne در تاریخ بازی های رایانه ای، جزو عناوینی محسوب می شود که دارای بیشترین تعداد باس فایت های جذاب و باس های هیجان انگیز است و این بازی در لیست ما از “12 بازی با برترین باس فایت ها در تاریخ بازی های رایانه ای” در جایگاه پنجم قرار می گیرد.
4 – Metal Gear Solid 3: Snake Eater
Metal Gear Solid 3: Snake Eater
سازنده: Konami, Konami Computer Entertainment Japan
ناشر: Konami Computer Entertainment Japan
ژانر: Action-adventure game, Stealth game
پلتفرم مقصد: PlayStation 3, PlayStation 2, Nintendo 3DS, Xbox 360, PlayStation Vita
سال انتشار: 2004
امتیاز متا: 91/100
فقط کافیست تا چند لحظه چشمانمان را ببندیم و بازی Metal Gear Solid 3: Snake Eater را به یاد بیاوریم و در ذهنمان مرور کنیم. آن گاه است که دیگر در هر لیستی که از هر برترین هایی باشد، یک جای خالی برای این بازی بی نظیر کنار می گذاریم و آن قدر خاطرات خوب یادمان می آید که شاید دوباره سراغ بازی کردن آن برویم. عنوانی که بدون شک برترین و زیباترین نسخه متال گیر است و وقتی می گوییم یک بازی برترین بازی در فرنچایزی مانند متال گیر است که همه بازی هایش شاهکار هستند دیگر همه چیز خود به خود مشخص است. Metal Gear Solid 3: Snake Eater اصلا و ابدا تنها یک بازی شاهکار و عالی نیست. این بازی از آن دست عناوینی است که در طول یک یا حتی دو نسل از بازی های رایانه ای تنها چند عدد انگشت شمار شبیه آن منتشر میشوند. از بازی هایی که باید برایشان کنسول خرید. بعد از نسخه بی نظیر دوم بود که استاد کوجیما به نوعی در خلق داستان نسخه سوم ریسک کرد و باز هم به سراغ دنبال کردن داستان بیگباس رفت و ما را با Snake Eater به سفری عمیق در گذشته برد که گویی حال و هوای یک فیلم سینمایی جیمز باند را داشت که با یکی از برترین تم ها و زمینه های تاریخ بازی های رایانه ای تکمیل شده بود. علاوه بر این در این نسخه تعدادی المانهای جدید و مکانیکهای مختلف اضافه شده بود که به بهترین شکل در بازی جا افتاده بودند. همچنین در درجات سختی بالا پیشروی در این عنوان بسیار سخت و نفسگیر بود و لذت دیگری داشت.
بدون شرح…
باسفایت ها در این نسخه بدون هیچ شکی جزو به یاد ماندنی ترین، تاریخی ترین و حماسی ترین مبارزات تاریخ می باشند و تعداد آن ها نیز بسیار زیاد است. بگذارید تا از برخی از آنها با هم یاد کنیم. The End را به خاطر می آورید؟ مگر می شود که یادمان برود؟ از The End به جرات میتوان به عنوان پدر sniping نام برد. کسی که یکی از بهترین و جذابترین و هیجانانگیزترین باس فایتها را در کل سری و چه بسا در بین تمامی بازیهای این صنعت برای ما به ارمغان اورده است. نام وی از حسی که هنگام حضور در میدان نبرد دارد گرفته شده است زیرا او تنها و تنها روی هدفش و از بین بردن او تمرکز می کند و در واقع پایان کار هدف بیچارهاش محسوب میشود. The End تمام انرژی باقی ماندهاش را ذخیره کرد تا در MGS3 بتواند Naked Snake را از بین ببرد. او نیازی به ردیاب نداشت و برای چشم Snake کاملا نامرئی بود. او این توانایی را داشت که کاملا با محیط یکی شود و توان از دست رفته اش را با استفاده از اشعههای خورشید مجددا بازیابی نماید. روش از بین بردن وی در MGS3 بسیار جذاب بود و نکته جالبی که وجود داشت این بود که می توانستید خیلی قبل تر از مبارزه با او به عنوان باس، در قسمتی از بازی و در یک لحظه که فرصت داشتید او را بکشید تا دیگر به عنوان باس حضور نداشته باشد که این نکته را خیلی ها نمی دانند و بهتر است برای یافتن آن خودتان جستجو کنید.
The Boss که یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیت ها در سری Metal Gear به حساب میآید، مادر سبک Close Quarters Combat یا همان CQC بود و البته یکی از برترین اما تلخترین و شاید تلخترین باس فایت سری Metal Gear را برای ما رقم زده است.
مبارزه بسیار متفاوت و هیجان انگیز با Sorrow را به خاطر دارید؟ مبارزه ای که واقعا با هر باس فایت دیگری فرق داشت و کاملا حس و حال متفاوتی را برای ما به همراه می آورد مخصوصا به خاطر نوع شخصیت و رفتار Sorrow. در مورد باسفایت نهایی بازی با The Boss هم که دیگر حرفی باقی نیست که گفته نشده باشد و این باس فایت از برترین های تاریخ بازی های رایانه ای و البته از غمناک ترین هاست. The Boss که یکی از به یاد ماندنی ترین شخصیت ها در سری Metal Gear به حساب میآید، مادر سبک Close Quarters Combat یا همان CQC بود و البته یکی از برترین اما تلخترین و شاید تلخترین باس فایت سری Metal Gear را برای ما رقم زده است. وی در نسخه سوم بازی یک دشمن خوفناک و یک کابوس مبارزه برای Naked Snake به حساب می آمد، قدرتمند و سریع و مرگبار. همچنین مبارزه با او که در حکم استاد Naked Snake نیز بود بسیار برای وی سخت و احساسی بود ولی گریزی از آن در کار نبود. همین طور که پیش برویم و از هر باس فایت دیگری که در عنوان Metal Gear Solid 3: Snake Eater یاد کنیم در می یابیم که یکی از دیگری بهتر هستند و این عنوان در تعداد باس های باکفیتی یکی از برترین هاست. بدون شک عنوان Metal Gear Solid 3: Snake Eater در تاریخ بازی های رایانه ای، جزو عناوینی محسوب می شود که دارای بیشترین تعداد باس فایت های جذاب و باس های هیجان انگیز است و این بازی در لیست ما از “12 بازی با برترین باس فایت ها در تاریخ بازی های رایانه ای” در جایگاه چهارم قرار می گیرد.