سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقد بازی Jump Force مقاله جدید

نقد بازی Jump Force مقاله جدید

اتاق امنی برای انیمه‌بازان | نقد و بررسی بازی Jump Force

برای بسیاری از ما، دیدن همه‌ی چیزهای مورد علاقه‌مان در یک قاب می‌تواند بسیار هیجان‌انگیز و لذت‌بخش باشد. یکی دوست دارد همه‌ی ستاره‌های تیم مورد علاقه‌اش در طول تاریخ جمع شوند و یک سوپرتیم تشکیل دهند، یکی دیگر می‌خواهد موزیسین‌های منتخبش را روی صحنه با هم ببیند، دیگری با دیدن چند بازیگر مورد علاقه‌اش در یک فیلم به وجد می‌آید، عده‌ای هم دوست دارند کاراکترهای انیمه‌های محبوبشان را کنار هم ببینند. البته تاریخ ثابت کرده این قضیه اکثر اوقات روی کاغذ جذاب‌تر بوده و به مرحله‌ی عمل که می‌رسد، نتیجه‌اش همیشه جالب نیست. شاید این موضوع به دلیل تکیه‌ی بیش از حد سازندگان یا کارگردانان روی محبوبیت کاراکترها باشد و شاید هم بخاطر اینکه هر یک از این افراد وقتی در یک محیط خاص قرار می‌گیرند جذاب‌اند و ترکیب همه‌ی آن‌ها با یکدیگر، دلیلی بر جذاب‌تر شدن ماجرا نیست. ساخته‌ی جدید استودیوی Spike Chunsoft که توسط شرکت معروف Bandai Namco منتشر شده، یکی از آن معجون‌هایی است که خیلی موفق نشده از پتانسیل کاراکترهای معروفش استفاده کند و با وجود ترکیبی از محبوب‌ترین انیمه‌ها و مانگاهای 50 سال اخیر، نتوانسته پایش را از قلمروی بازی‌های معمولی فراتر بگذارد.

شرکت Shueisha، یک ناشر در کشور ژاپن است که مجموعه‌ای به نام Shonen Jump دارد. Shonen Jump مانگاهایی هستند که به شکل منظم در این کشور منتشر می‌شوند و در میان داستان‌های این مجموعه، عناوین بسیار جالب و قابل توجهی وجود دارند که امروزه کمتر کسی هست که نام حداقل یکی دو تا از آن‌ها به گوشش نخورده باشد. در کشور خود ما هم انیمه‌ سریالی دفترچه مرگ (Death Note) چند سالی است سر زبان‌ها افتاده که جالب است بدانید زیرمجموعه‌ی همین Shonen Jump است. امسال این مجموعه پنجاه ساله شد و به همین مناسبت استودیوی Spike Chunsoft تصمیم به ساخت بازی Jump Force گرفت. این بازی که در ادامه به نقد آن خواهم پرداخت، 40 کاراکتر از 16 انیمه‌ی مختلف را گرد هم آورده تا در کنار یا علیه هم بجنگند و به سان هدیه‌ای برای طرفداران انیمه‌هاست، اما اینکه تا چه حد توانسته خوب عمل کند را در ادامه بررسی خواهیم کرد. Jump Force بیشتر شبیه هدیه‌ی دقیقه آخری است که نمی‌دانید بابتش تشکر کنید یا آن را دور بیاندازید!

1هدیه‌ی تولد پنجاه سالگی!

داستان بازی از این قرار است که فریزا (Frieza) از سری Dragon Ball Z به شهر نیویورک حمله کرده و قصد در ایجاد آشوب و به دست آوردن قدرت بیشتر دارد. در همان میان‌پرده‌ی اول بازی، گوکو (Goku) به دفاع از شهر و نبرد با فریزا برمی‌خیزد. در حالی که ارتشی از ونوم‌ها (Venom) به تخریب و کشتار مشغول‌اند، لیزر فریزا به یکی از شهروندان عادی برخورد کرده و او را شدیداً زخمی می‌کند. ترانکس (Trunks)، دیگر قهرمان سری، او را به وسیله‌ی مکعبی به نام Umbras Cube به زندگی برمی‌گرداند. قهرمانان بازی سپس درمی‌یابند ونوم‌ها به رهبری فریزا قصد در استفاده از این مکعب و امتحان آن روی شهروندان بددل دارند تا آن‌ها را نیز با خود همراه کنند. تیم جامپ متشکل از تعداد زیادی از قهرمانان انیمه‌ها مانند لوفی (Luffy)، ناروتو (Naruto)، کاکاشی (Kakashi) و ساسوکه (Sasuke) است که هر کدام در یکی از تیم‌های آلفا، بتا و گاما به دفاع از زمین و ساکنانش مشغول‌اند. لایت یاگامی (Light Yagami) از سری دفترچه‌ی مرگ هم برای نقشه‌های شخصی خودش به تیم جامپ می‌پیوندد و سعی در برگرداندن قدرت دفترچه‌اش دارد که به دلیل تداخل دنیاها از کار افتاده. شخصیت قابل بازی شما در طول داستان البته هیچ یک از کاراکترهای نامبرده نیستند و شما باید پس از ساخت کاراکتر خود، یه یکی از سه نیروی آلفا، بتا و یا گاما بپیوندید و این قهرمانان را یاری کنید. 

FriezaFrieza، نقش بد اصلی بازی را مشاهده می‌کنید که شبیه عروسک‌های پلاستیکی طراحی شده.

نکته‌ی قابل توجه در مورد داستان، زبانی است که با آن روایت می‌شود. هیچ گونه دوبله‌ی انگلیسی در بازی وجود ندارد و همه‌ی کاراکترها به زبان ژاپنی صحبت می‌کنند. البته شاید تا حدی این تصمیم قابل درک باشد، زیرا تعدادی از انیمه‌هایی که در Jump Force دخالت داده شده‌اند، هیچ‌گاه به زبان انگلیسی دوبله نشده‌اند و بُرد درون مرزی دارند. اما به هر حال وقتی یک بازی یه شکل جهانی عرضه می‌شود، حداقل کاری که سازندگان می‌توانند برای طرفداران سری انجام دهند، دوبله‌ی بازی به انگلیسی است. اگر می‌خواهید از داستان بازی سر در بیاورید، باید زیرنویس‌ها را بخوانید. البته نبود زبان انگلیسی تنها مشکل Jump Force نیست، بلکه اصلاً همه‌ی کاراکترها صداپیشه ندارند! برای مثال شخصیت ریوک (Ryuk) که یک شینیگامی و دوست لایت یاگامی است، اصلاً صحبت نمی‌کند، در حالی که همه‌ی کسانی که انیمه‌ی دفترچه‌ی مرگ را دیده‌اند می‌دانند ریوک شخصیتی بذله‌گوست و باید صدا داشته باشد! این در حالی است که در طول بازی بقیه با این شخصیت‌های بی‌صدا صحبت می‌کنند و جواب ندادن آن‌ها واقعاً توی ذوق می‌زند. روند کلی داستان نیز بسیار کند است و تا به جاهای هیجان‌انگیز برسد، احتمالآً بازی را رها کرده‌اید. اما شاید برای خیلی‌ها بخش داستانی اهمیت چندانی نداشته باشد، چون سبک بازی مبارزه‌ای است و گیم پلی بازی به نوعی در اولویت اول قرار دارد.

Lightلایت یاگامی و ریوک. از معدود قسمت‌های جالب داستان حضور این دو است.

گیم پلی را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد: بخش داستانی و بخش آنلاین. بخش داستانی به دلیل هوش مصنوعی ضعیف دشمنان، لودینگ‌های طولانی و میان پرده‌های کم‌کیفیت تعریف چندانی ندارد. البته مبارزات بازی تا حدی لذت‌بخش هستند و این موضوع در دو بخش داستانی و آنلاین ثابت است، اما به هر حال در بخش داستانی مجبورید چیزهایی را تحمل کنید که در بخش آنلاین وجود ندارند. از ویژگی‌های گیم پلی Jump Force می‌توانم به سریع بودن آن اشاره کنم. بازی‌های Tekken و Soul Calibur را در نظر بگیرید که تا چه حد شلوغ و پر سروصدا هستند، در Jump Force هم با چنین چیزی مواجه هستید. البته عمق مبارزات این بازی به اندازه‌ی بازی‌های نامبرده نیست و در این بازی مبارزات بیشتر حالت آرکیدی دارند. البته این موضوع به نظر من به بدنه‌ی آن ضربه‌ای نزده و حتی تا حدی آن را جذاب‌تر کرده است. مبارزات Jump Force در محیط‌های وسیع انجام می‌گیرند و این موضوع باعث شده تا در هنگام اجرای کمبوها و ترکیب آن‌ها، یک عالمه فضا داشته باشید. حتی برخی از مکانیزم‌ روی همین وسیع بودن میدان‌های مبارزاتی بنا شده‌اند، مانند ضرباتی که روی یک نقطه اجرا می‌کنید و تا آخر آن مسیر به شکل خطی اجرا می‌شوند. همانطور که گفتم، کاراکتر شما در بخش داستانی هیچ یک از شخصیت‌های معروف نیستند، اما در بخش ساخت کاراکتر، می‌توانید قدرت‌هایی مشابه قدرت‌های شخصیت‌های معروف برای او تعریف کنید. همچنین انتخاب چهره و مدل مو و چیزهای ظاهری دیگر هم به انتخاب خودتان است که خیلی هم در این مورد دستتان باز نیست. جمعاً چند مدل مو و لباس بیشتر ندارید و آن طور که باید و شاید نمی‌توانید کاراکتر خود را شخصی‌سازی کنید. مکانیزم دیگری که در بازی وجود دارد، Awakening نام دارد و هنگامی می‌توانید آن را فعال کنید که جان شما به نیمه رسیده. این قابلیت به شما اجازه می‌دهد به بازی برگردید و کفه‌ی ترازوی مبارزات را به نفع شما کمی سنگین‌تر می‌کند. 

Awakeningدو نوع Awakening در بازی دارید: Ultimate و ساده که اولی کمی قوی‌تر است.

درجه سختی بازی خیلی بالا نیست و در بخش داستانی به محض اینکه دستتان روی کمبوها و قابلیت کاراکترتان بخوابد، شکست ونوم‌ها آسان خواهد شد. البته در اواخر بازی، درجه سختی به شکلی غیرمنطقی زیاد می‌شود. اصولاً در یک بازی استاندارد، سختی بازی باید با هوشمندتر شدن دشمنان و پیچیده‌تر شدن حرکات آن‌ها همراه باشد، اما در Jump Force چنین نیست و هر ضربه‌ی دشمن، فقط مقدار بیشتری از سلامت شما را کم می‌کند، بدون اینکه تغییر خاصی در تکنیک و استراتژی آن‌ها به وجود بیاید. این موضوع از نقطه‌ای به بعد بازی را آزار دهنده می‌کند و واقعاً اگر عاشق انیمه‌ها نباشید دلیلی برای به اتمام رساندن بخش داستانی نخواهید یافت.

در داخل بازی بخشی به نام Hub World وجود دارد که به نوعی منوی بازی است. از Hub World می‌توانید وارد تورنومنت‌های آنلاین شوید، ماموریت‌های مربوط به داستان را تکمیل کنید، یا لباس و چیزهایی مانند آن برای کاراکترتان خریداری کنید. این ایده جالب است، اما پیاده‌سازی آن خیلی خوب از آب درنیامده. برای آغاز یک ماموریت باید کلی راه بروید و به دم در Hub World برسید که فکر خیلی خوبی برای یک منو نیست!

HubHubها چنین چیزی هستند.

اما بپردازیم به بزرگ‌ترین نکته‌ی مثبت بازی که بخش آنلاین آن است. اگر بخواهم روراست باشم، دلیل خریداری Jump Force برای خیلی‌ها همین بخش آنلاین آن است. با اینکه بخش عمده‌ای از گیم پلی بخش آنلاین مشابه بخش داستانی است، اما مبارزات دسته جمعی و استفاده از 40 کاراکتری که در جریان داستان قابل بازی نیستند، رنگ و بوی جدیدی به تجربه‌ی کلی شما از بازی می‌بخشد. البته همه‌ی کاراکترهای موجود در داستان قابل بازی نیستند، برای مثال لایت یاگامی و ریوک در بخش آنلاین هم قابل دسترسی نیستند. در بخش آنلاین می‌توانید مبارزات 3 به 3 به شکل تگ تیم (Tag Team) داشته باشید، اما نکته‌ای که در این مبارزات بسیار قابل توجه است، میزان سلامت کاراکترهاست. در Jump Force شما برای هر کاراکتر یک نوار سلامت جدا ندارید، بلکه یک نوار سلامت کلی برای تیم شما به نمایش در می‌آید و اگر آن تمام شود، بازی را باخته‌اید. این موضوع، قضیه‌ی عوض کردن کاراکترها در میان مسابقه را به کلی تغییر داده است. معمولاً در حالت تگ تیم، هرگاه جان یک کاراکتر کم باشد کاراکتر بعدی را به داخل میدان می‌فرستند، اما با ابداع جدید Jump Force در این زمینه، فقط بحث تکنیک مطرح است. باید ببینید در مقابل کاراکتری که حریف به داخل زمین فرستاده کدامیک از کاراکترهای شما می‌تواند بهتر عمل کند تا او وارد میدان کنید. عوض کردن به موقع کاراکتر در این مواقع، گاهی به برد شما ختم می‌شود.

Flash Combatمبارزات شلوغ و درگیرکننده و در یک کلمه «ژاپنی» هستند.

نکته‌ی دیگر، انرژی بسیار بالای مسابقات در بخش آنلاین است. مبارزات پر از انرژی، زرق و برق و سروصدا هستند و تا حدودی مرا یاد بازی Marvel vs. Capcom می‌اندازند. اگر از هک اند اسلش و مبارزات شلوغ خوشتان می‌آید، بخش آنلاین Jump Force حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. این را هم بگویم که اگر در PC این بازی را انجام می‌دهید، دسته یا کنترلر تهیه کنید، زیرا با کیبورد و ماوس تجربه‌ی لذت‌بخشی نخواهید داشت.

بخش گرافیکی Jump Force در کل زیاد قوی عمل نکرده است. مدل‌های کاراکترها بی‌کیفیت هستند و گاهی فکر می‌کنید چند نفر دانشجوی انیمیشن آن‌ها را ساخته‌اند، نه افراد کاربلد و خبره. خیلی از کاراکترها آنطور که باید، شبیه مدل اصلی خود درنیامده‌اند و بخش ساخت کاراکتر هم اصلاً قوی نیست. کیفیت میان‌پرده‌ها پایین و تاریخ مصرف گذشته است. حرکات دهان و بدن کاراکترها بسیار مصنوعی، ابتدایی و بی روح کار شده و گاهی اوقات از شدت قدیمی بودن، متعجب‌تان خواهد کرد. نورپردازی و انیمیشن‌های داخل بازی متوسط‌ هستند و می‌توان آن‌ها را با کمی ارفاق قضاوت کرد، اما هنوز از استانداردهای یک بازی جهانی پایین‌تر هستند. Jump Force حتی بهینه هم نیست و برای اجرای آن به سیستمی نسبتاً قوی احتیاج خواهید داشت.

Cutsceneبه این کیفیت بد حرف نزدن نیمی از کاراکترها را هم اضافه کنید، ترکیب به دست آمده میان پرده‌های Jump Force خواهد بود.

در بخش صوت و موسیقی هم Jump Force قابل تحسین نیست. به جز مشکلات زبان که برایتان گفتم، تصویر و صدا گاهی اوقات هماهنگ یا اصطلاحاً sync نیستند و این موضوع واقعاً اذیت‌کننده است. برخی جاها احساس می‌کنید بازی قبل از عرضه‌ی جهانی تست نشده و یا آن را نیمه‌کاره رها کرده‌اند. موسیقی بازی هم چیزی برای درخشیدن ندارد، اما مشکل خاصی هم نیست که بتوان به آن خرده گرفت.

در کل Jump Force عنوانی بسیار متوسط است که بیشتر مخاطب خاصی را هدف قرار داده است. اگر مخاطب Jump Force هستید، از بخش آنلاین آن حتماً لذت خواهید برد، اگر نه، به نظرم بازی‌های بهتری هم‌اکنون در بازار هستند که می‌توانید با آن‌ها سرگرم شده و این بازی را بی‌خیال شوید.


دلایلی که بازی Resident Evil 2 Remake عالیست قسمت دوم

دلایلی که بازی Resident Evil 2 Remake عالیست قسمت دوم

  1. تکه تکه شدن!

حالا با موتور جدید، فیزیک و انیمیشن‎‌های بازی نیز بسیار بهتر از گذشته‌ شده‌است. شما می‌توانید با شلیک به طرف سر و دست‌ها و پاهای زامبی‌ها، آن‌ها را متلاشی و یا از بدن‌شان جدا کنید! حتی همچنان می‌توانید به طرف اعضای بدنی که از تن زامبی‌ها جدا شده و روی زمین افتاده‌است، شلیک کنید و شاهد تکه‌تکه شدن آن‌ها باشید! همینطور چهره و بدن کرکترها نیز در اثر مبارزه و برخورد با دشمنان، خراش برداشته و آثار ضرب و شتم روی آن‌ها باقی می‌ماند!

  1. شب وحشت

در کنار صحنه‌های اکشن، موارد آرام‌تر دیگری هم در بازی وجود دارد که ترس و وحشت را در دل‌تان بیدار خواهد کرد. مثل یک جسدی که در تاریکی بر روی زمین افتاده‌است. این جسد می‌تواند همان تاثیری را بر مخاطب بگذارد که یک سگ زامبی و یا گله‌ای از زامبی‌ها بر او می‌گذارند. Resident Evil 2 Remake واقعا بسیار زیبا و فریبنده به نظر می‌رسد. نسخه بازسازی شده یک جنبه واقع‌گرایی به عنوان اصلی بخشیده که باعث شده تک تک صحنه‌های آن وحشتناک‌تر و تاثیرگذار‌تر شوند و جلوه‌ی چشم‌نوازی به نسخه اصلی داده است. تمام اجزای بازی از جمله نحوه آرام بازکردن یک درب گرفته تا قطرات آبی که حین باران، بر پنجره شیشه‌ای سر می‌خورند، همه و همه دست به دست هم داده‌اند تا حس واقعی بودن را به مخاطب القا کنند و آدرنالین خون او را بالا ببرند و کاری کنند تا بازیکن حس کند در جهان بازی حضور دارد، اما خدا را شکر که واقعا در چنین دنیای وحشتناکی حضور ندارد!

  1. مادر دانشمند

پیش از این ما در مورد پدر خانواده نفرین شده برکین صحبت کردیم و فهمیدیم که چه سرنوشت شومی داشت و چگونه انسان‌های بی‌شماری را به تباهی کشاند. حال نوبت مادر خانواده یعنی آنت برکین است. قبل از آنکه شیوع ویروس جلوی بلندپروازی‌های آنت را بگیرد، او به دخترش یعنی شری گفته بود که از مدرسه خارج شود، به خانه برود و یک صندوقچه مهم را بردارد و سپس به ایستگاه پلیس پناه ببرد تا در امنیت باشد. هر چند شری کوچک می‌دانست که در آن صندوقچه یک نمونه مهم و حیاتی از تحقیقات پدرش و مادرش قرار داشت. آنت در کنار شوهرش، بر روی یک نمونه‌ دیگری از ویروس G کار کرده بود. البته او هم مانند ویلیام، به قدری نسبت به نتایج تحقیقاتش حریص و محافظه‌کار بود که حاضر می‌شد دختر کوچکش را کاملا نادیده بگیرد و به طرف هر بازمانده‌ای اسلحه بکشد، از ترس اینکه مبادا کارها و نتایج زحمات او را بدزدند! 

Resident Evil 2 remake annetteآنت هم درست مثل شوهرش کاملا دیوانه و از تعادل روانی خارج شده‌است. تنها فرقش با او این است که یک چشم بزرگ در بازویش ندارد!

  1. بازمانده‌ی تنها

در Resident Evil 2 بعد از تمام کردن هر دو خط داستانی کلر و لیان با رنکینگ A، یک مینی‌گیم کوچک باز می‌شد که در آن گیمر می‌توانست در نقش Hunk که یک مامور ویژه  بود، قرار بگیرد. این مینی‌گیم برای آزمودن مهارت بقای بازیکن ساخته شده‌است و او را تنها با چند اسلحه ساده در کانال‌های فاضلاب قرار می‌دهد و بدون هیچ کمک و امکانات دیگری، از بازیکن انتظار دارد تا خود را به ایستگاه پلیس برسد! انتظاری که اگر منصفانه نگاه کنیم، بسیار سخت و چالش‌برانگیز بود. حال ما بسیار مشتاق هستیم تا ببینیم این مد در نسخه بازسازی شده به چه صورت پیاده شده‌است.

  1. همه چیز در مورد ایدا وانگ

این زن مرموز ادعا می‌کند که در حال تحقیق در مورد حوادث راکون سیتی است ولی مشخصا از آنچه که وانمود می‌کند، اطلاعات بسیاری بیشتری دارد. در نسخه اصلی، لیان اولین باری که ایدا را ملاقات کرد، ایدا، لیان را با یک زامبی اشتباه گرفت و نزدیک بود که به لیان شلیک کند. از اینجا به بعد بود که هردوی آنان به عنوان یک تیم نه چندان با ثبات، به پیشروی ادامه دادند. هرچند که ایدا در ابتدا به دنبال روزنامه نگار و محقق زندانی شده به نام بن برتولوچی بود. ما در ادامه بازی می‌توانیم در نقش ایدا وانگ قرار بگیریم و در خط داستانی لیان پیشروی کنیم.

  1. معشوقه عزیز!

ایدا ادعا می‌کند که به دنبال معشوقه‌ی گمشده‌اش یعنی جان کلمنز است. طرفداران این مجموعه که نسخه اول رزیدنت اویل را تجربه کرده‌اند، یک یادداشت از طرف جان پیدا‌ کرده‌بودند که به ایدا مربوط می‌شد. به هر حال نسخه بازسازی شده با جزئیات گرافیکی بهتر خود، کاری کرده که شخصیت دوگانه ایدا زیباتر و بهتر به نمایش‌ گذاشته شود. همینطور انیمیشن‌های فوق‌العاده‌ی ایدا، وی را بسیار واقع‌گرایانه‌تر و باورپذیرتر از قبل کرده‌است. البته از مدل لباس‌های جدیدش هم نباید غافل شد که کمک زیادی به این موضوع نموده‌است.

Resident Evil 2 Ada Wongاگر کلاه خود را قاضی قرار دهیم، درمی‌یابیم اگرچه لباس جدید ایدا مانند گذشته شیک و زیبا نیست ولی بسیار واقعی‌تر و مناسب کار او بوده و به نوعی با شخصیت مرموزش هم متناسب است.

  1. تغییر پوشش ایدا

ظاهرا ایدا تغییرات قابل توجهی به خود دیده‌ است. او دیگر کت قرمز رنگش را نپوشیده است و از طرفی یک عینک آفتابی گذاشته که حتی شب‌ها نیز آن را به چشم دارد! این استایل جدید که شامل یک پالتوی بلند و عینک آفتابی همیشگی است، ما را به یاد فیلم‌های جاسوسی جنگ سرد می‌اندازد و همین موجب شده تا ایدا مشکوک‌تر و مرموزتر از همیشه به نظر بیاید! کسی چه می‌داند شاید هم او واقعا یک دکمه پرتاب سلاح اتمی داخل جیب پالتویش داشته باشد! وقتی که از یوشیاکی هیرابایاشی در مورد ایدا سوال شد، وی گفت:

«شما باید در طول داستان بازی پیشروی کنید و خودتان ببینید که او چه چیزی در چنته دارد!»

  1. وحشت و ترس

Resident Evil 2 Remake یک عنوان ترسناک در سبک بقا است و با وجود آنکه از سیستم تیراندازی نسخه‌های جدیدتر سری رزیدنت اویل بهره می‌گیرد، اما همچنان در مسیر بازی، صحنه‌های شوکه‌کننده و جامپ‌اسکرین‌هایی وجود دارد که آدرنالین خون‌تان را بالا می‌برد. شاید پرش برق‌آسای هیولای ویروس جی در مقابل چشمان شما، نمونه‌ی‌ خوب از این ترس‌های ناگهانی باشد!

RE2 TGS 2018

  1. تمساح غول‌آسا

سازندگان و اعضای تیم توسعه بازی، طی یک مصاحبه گفته‌ بودند که به‌روزکردن بعضی از عناصر و ایده‌های نسخه قدیمی، کاری بس سخت و دشوار بوده‌است؛ خصوصا لحظاتی که ممکن‌است مسخره و احمقانه به نظر بیایند. یکی از این موارد، نبرد با تمساح بزرگ بود که سازندگان زمانی تصمیم داشتند این بخش را از بازی حذف کنند! یوشیاکی هیرابایاشی در این مورد گفته‌است:

«مردم وقتی صحنه‌ی مبارزه با تمساح را به یاد می‌آورند، آن را احمقانه‌ نمی‌دانند چراکه این بازی در آن زمان یک عنوان انقلابی بود که مرزهای صنعت بازی را جابه‌جا کرد. اما به هر حال مبارزه با تمساح یک ایده مسخره بود و تیم توسعه با مشکلات زیادی مواجه شد تا بتواند این صحنه را متناسب با شرایط امروز بازسازی کند.»

به هر حال ما منتظر هستیم ببینیم تا نتیجه کار چه شده‌ و تمساح غول آسا این بار قرار است چه بلایی سر ما بیاورد!

  1. گیاهان جنگجو

صحبت از ایده‌های مسخره شد؛ آیا آن گیاهان زامبی مانند که قصد کشتن‌تان را داشتند، به یاد دارید؟! در نسخه اصلی بازی که سال 1998 میلادی منتشر گشت، این گیاهان شبیه به اسباب‌بازی‌های تزئینی بودند که به تازگی از یک مغازه مخصوص هالووین خریداری شده‌اند! در نسخه بازسازی‌شده این موجودات بامزه دوباره بازگشته‌اند اما با یک تفاوت مهم. به گفته تهیه کننده بازی یعنی سیوشی کندا، گیاهان فوق این‌بار دارای سر خواهند بود و مانند گل‌های گوشت‌خوار شما را خواهند بلعید! چنین ایده‌ای بسیار واقعی‌تر به نظر می‌آید و این تغییر فقط مخصوص گیاهان نیست بلکه تمامی جانوران و موجودات، اصلاحاتی به خود دیده‌اند تا طبیعی‌تر به نظر بیایند!

  1. برنده اسکار

موج واقع‌گرایی که در طراحی موجودات به وجود آمده، به بخش ضبط انیمیشن‌ها نیز سرایت کرده‌است. سازندگان برای هر شخصیتی از یک بازیگر انسانی استفاده و حرکات او را ضبط کرده‌اند تا فیزیک و انیمیشن‌های تک تک شخصیت‌های بازی طبیعی به نظر بیاید. از شری برکین گرفته تا پلیس‌های نگون‌بخت و دانشمندان دیوانه همه و همه از انیمیشن‌های نرم و طبیعی برخودارند. این مورد باعث شده تا صحنه‌های سینمایی بازی تاثیر بسیاری بیشتری بر مخاطب ‌بگذارد، قلبش را به درد‌ آورد، او را با ماجراهای بازی همراه ‌کند و از طرفی نوعی احساس هم‌ذات‌پنداری با شخصیت‌های داستان را در دلش ایجاد ‌کند.

دیگر روزهای انیمیشن‌های از پیش‌ظبط‌‌ شده که بسیار خشک و غیرطبیعی بودند، گذشته و ما وارد عصر جدیدی از داستان‌گویی در بازی‌ها شده‌ایم که نیازمند تکنولوژی‌های جدیدتر و پیشرفته‌تر است. در این بین هم ژاپنی‌ها پیش‌قدم هستند و پس از رزیدنت اویل، در آینده نزدیک Death Stranding تحولی عمیق در داستان‌سرایی بازی‌ها ایجاد خواهد کرد.

Leon Clair Actorsبازیگران لیان و کلر

  1. صداپیشگان

تعدادی از صداپیشگان همیشگی سری رزیدنت اویل در این نسخه تغییر کرده‌ و افرادی جدیدی جایگزین آن‌ها شده‌اند. یکی از این صداپیشگان، گوینده کلر، آلیسون کرت، بود که ما برای سال‌های سال به صدای وی عادت کرده‌بودیم ولی به طور رسمی تاییده شده که او دیگر در نسخه بازسازی‌شده حضور ندارد. هرچند اسامی صداپیشگان جدید منتشر نشده، اما لیست بازیگرانی که موشن‌کپچر انجام داده و طراحی صورت شخصیت‌ها از آن‌ها الهام می‌گیرد، منتشر شده‌است. ادوارد بدلوتا و جردن مک‌ایون به ترتیب به جای لیان و کلر نقش‌آفرینی می‌کنند. هیمنطور پاتریک لوار که از تیم موسیقی بازی است، به عنوان ماروین برندا بازیگری خواهد کرد!

  1. سگ‌های وحشی

تنوع گیاهی و حیوانی موجودات شرور راکون سیتی تمامی ندارد؛ حال سگ‌های زامبی که قاتلانی درنده و وحشی هستند‌، را به لیست فوق اضافه کنید! سگ‌های زامبی نه تنها دیگر مانند سگ‌های عادی دوست‌داشتنی و ناز نیستند، بلکه یکی از ترسناک‌ترین و بدترین دشمنان انسان محسوب می‌شوند. این سگ‌ها نسبت به سایر موجودات زامبی‌مانند که کند بوده، تیزپا هستند و از هم‌کیشان دوپای خود نیز سریع‌تر می‌دوند. شاید بهترین رویکرد در مقابل این سگ‌ها، فرارکردن باشد!

Zombie Dogصحنه‌ا‌ی فوق‌العاده و پر از جزئیات که تحسین‌برانگیز است و بابت آن باید قدردان قدرت پردازشی کنسول‌تان باشید!

  1. سگ‌های زیبا

حال که با درنده‌خویی موجودات دوست‌داشتنی ذکرشده آشنا شدید، دیگر دل‌تان نخواهد به آن‌ها نزدیک شوید. اما اگر یک وقتی حین فرارکردن گیرافتادید و سگ‌ها به سراغ‌تان آمدند، مضطرب نشوید. در عوض سعی کنید از طراحی و جزئیات گرافیکی فوق‌العاده آن‌ها لذت ببرید! خصوصا حین کشتی‌گرفتن با این سگ‌ها که می‌توانید به خوبی آن‌ها را از نمای نزدیک ببینید؛ ببینید که خون و بزاق چگونه از دهان‌شان جاری می‌شود.

  1. موجودات باهوش

سری رزیدنت اویل، بدون مجموعه‌ای از خطرات و تهدیداتی مثل موجودات‌زامبی مانند، هویتی نخواهد داشت. بنابراین در راکون سیتی، علاوه بر مردم‌ عادی شهر که حالا تبدیل به زامبی شده‌اند، موجودات شرور دیگری هم انتظار بازیکن را می‌کشد. این دشمنان، علاوه بر آن که در نسخه بازسازی‌شده از ظاهر چندش‌تر و جزئیات گرافیکی بیشتری برخوردارند، از لحاظ هوش مصنوعی نیز عملکرد بسیار بهتری از خود نشان می‌دهند. به طوری که بی‌توجهی به آن‌ها می‌تواند نتایج مرگباری به همراه داشته باشد. طی کردن مراحل بازی بدون جلب توجه زامبی‌ها و دوری از آن‌ها، امر بسیار مشکلی خواهد بود. همینطور روبرو شدن با 2 یا 3 زامبی هم کار چالش‌‌برانگیزی است. بنابراین ساده‌ترین دشمنان را هم دست‌کم نگیرید و حین بازی، حسابی حواس‌تان را حمع کنید!

  1. تغییر شخصیت

شاید باور نکنید ولی در سال 1998 میلادی، تیم توسعه بازی هنگام ساخت نسخه اوریجینال، قصد داشت تا الزا واکر را به عنوان شخصیت اصلی داستان قرار دهد. او هم مانند کلر یک موتور سوار بود با این تفاوت که ظاهری اسپورت‌تر داشت و موتورسواری را با جدیت و علاقه بیشتری دنبال می‌کرد! حال در نسخه بازسازی شده، سازندگان قرار است با ارائه یک بسته الحاقی که شامل لباس‌های الزا می‌شود، به او ادای احترام کنند.

  1. توفو!

توفو را اگر نمی‌شناید، تصویر زیر را نگاه کنید:

tofu residentevil2بله درست دیدید، این یکی از شخصیت‌های فرعی بازی است! وقتی که دو خط اصلی داستانی را تمام کنید، علاوه بر مد هانک، یک مینی‌گیم دیگر هم برای شما آزاد خواهد شد. طی این مد، بازیکن در نقش توفوی دوست‌داشتنی قرار می‌گیرد که فقط یک چاقو و مقداری دارو به همراه دارد و باید در مقابل موج انبوهی‌ از زامبی‌ها دوام بیاورد!

  1. تا الآن 49 دلیل محکم و قانع‌کننده برای شما آوردیم که Resident Evil 2 Remake قرار است به یکی از بهترین بازی‌های این نسل تبدیل شود اما همچنان به دنبال دلیل 50ام هستید؟!

بسیار خب، ایرادی ندارد، دلیل 50ام خود تیم سازنده دوست‌داشتنی این عنوان است. یوشیاکی هیرابایاشی و سیوشی کندا که چندین بار در طول متن از آن‌ها نقل قول کردیم تنها دو نمونه‌ی کوچک از این تیم فوق‌العاده‌ی 800 نفری هستند. جالب است بدانید که شخصیت مورد علاقه یوشیاکی در سری رزیدنت اویل، ایدا وانگ و شخصیت مورد علاقه کندا، خانواده بیکر به خصوص پسرشان لوکاس است. از طرفی، خیلی هم اتفاقی اولین نسخه‌ی سری رزیدنت اویل که هر دو بازی کرده‌اند، Resident Evil 2 بوده و جفت‌شان هم عاشق این نسخه هستند! به هر حال دلیل 50ام تیم بسیار بزرگ و در عین حال قوی و دوست‌داشتنی پشت این بازی است که دل‌های شکاک و مرتد را آرام و مطمئن می‌گرداند! شما هم از همین حالا بدانید که RE2R یک عنوان بی‌نظیر خواهد شد که تا سالیان سال در ذهن‌تان ماندگار خواهد بود.


دلایلی که بازی Resident Evil 2 Remake عالیست.

دلایلی که بازی Resident Evil 2 Remake عالیست.

هر گیمری با تجربه ‌کردن سری رزیدنت اویل، در دنیای دیوانه‌وار آن غرق خواهد شد. فرقی نمی‌کند که طرفدار قدیمی سری اویل هستید و یا یک تازه‌وارد به این مجموعه محسوب می‌شوید؛ ما قرار است تا شما را در جریان آخرین جزئیات و حواشی مربوط به این بازی قرار دهیم. پس با بازی‌مگ همراه باشید.

شرکت کپکام برای ساخت این عنوان بازسازی‌شده، از موتور سفارشی RE Engine استفاده کرده‌است. قبلا این موتور در ساخت Resident Evil 7 به کار گرفته شده‌بود و نتیجه‌اش هم یکی از با کیفیت‌ترین عناوین ترسناک کنسول PlayStation 4 شد. حال بازی جدید Resident Evil 2 هم که با موتور مشابه ساخته می‌شود، تبدیل به نمونه‌ای عالی از ترکیب یک عنوان کلاسیک و تکنولوژی‌های مدرن شده‌است.

تهیه‌کننده بازی Resident Evil 2 Remake، یعنی یوشیاکی هیرابایاشی، طی یک مصاحبه گفت:

 «ما تلاش زیادی کردیم تا بتوانیم با حفظ اتمسفر و حال‌وهوای بازی اصلی، المان‌های جدیدی را در گیم‌پلی آن بگنجانیم. به‌روزرسانی یک عنوان قدیمی و محبوب کاری چالش برانگیز است. اما این چالش انگیزه‌ زیادی را برای تیم سازنده ایجاد کرد. در نتیجه وقتی که متوجه شدیم بازیکنان زیادی در سرتاسر جهان از دموی بازی راضی بوده‌اند، بسیار خوشحال شدیم و فهمیدیم که تمام‌ تلاش‌های‌مان ثمربخش بوده‌است.»

اگر منصفانه قضاوت کنیم، حق با یوشیاکی است. تریلرهای Resident Evli 2 Reamke تاکنون نوید یک بازی باکیفیت و خوش‌ساخت را داده‌اند. حال ما نه تنها فکر می‌کنیم که RE2R یکی از برترین عناوین بازسازی شده خواهد بود، بلکه می‌تواند تبدیل به یکی از بهترین بازی‌های نسل هشتم شود. اما چرا؟ در ادامه مطلب با ما همراه باشید تا 50 ویژگی هیجان‌انگیز بازی Resident Evil 2 Remake را بررسی کنیم.

Resident Evil 2 art1. چالش دو برابری: این عنوان بازیسازی شده درست مانند بازی اصلی که در سال 1998 میلادی منتشر شد، دارای دو خط داستانی برای دو قهرمان اصلی خود خواهد بود که هرکدام متفاوت با دیگری است. بسته به اینکه کدام شخصیت را اول انتخاب کنید، ممکن‌است برخی رویدادها، آیتم‌ها و جایگاه شخصیت‌ها برای شما تغییر کند. صبر کردن برای تجربه سناریوی هر دو شخصیت کلر و لیان، کاری سخت و دشوار خواهد بود و ما از حالا برای سوپرایزهای شگفت‌انگیز این بازی هیجان‌زده‌ایم.

  1. بازگشت تانکر نفتی

آن صحنه‌ی ابتدایی بازی RE2 را یادتان است که لیان اسکات کندی، پلیس تازه‌کار، و کلر ردفیلد، داشنجوی موتورسوار، با یکدیگر در شهر راکون آشنا شدند؟ سپس طی یک تصادف با تانکر نفتی که منجر به انفجار ماشین لیان شد، مجبور شدند که از هم جدا شوند. بعد از این سانحه، هردو با هم قرار گذاشتند تا در ایستگاه پلیس یکدیگر را ببینند. کلر هم پس از مدتی بعد با شری برکین روبرو شد و تصمیم گرفت تا به مراقبت از او بپردازد. خب دیدن دوباره‌ی این سکانس‌ها با رنگ و لعابی تازه و جذاب، قطعا طرفداران را به وجد می‌آورد.

  1. چراغ‌های شهر

 

سوسوی نور مغازه‌ها بر روی آسفالت خیس خیابان و سکوت مرگبار میان انبوهی از ماشین‌ها

قطعا لیان و کلر دو ستاره پرنور بازی هستند اما سازندگان با تکنولوژی‌های جدید، درخششی تازه به شهر راکون بخشیده‌اند که آن را زیباتر از همیشه کرده‌است. سوسوی نور مغازه‌ها بر روی آسفالت خیس خیابان و سکوت مرگباری که میان انبوهی از ماشین‌های رها شده در شهر وجود دارد، راکون سیتی را ستودنی، زیبا، جذاب، مرموز و ترسناک نموده‌است. بازی اصلی سری رزیدنت اویل را از یک عمارت متروکه در جنگل به داخل شهر برد و کابوسی از جنس شهرنشینی را به ارمغان آورد. حال تنها راه درمان این کابوس هم بازگشت به راکون سیتی و قدم زدن در خیابان‌‎های بارانی‌اش است.

 

  1. تفنگ ‌فروشی

بازگشت به راکون سیتی بدون سر زدن به اسلحه فروشی کندو فایده‌ای ندارد! این مغازه معروف که توسط رابرت کندو اداره می‌شود، در نزدیکی ایستگاه پلیس قرار دارد. شما سراسیمه در حالی که به دنبال سرپناهگاهی برای مخفی شدن هستید، وارد آن خواهید شد! بازگشت به این مکان محبوب و اشنا، قطعا خاطرات زیادی را برای همه‌ی ما زنده خواهد کرد.

  1. فریم مرگبار

صحبت از نور و روشنایی شد. باید بدانید که استفاده از موتور Re Engine برای بازسازی، به این معنا نیست که شوک‌های کمتری در بازی وجود دارد. برعکس، تیم توسعه با استفاده از دو عنصر رطوبت و تاریکی، احساس ترس و وحشت را زنده‌ کرده‌است. وقتی که شما در حال دیدن مسیر روبروی خود هستید و دوربین را کنترل می‌کنید، باز هم نمی‌توانید حدس بزنید که چه چیزی و در کجا، انتظار شما را می‌کشد. 

Resident Evil 2 Claire Redfieldبه لطف تاریکی، هنوز هم نقاط کوری وجود دارد که بازیکن باید مراقب آن‌ها باشد و بداند که موجوداتی شرور در گوشه‌ای از سایه‌ها، در کمین نشسته‌اند!

  1. نور و سایه

یک روش دیگر برای ترساندن، استفاده از چراغ قوه است. شاید فکر کنید در این دوره، دیگر نورافکندن به یک اتاق تاریک ترسناک و شوکه‌کننده نخواهد بود. اما نابغه‌های بخش طراحی محیط، یک حقه ساده و جالب را برای ترساندن به کار گرفته‌اند. نتیجه آن شده که حتی یک مجسمه ساده و یا تجهیزات اداری روی هم انباشته شده، شما را فریب می‌دهد تا فکر کنید که یک زامبی در تاریکی منتظر شماست و هر لحظه ممکن‌است حمله کند! فقط موضوع اینجاست که زامبی واقعی از پشت سر تلوتلو خوران به طرف شما می‌آید و شما همچنان درشوک دیدن مجسمه روبروی‌تان هستید! قطعا این ویژگی بسیار جذاب و ترسناک خواهد بود و ما امیدواریم که سرتاسر بازی مملو از چنین صحنه‌هایی باشد!

  1. چشمان پلنگ

آیتم Jaguar Stone، یکی از آیتم‌های مهم و کلیدی بازی است که به شما در حل پازل‌ها و دسترسی به مناطق مختلف کمک می‌کند و در هر دو خط داستانی بازی وجود دارد. به همین ترتیب می‌توان گفت که معماها هم در این عنوان بازسازی شده برمی‌گردند. فرقی نمی‌کند که به دنبال یک آیتم خاص و ویژه هستید یا می‌خواهید که راز یک دست‌نوشته در ایستگاه پلیس را حل کنید، باید بدانید که Resident Evil 2 Remake پر از چالش‌های مختلف است که ذهن هر بازیکنی را درگیر خود خواهد کرد!

  1. سیستم ذخیره

سیستم ذخیره بازی بسته به حالت دشواری که انتخاب می‌کنید، متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال در سخت‌ترین حالت باید از جوهر برای ذخیره بازی استفاده کنید. همان جوهرهای دوست داشتنی که در نسخه‌های قبلی رزیدنت ایول برای ذخیره کردن بازی لازم بودند، در این نسخه هم برگشته‌اند. همانطور که می‌دانید جوهر هم بالاخره یک روزی تمام می‌شود و شما دیگر نمی‌توانید پیشرفت‌تان را ذخیره کنید و این یعنی به دفعات محدودی می‌توانید بازی را سیو کنید! ترس موجود در رزیدنت اویل به کنار، وحشت سیوکردن را هم به آن اضافه کنید! البته کارگردان بازی، سیوشی کندا، تایید کرده که در حالت کژوال و ساده‌تر همچنان می‌توان از ویژگی auto-save بهره برد.

Leon Drawing9. لیان

لیان شخصیتی خوب و دوست‌داشتنی است که سعی می‌کند در یک شرایط بحرانی و وحشتناک به دیگران کمک و مشکلات مختلف را حل کند. اما لیان در راکون سیتی، همان لیان Resident Evil 4 که پلیسی جسور و دارای اعتماد به نفس بود، نیست.

او در اینجا یک تازه وارد بوده که بسیار آسیب‌پذیر است و نقاط ضعف خودش را دارد. شما وقتی‌ که لیان را کنترل کنید، متوجه می‌شوید که او به آرامی و با کمی تعلل راه می‌رود و نوعی تردید را در وجودش احساس خواهید کرد. بنابراین لیان باید مراقب زامبی‌هایی حمله‌ور باشد، چراکه ممکن است در یک موقعیت خطرناک گرفتار شود.

به هر حال می‌دانیم که لیان پسری قوی، شجاع و زیرک است. پس او هنوز هم از پس خودش برمی‌آید و چندان جای نگرانی نیست!

        10. ترس دخترانه

شری برکین، یک شخصیت مهم در نسخه‌های آینده سری رزیدنت اویل است. در این عنوان بازسازی شده، قرار است برای اولین بار یک شری با جزئیات گرافیکی کامل و فوق‌العاده ببینیم که با استفاده از تمام قدرت پردازشی کنسول PS4 رندر شده‌است. اگر عنوان The Last of Us را تجربه کرده باشید، با احساسات و نحوه رفتار یک دختربچه ترسان و لرزان آشنا هستید و می‌دانید که چگونه باید از او مراقبت کنید. در واقع بازی کاری می‌کرد که شما به مراقبت از او احساس نیاز کنید و سایر عواطف خود را پشت این نیاز، پنهان کنید. حال قرار است که بار دیگر این حس مشابه را در Resident Evli 2 Remake تجربه کنیم و از این لحاظ به شدت هیجان‌زده‌ایم!

     11. دختربچه زرنگ

با وجود آنکه والدین شری، اغلب اوقات درگیر شغل خود بوده و برنامه‌ی کاری آن‌ها به قدری شلوغ و پرمشغله است که وقتی برای دختراشن ندارند و آن‌ طور که باید، با او ارتباط نمی‌گیرند، اما شری برکین آن‌ها را بسیار دوست دارد. در خط داستانی کلر، بازیکن قادر خواهد بود تا لحظاتی را به جای شری بازی کند و با فرار از دشمنان و حل معماهای مختلف، به پیشروی در داستان بپردازد.

Resident Evil 2 sherry birkinآیا شری می‌تواند همان تاثیری را بر ما بگذارد که الی در عنوان TLOU گذاشت؟ باید منتظر ماند و دید!

  1. کمک‌های اولیه

راکون سیتی یک جهنم بوده و همه چیز در آن جا آشفته است اما شما نباید از سلامتی خود غافل شوید! گیاهان درمانی در 3 نوع مختلف با رنگ‌های قرمز، آبی و سبز وجود دارد که بازیکن با ترکیب‌ آن‌ها می‌تواند داروهای جدیدی بسازد که مقدار بیشتری سلامتی کسب کند. البته از آنجایی که با یک بازی از سری رزیدنت اویل طرف هستیم، علاوه بر داروها می‌توان انواع مختلف باروت‌ها را هم با یکدیگر ترکیب کرد و گلوله‌های اسیدی و یا آتش‌زا ساخت!

  1. تعویض صدا

در نسخه دیلاکس ادیشن بازی، علاوه بر اسکین‌های مختلف برای لیان و کلر، گیمرها قادر خواهند بود تا صدای بازی را عوض کرده و به قطعات موسیقی بازی اصلی گوش دهند! البته اشتباه نکنید، صدای فراگیر جدیدی که برای بازی ضبظ و تهیه شده‌است، هر کسی با هر سلیقه‌ای را در جهان بازی غرق خواهد کرد. اما کسانی که به قطعات موسیقی کلاسیک و نوستالژیک علاقه بیشتری دارند، می‌توانند از این ویژگی استفاده کنند. یا شاید هم دو بار بازی را تجربه کنند؛ یک بار با صدای کلاسیک و بار دیگر با صدای فراگیر!

  1. تغییر مناظر

داخل بازی منتشرشده در سال 1998 میلادی، اگر به ایستگاه پلیس دقت می‌کردید، به این نتیجه می‌رسیدید که آنجا بیشتر شبیه یک موزه متروکه است که اشیا تاریخی‌اش را جابجا نموده‌ و بعد به یک استگاه پلیس تبدیلش کرده‌اند! چنین منظره‌ای خیلی جالب نبود بنابراین سازندگان تصمیم گرفتن تا در نسخه بازسازی شده، تغییراتی در ساختار و ظاهر برخی بناها ایجاد کنند. یکی از این بناها همان ایستگاه پلیس راکون سیتی است. حال بازیکن با قدم‌زدن در داخل راهروهای ایستگاه پلیس، احساس واقعی بودن این مکان به او دست خواهد داد. سازندگان همچنین با برخی تغییرات کوچک، تله‌ها و تجهیزات متعددی را در ساختار این ساختمان قرار داده‌اند که ما برای دیدن آن‌ها لحظه شماری می‌کنیم!

  1. جدایی از واقعیت مجازی

تیم توسعه بازی بسیار مصمم در مورد انتخاب نوع دوربین بازی بوده‌اند. یوشیاکی هیرابایاشی در این مورد گفت:

«عنوان Resident Evil 2 Remake با دوربینی که در کنار شانه کرکتر قرار می‌گیرد، ساخته شده‌است. بنابراین ما نیازی احساس نمی‌کردیم که بازی باید از واقعیت مجازی استفاده کند.»

Resident Evil 7 یکی از بهترین عناوین واقعیت مجازی بود که هواداران زیادی داشت و خیلی‌ها از تجربه آن لذت بردند. با این حال بعد از یک نسخه اول شخص، وجود یک بازی رزیدنت اویل سوم شخص شدیدا ضروری بود تا عطش طرفداران ناراضی از قسمت قبل را برطرف کند. حال چه فرصتی بهتر از این نسخه بازسازی برای شیرجه زدن داخل دنیای رزیدنت اویل با دوربین سوم شخص؟

  1. موتور لایسنس شده

سازندگان این بار برای موتور کلر، به سراغ مدل هارلی دیویدسن  با نام Night Train رفته و لایسنس آن را خریداری کرده‌اند! قابل توجه است که این موتور در سال 1998 میلادی عرضه شده‌بود! حال باید دید که این خریداری لایسنس چه تاثیری روی روی بازی دارد؟ آیا این بار قرار است که موتور کلر نقشی مهم‌تر و اساسی‌تر را در طول بازی ایفا کند؟

Resident Evil 2 Claire Redfield 17. تاریخ پلاک را به یاد داشته باشید: اگر به پلاک موتور کلر ردفیلد دقت کرده‌باشید‌، متوجه می‌شوید که شماره پلاک  فوق در واقع اشاره به یک تاریخ خاصی دارد. J2198 یعنی 21ام ژانویه سال 1998 میلادی! این تاریخ عرضه بازی اصلی در ژاپن بود! چه ایده هوشمندانه و جالبی!

        18. بسته الحاقی

نسخه دیلاکس ادیشن Resident Evil 2 Remake یک بسته الحاقی مخصوص پوشش دارد که چندین دست لباس جدید برای لیان و کلر به رامغان می‌آورد. برای نمونه پک کامل کلانتر شهر Arklay برای لیان، یک اسکین جذاب است که قطعا شما را جذب خود خواهد کرد. علاوه بر این، چندین دست لباس کارآگاهی و مخصوص سبک نوآر داریم که لیان و کلر را شبیه  به کاراگاه‌های کارکشته دهه 70 میلادی می‌کند! همین طور با فیلتر سیاه سفیدی که در این بسته الحاقی وجود دارد، می‌توانید بازی را عملا به یک عنوان نوآر تبدیل کنید!

        19. درجه سختی داینامیک

روش کار این سیستم اینگونه است که اگر بازیکنان خیلی حرفه‌ای بازی کنند، بازی به صورت خودکار درجه سختی را افزایش می‌دهد؛ تعداد دشمنان در هر مرحله بیشتر می‌شود و آن‌ها با خشونت بیشتری مبارزه خواهند کرد. اما اگر بازیکنان دفعات زیادی بمیرند و نتوانند به خوبی بازی کنند، سیستم درجه سختی داینامیک  کار را برای شما آسان می‌کند؛ تعداد دشمنان را کاهش داده و هوش مصنوعی به بازیکن اجازه نفش کشیدن می‌دهد. این سیستم باعث می‌شود که بازی نه آنقدر سخت باشد که اعصاب بازیکن بهم بریزد، و نه آنقدر آسان شود که برای بازیکن یک تجربه خسته کننده را به ارمغان آورد.

      20. حقیقت کثیف

بن برتولوچی، یک روزنامه‌نگار آزاد و محققی کارکشته بود. او در آخرین تحقیقاتش، به دنبال کشف راز معاملات مشکوک در دپارتمان پلیس شهر راکون بود که متاسفانه عاقبت خوبی نداشت، چراکه رئیس پلیس شهر یعنی برین آیرونز، از مزاحمت‌هایش کلافه می‌شود و او را به زندان می‌اندازد. اگر خط داستانی لیان را دنبال کنید، این روزنامه نگار را در سلول زندانش می‌بینید که هیچ راه فراری ندارد و تنها کمکی که می‌تواند بکند، ارائه اطلاعات و راهنمایی به لیان و آیدا است. در نسخه بازسازی شده ، سلول او از وضوح گرافیکی بیشتری برخوردار بوده و نورپردازی فوق‌العاده زندان به همراه انیمیشن واقع‌گرایانه‌تر برتولوچی، یک منظره زیبا و غمگین را از او به تصویر کشیده‌است که تاثیر عمیقی بر هر بیننده‌ای می‌گذارد.

       21. هرچه بزرگتر، بهتر!

صحبت از جزئیات شد، بد نیست بدانید که تیم توسعه بازی طی یک مصاحبه اعلام کرده بودند که آن‌ها هر وقت روی یک نسخه از سری رزیدنت اویل کار‌ می‌کنند، سعی‌شان بر این است که توجه بیشتری به جزئیات داشته باشند و با یک برنامه‌ریزی مناسب، تمام اهداف موردنظرشان را در بازی قرار دهند. بازی Resident Evil 2 Remake هم از این قاعده مستثنی نیست و سازندگان به دنبال آن هستند تا انتظارات را به طور کامل برآورده کنند.

Resident Evil 2 Remake Leaked Screen 6ما از همین حالا عاشق ظاهر جدید کلر شده‌ایم!

       22. ظاهر جدید کلر

اگر به پوشش کلر دقت کنید، متوجه تغییرات بنیادین در ظاهر او می‌‎شوید. او دیگر آن شلوارک جین کوتاه را بر تن ندارد و اعضای تیم طراحی تصمیم گرفته‌اند تا یک شلوار جین بلند که متناسب با کت قرمز رنگش است، برای او طراحی کنند. این استایل جدید، نه تنها واقع‌گرایانه‌تر است بلکه کلر را برای یک موتورسواری هیجان‌انگیز آماده‌ می‌کند! همینطور علاوه بر آنکه حس نوستالژیک کلر را منتقل می‌کند، او را بسیار جذاب و دوست‌داشتنی کرده است.

       23. لیکرها

لیان در ایستگاه پلیس، یک یادداشت پیدا می‌کند که داخل آن به لیکرها اشاره شده‌است. در این یادداشت نویسنده پیشنهاد می‌کند که مثل مادربزرگ‌تان به آرامی راه بروید و مراقب سقف‌ها باشید! شاید این هشدار در ابتدا مسخره به نظر بیاید، ولی کمی بعد متوجه می‌شوید که حق با نویسنده بوده‌است و هرجا که قدم می‌گذارید باید به شدت مراقب نقاط کور و بخش‌های تاریک راهروها باشید چراکه لیکرها در کمین هستند! بهتر است اول شما آن‌ها را پیدا کنید تا اینکه لیکرها اول به شما حمله کنند!

       24. سکوت و آرامش

 

صدای تلو تلو خوردن یک موجود چندش‌آور در پشت‌سرتان، مو به تن‌تان سیخ خواهد کرد!

در بازسازی دوباره شهر راکون، ایستگاه پلیس هم از این قاعده مصون نمانده‌است. سازندگان با طراحی هوشمندانه صداها، این مکان را به شدت ترسناک و وهم‌آور کرده‌اند. حالا با دوربین سوم‌شخص که از کنار شانه کرکتر دنبال می‌شود و شما را درجریان اصلی بازی قرار می‌دهد، صدای فراگیر هم اضافه شده است. این یعنی وقتی که در دنیای بازی حرکت می‌کنید، درک شما از موقعیت دشمنان در محیط پیرامون‌تان تغییر خواهد کرد. مثلا وقتی به طرف جلو حرکت می‌کنید، صدای تلو تلو خوردن یک موجود چندش‌آور در پشت‌سرتان، مو به تن‌تان سیخ خواهد کرد! این ویژگی، یک لایه ترس جدید به بازی اضافه کرده و آن را بیش از پیش هیجان‌انگیز می‌کند. پیشنهاد می‌شود اگر به دنبال یک تجربه کامل و لذت حداکثری هستید، حین انجام بازی از هدفون استفاده کنید!

       25. چاقوکشی

چاقوی‌ جنگی، مطمئن‌ترین و بهترین سلاح شما در نبردهای نزدیک و تن به تن است. به خصوص وقتی که یک زامبی و یا یک لیکر بسیار به کرکترتان نزدیک شود، آخرین راه مقاومت در برابر آن‌ها، یک ضربه چاقو است! البته حواس‌تان باشد وقتی که کلر و یا لیان به کسی چاقو می‌زنند، آن چاقو در تن حریف باقی می‌ماند و شما باید آن را دوباره بردارید! اگر هم یادتان رفت که چاقوی تیز و خوشگل‌تان را بردارید، می‌توانید به جای آن از مواد منفجره استفاده کنید و وقتی که دشمنان نزدیک‌تان شدند، مواد منفجره را در داخل دهانشان بگذارید و بوم! یک صحنه‌ انفجار زیبا و خونین!

Resident Evil 2 knife

       26. پلیس منحرف

فرمانده پلیس شهر راکون که قبلا نامش ذکر شده بود، در ابتدا کمی عجیب و غریب به نظر می‌آید. اما وقتی که مقداری در داستان بازی پیشروی کنید، متوجه می‌شوید که او نه تنها عجیب و غریب بلکه کاملا دیوانه بوده و تعادل فکری‌اش را از دست داده‌است! این موضوع را بعد از کشتن هیولای جهش‌یافته جی، متوجه خواهید شد. اولین بار هم که وی را در خط داستانی کلر ملاقات می‌کنید، او در کنار جسد دختر شهردار نشسته و به آن خیره شده‌ در حالی که تنها وظیفه‌اش مراقبت از دخترشهردار بوده‌است! یک صحنه کاملا وحشتناک که مطمئنا در رزولیشن 4K و روی کنسول PS4 Pro زیباتر و ترسناک‌تر هم خواهد بود!

       27. خاطرات مرگ

اگر به دنبال محتوا و داستان‌های بیشتری در دنیای رزیدنت اویل هستید، سازندگان این فرصت را برای شما فراهم آورده‌اند تا علاوه بر خط داستانی اصلی، ماجراهای دیگری را هم دنبال کنید. به عنوان مثال، لیان در ایستگاه پلیس، یک سری گزارش‌هایی را پیدا می‌کند که حوادث راکون سیتی را از سپتامبر 1998 میلادی، شرح می‌دهند؛ اگرچه گزارشگر این وقایع یعنی الیوت ادوارد خود از این حوادث شوم جان سالم به در نبرد...

       28. پدر آشوب‌طلب

آهان! حالا معلوم شد که همه‌ی این ماجراها زیر سر چه کسی بوده‌است!

ویلیام برکین رئیس پروژه ویروس G بود. ویلیام آنقدر در مورد کار و پروژه‌اش وسواس داشت و حساسیت زیادی به خرج می‌داد که عاقبت به نقطه‌ای رسید که برای محافظت از پروژه‌ی تحقیقاتی‌اش ، مجبور شد آن را خودش استفاده کند تا کسی نتواند این ویروس را بدزد! در نسخه اصلی بازی، او قصد داشت تا به شرکت آمبرلا خیانت کند. علت کارش هم این بود که پس از تحویل پروژه‌اش به ارتش آمریکا و همینطور آلوده کردن آب شهر راکون به ویروس T، هیچ ارتقای شغلی و تشویقی دریافت نکرد و وی را نادیده‌ گرفتند. به هر حال سری رزیدنت اویل پر است از خانواده‌های غیر عادی که عاقبت خوبی نداشته‌اند. خانواده برکین تنها یک نمونه از ده‌ها خاندان نفرین‌شده است.

Resident Evil 2 William Berkin29. کابوسی از گذشته‌ها: اگر کسی ویروس Golgotha را به مقداری زیادی به خودش تزریق کند، احتمالا تبدیل به هیولای درشت هیکلی مثل جانور خونخوار جی می‌شود! اگر در نقش کلر باشید، برای محافظت از شری، ناچار به مبارزه با این باس‌فایت وحشتناک می‌شوید. او در طول تعقیب و مبارزه با شما، چندین بار شکل و شمایل خود را عوض خواهد کرد. از حالا بگویم که نقظه ضعفش چشم شیطانی روی بازویش است و سعی کنید که به آن تیر بزنید تا از دستش خلاص شوید. البته برای بار دوم که با این هیولا روبرو می‌شوید، دیگر چشم شیطانی نقطه ضعف نیست و باید هر چه دستتان می‌رسد به طرف او پرتاب کنید! در اینجا شاید تیرهای اسیدی و آتش‌زا که قبلا اشاره کرده‌بودیم، کارساز باشد! در نبرد با چنین موجود شروری برای‌تان آرزوی موفقیت می‌کنم!

  1. نصیحت عقلانی

پس از دویدن به داخل ساختمان تاریک و متروکه‌ی ایستگاه پلیس، لیان با ماروین برندا برخورد می‌کند. او یکی از معدود بازماندگان راکون سیتی است. ماروین به لیان می‌گوید که کلر هنوز زنده و سالم بوده و در بخش CCTV قرار دارد. این افسر پلیس قبل از رفتن لیان یک چاقوی جنگی به او می‌دهد و می‌گوید:

«اگه یکی از اونا رو دیدی، چه لباس پلیس داشت و چه نداشت، فکر نکن. یا سریع بکشش یا فرار کن! فهمیدی؟»

وقتی این صحبت‌های را از زبان افسری می‌شنویم که خودش هم در حال تقلا برای زنده‌‌ماندن است، مو به تن‌مان سیخ می‌شود. باید گفت که Resident Evil 2 Remake بسیار ترسناک‌تر و واقعی‌تر از قبل شده‌است!

  1. بازنویسی تاریخ

در نسخه بازسازی شده، لیان به ماروین می‌گوید که یک هفته قبل از همه‌ی این ماجراها قرار بود که افسر پلیس شهر راکون شود؛ اما یک تماس تلفنی از فردی ناشناس دریافت‌ می‌کند که به او می‌گوید از همه‌ی این ماجراها فاصله بگیرد. در نسخه اصلی بازی، علت دیر رسیدن لیان به راکون سیتی، در هاله‌ای از ابهام قرار داشت. هرچند در سال 1998 میلادی، یک کتاب راهنما برای بازی منتشر شده‌بود که طی آن به این نکته اشاره شده‌وبد که لیان به علت میگساری و شب‌بیداری نتوانست خود را به موقع به راکون سیتی برساند! به هر حال بعید می‌دانیم که در نسخه بازسازی شده، چنین روایت عجیبی را ببینیم! احتمالا شرکت کپکام این تصویر ارائه شده از لیان را چندان متناسب با شخصیت او ندیده‌ است.

  1. زاویه دید جدید

نسخه‌ اصلی بازی، از دوربین ثابت بهره می‌برد و تمامی صحنه‌های پس‌زمینه از قبل پردازش شده‌بودند تا از مشکلات تکنیکی و بار اضافی روی پردازنده‌های کنسول پلی‌استیشن وان جلوگیری شود. نسخه بازسازی شده در عوض از موتور RE Engine استفاده می‌کند که موجب شده تا سازندگان بتوانند دوربین سوم شخصی را به کار بگیرند که در کنار شانه‌ی کرکتر قرار می‌گیرد. چنین زاویه‌دیدی مطمئنا بازیکن را در فضای ترس و مبارزات بازی غرق می‌کند و تاثیر بیشتری بر مخاطب می‌گذارد؛ طوری که حتی می‌تواند ضربه ناشی از شلیک گلوله‌ها را به خوبی احساس کرد. سری رزیدنت اویل هیچگاه تا این اندازه وحشتناک، خاموش، مرموز و تاریک نبوده‌است!


تصاویری از اسکین های شخصیت های Overwatch

تصاویری از اسکین های  شخصیت های Overwatch

تصاویری از اسکین های  شخصیت های Overwatch

به تازگی تبلیغات حمایتی رویداد هالووین عنوان Overwatch در شبکه های مجازی به مانند توییتر و فیسبوک آغاز شده است. نکته جالب در این تبلیغات، رونمایی از اسکین های هالووین شخصیت های Overwatch بود که به نظر می رسد این تبلیغات کمی زودتر از موعد در شبکه های مجازی انجام شده است.

رویداد هالووین عنوان Overwatch که Halloween Terror نام دارد هفته آینده آغاز می شود و به تازگی تبلیغات حمایتی این رویداد در شبکه های مجازی به مانند فیسبوک، توییتر و اینستاگرام آغاز شده است. اما به نظر می رسد که این تبلیغات کمی زودتر از موعد انجام شده و به همین سبب تصاویری از اسکین هالووین شخصیت های Overwatch در این تبلیغات مشاهده شده است که می توانید آن ها را در قسمت پایین مشاهده کنید:

شخصیت Mei با دندان های کوچک خون آشامی…

Zenyatta با ظاهری جدید و شبیه به شخصیت خیالی Cthulhu

البته این تبلیغات هم اکنون از فضای مجازی حذف شده اند و بلیزارد، سازنده و ناشر عنوان Overwatch، هنوز تصاویر رسمی اسکین  هالووین شخصیت های این عنوان را منتشر نکرده است. اما همان طور که در تصویر پایین مشاهده می کنید، تبلیغات حمایتی رویداد هالویین خبر از اضافه شدن پنجاه آیتم جدید به رویداد امسال می دهند و به نظر می رسد بسیاری از آیتم های رویداد سال گذشته نیز در رویداد هالووین امسال حضور خواهند داشت. سال گذشته، لوت باکس ها به صورت کدو تنبل هالویین در بازی حضور داشتند و شامل بیش از صد آیتم تزیینی بوده اند.

رویداد هالووین عنوان Overwatch با نام Halloween Terror هفته آینده و در تاریخ 10 اکتبر 2017(سه‌شنبه 18 مهر 1396) آغاز می شود.


نقد و بررسی بازی ماشین سواری Forza Motorsport 7

 نقد و بررسی بازی ماشین سواری Forza Motorsport 7

 نقد و بررسی بازی ماشین سواری Forza Motorsport 7

در صنعت بازی های رایانه ای پیشرفت و تکامل دو مفهوم متفاوت هستند. پیشرفت می تواند بهبود حتی جزیی داستان یک بازی، بهبود گرافیکی و یا هر بهبود دیگری باشد. ولی بحث تکامل مجزاست، تکامل یعنی هر آنچه که هست را به حد اعلا خود رساندن. تکامل یعنی این که به آخرین حد از محتوا برسید، تکامل یعنی آن که دیگر به آخرین حد گرافیکی یک پلتفرم برسید و یا آن که داستان بازی شما به چنان حدی از بلوغ و زیبایی برسد که تا سالیان سال درباره آن بحث شود مانند ان چه که در رابطه با فیلمی چون Fight Club شاهدش هستیم. از این دست مثال ها در دو دنیای بازی های رایانه ای و دنیای سینما زیاد است ولی داستان امروز ما در خصوص یک بازی است و می خواهیم بدانیم که آیا این عنوان فقط پیشرفت کرده و یا در زمینه خود به تکامل رسیده است.
داستان مثل همیشه از نسخه اول کنسول XBOX شروع شد که یک کنسول جدید به بهترین بازی ها هم نیاز دارد. به عنوان یکی از سبک های بسیار محبوب و در عین حال نسبتا راحت تر نسبت به سایر سبک ها، سبک مسابقات رانندگی بر روی این کنسول تازه به دنیا آمده به بازی خاص و اختصاصی خود نیاز داشت که پاسخ مایکرسافت به این نیاز بازی Project Gotham Racing بود که در همان اوایل عرضه کنسول تازه وارد برای آن عرضه شد از قضا یکی از بهترنی بازی های زمان خود نیز لقب گرفت. روند ارائه بازی های این سری تا سال 2007 و زمان Xbox 360 نیز ادامه داشت ولی نیاز به یک مجموعه تازه با هدفی جدید به شدت احساس می شد و به این ترتیب در سال 2005 اولین فرزند این تفکر به دنیا آمد و اسمش را قدرت گذاشتند !

فقط دوربین آخر بازی و این جنگولک بازی ها !


البته کلمه فورتزا که یک کلمه ایتالیایی است معنی قدرت می دهد ولی این سری قرار بود قدرت مایکروسافت و کنسول جدید را نشان دهد و در این کار هم به شدت موفق ظاهر شد. بازی اول چیزی بالغ بر 230 خودور با خود به همراه داشت که در زمان خود عدد قابل قبولی به حساب می آمد و تمام این محتوا حتی برای نسخه اول ایکس باکس نیز عرضه شد. سال ها گذشتند و نسخه های این بازی یکی پس از دیگری از راه می آمدند ولی این سری در نسل هفتم حداقل دو نقطه تمرکز اصلی داشت که اولی عرضه یک نسخه آرکید از سری به نام فورتزا هورایزن بود و دیگر نقطه عطف این سری عرضه نسخه چهارم بازی بود که با عرضه کینکت نیز همزمان شده بود و می توانستید حرکات سرتان را در بازی به حرکات سر راننده خودرو تبدیل کنید که البته تا قبل از عرضه هدست های واقعیت مجازی بازار را قبضه کنند به شدت جذاب و در حقیقت دیوانه کننده بود! ولی دومین نقطه قوت این بازی تعداد خودرو های بازی بود که به تعداد وحشتناک 500 خودرو رسیده بود. این بازی آنقدر خودرو پر جزییات داشت که برای بهره بردن کامل از بازی باید نسخه دو دیسک بازی را خریداری می کردید ( البته نسخه جدید نیز از مشکل نسبتتا مشابهی رنج می برد و حجم بازی به عدد 100 گیگابایت رسیده است! ) و جدا از آن که بازی این تعداد خودرو را به همراه داشت، جزییات تمام این خودرو ها با آخرین حدی که نسل هفت اجازه می داد در بازی نمایش داده می شد و تمام خودرو ها نیز به همراه دوربین داخل خودرو پردازش می شدند و این بازی ثابت کرد که نسل بشر هیچ وقت از تنوع خودرویی خسته نمی شود.

این بازی کامیون دارد 10 از 10


با ورود به نسل هشتم و ادامه راه کنسول مایکروسافت، نسخه پنجم این بازی نیز به عنوان یکی از عناوین لانچ عرضه شد که با وجود آن که بهترین بازی ریسینگ این نسل لقب گرفت ولی نسبت به آن چه که از ان سری انتظار داشتیم، واقعا یک عقب گرد اساسی محسوب می شد ولی ترن 10 به سرعت این مسئله را فهمید  و به عنوان تلاش دومش برای برگرداندن این سری به اوج بی رقیب، نسخه ششم را عرضه کرد که واقعا از هر لحاظ شاهکار محسوب می شد و تمام این ها در کنار غیبت طولانی مدت رقیب همیشگی، یعنی سری Gran Turismo و عدم وجود هر گونه رقیب قابل دیگری سبب شد که فورتزا یکه تاز این سبک باقی بماند. اما حالا نسخه هفتم منتشر شده است و دیگر نه رقیب قدیمی در غیبت به سر می برد و نه رقبای جدید، ضعیف هستند.
مهمترین عنصر بازی در ظاهر تعداد بسیار بالای همه چیز در خصوص آن است. از 700 خودور قابل دسترسی در بازی گرفته تا 32 موقعیت مکانی قابل بازی و از سوی دیگر با وجود عرضه کنسول جدید مایکروسافت در آینده نه چندان دور، از نظر اعداد و ارقام گرافیکی نیز بازی حد نهایی رزولوشن را در نوردیده است و به سطح 4K یا 2160p رسیده است که باید به سازندگان تحسین گفت که در این مدت نسبتا کم با وجود کار زیاد، استرس رقبای جدید و تمرکز بیشتر بر روی کنسول قدیمی تر باز هم توانسته اند بازی را به سطحی از آمادگی برسانند که نسخه اولیه بازی بر روی Xb1X و درنمایشگاه E3 بدون کوچک ترین افت فریمی به سطح 4K رسیده بود.
البته شاید در ظاهر عده ای تنها نکات مثبت بازی را تعداد بالای خودرو ها و یا رزولوشن خیره کننده ان ببینند ولی FM7 ثابت کرده است که در تمام زمینه ها به اخرین حد تکامل خود دست پیدا کرده است. به عنوان بازی ای که هم در بخش چند نفره هم در بخش تک نفره درخشیده است، بازی از یکی از بهترین بخش های چند نفره این سری بهره می برد که جدای از مسابقات معمول رانندگی، شما می توانید با دوستان خود به هر مسابقه ای مشغول شوید که شاید یکی از لذت بخش ترین های آن ها مسابقات درگ پس ارتقا های متعدد یک خودرو باشد. اما در بخش تک نفره هم مانند گذشته شاهد حظور بخشی هستیم که البته امسال نام عوض کرده است و حالا به نام Driver’s Cup شناخته می شود. اساس این بخش مانند گذشته است و تغییری نکرده است و شما هم چنان باید در میان کلاس های مختلف خودرو ها، تعدادی چالش انتخابی را به پایان برسانید تا در نهایت بتوانید به خودرو های سطح بالاتر دست پیدا کنید.
اگر بخواهیم یکی از مهمترین نقاط قوت سری فورتزا در سالیان اخیر را نام ببریم باید به زیبایی بصری بازی اشاره کنیم که خوشبختانه بازی امسال نیز به هیچ وجه از این قضیه مستثنی نیست. نسخه هفتم Forza Motor Sport بدون کوچک ترین شک و تردیدی یکی از زیبا ترین بازی های Xbox One است تصور آن که عنوان دیگری بخواهد این لقب را ازآن خود کند غیر ممکن به نظر می رسد. جدا از جلوه های بصری فوق العاده ای مانند حرکت شن های روان بر روی پیستی که از میان کویر های دوبی میگذرد یا هوای مه آلود و بارانی بازی که بی نهایت زیبا به نظر می رسند باید گفت زیبایی واقعی بازی زمانی به نمایش در می آید که شما دوربین را به داخل کابین خودرو و از دید راننده، تغییر دهید و حالا زمانی است که برای وجود 700 خودرو در بازی به وجد خواهید آمد چرا که حالا تک تک جزییات داشبورد آن ها مو به مو و با زیباترین گرافیک ممکنه نمایش داده می شود.

البته که این بازی به هیچ وجه برای دریفت کشیدن طراحی نشده ولی هیچ گاه نیز شما را نا امید نمی کند !


در سوی دیگر باز هم شاهد اجرای بازی بر روی رزولوشن 1080 در تمام طول اجرای بازی و با فریم ریت 60 بدون ذره ای افت فریم هستیم که در مقابل نزدیک ترین رقیب، یعنی Project Cars 2 که علاوه بر آن که هم از رزلوشن داینامیک استفاده می کند و هم دارای افت فریم نسبتا زیاد بر روی Xbox One معمولی است، این مسئله چیزی جز یک پیروزی دیگر برای FM7 به حساب نمی آید و البته همچنان تا تاریخ عرضه Xbox One X و دیدن آخرین حد گرافیکی بازی باید صبر کرد.
جدای از این ها افزوده شدن آب و هوای دینامیک به بازی علاوه بر آن که باز هم به زیبایی بازی می افزاید، باید افزوده شدن چالش های جدیدی به بازی می شود و سبب تغییر تاکتیک در مکان هایی مانند سر پیچ ها در دو حالت بارانی و خشک می شود که یا باید سرعت عبور از پیچ را تغییر داد و یا مسیر حرکت که باز هم به زیبایی و چالش های پیش روی شما می افزاید.
از دیگربخش هایی که از عناوین قبلی راه خود رابر روی این بزای پیدا کرده اند می توان به بخش شخصی سازی خودرو اشاره کرد که مانند قبل می توانید از میان بیش از صد ها عدد طرح مختلف و ترکیب آن ها، طرح دلخواهتان را بر روی خودروی خود پیاده کنید و یا این که به راحتی از طرح های ساخته دست دیگران استفاده کنید یا به آن ها امتیاز دهید. هم چنین یکی از بخش هایی که عرضه آن برای بازی تایید شده است ولی هنوز اضافه نشده است بخش فروش خودرو ها است که به سبک Forza Horizon 3 شما می توانید اگر از خودرویی خوشتان نیامد یا این که بیش از یک عدد از ان در اختیار دارید، به راحتی خودور های اضافی را به دیگر بازی بازان این عنوان فروخته و در آمد حاصله را صرف خرید های دیگر بکنید. البته یکی از بخش هایی که به بازی افزوده شده است بخش جعبه ها است که متاسفانه تا حدودی نقطه ضعف بازی محسوب می شود چون این جعبه ها با پول واقعی نیز قابل خرید هستند و بعضا محتویات آن ها شامل چیز هایی می شود که پیشتر در بازی های گذشته سری، جز امکانات اولیه به حساب می آمدند.

نمای داخل خودرو عالی مانند همیشه


در نهایت باید گفت که داستان FM7 با چیزی که در ابتدا گفتیم تفاوت دارد. بازی نه یک پیشرفت جزی محسوب می شود و نه یک تکامل نسبت به نسخه ششم. بسیاری از چیز هایی که در بازی می بینیم را در نسخه های قبلی نیز دیده بودیم، مانند بازگشت Drivatar ها یا Auction House و یا ده ها قابلیت ریز و درشت دیگر ولی اشتباه برداشت نکنید. تنها دلیلی که ما نسبت به این قابلیت ها زیاد شگفت زده نمی شویم، دیدن آن ها در بازی های قبلی سری Forza است و این نشان از آن دارد که نسخه های قبلی همگی بدون شک، شاهکار بوده اند و FM7 نیز از داستان مجزا نیست و بدون شک با یک شاهکار دیگر از استدیوی Turn 10 طرف هستیم ولی هنوز هم بازی از عدم یک ویژگی اصلی که باعث باز ماندن دهانمان شود رنج می برد و در واقع این عیب تمام بازی های سبک رانندگی، چه آرکید و چه شبیه ساز است و مهم ترین دلیل آن نیز اشباع شدن این سبک با بسیاری از قابلیت های مختلف است.
بازی در اکثر زمینه های عالی عمل می کند. از گرافیک چشم نواز زیبا گرفته تا آب و هوای دینامیک و مناظر شگفت انگیز تا خودرو های فراوان پر جزییات و تعدد آن ها و مسیر های قابل رقابت همه و همه سبب می شوند که بتوان با اطمینان گفت حداقل Forza Motor Sport 7 در این زمینه ها به تکامل رسیده است ولی قرار دادن قابلیت منفوری مانند پرداخت درون برنامه ای ( که البته خوشبختانه به هیچ وجه اجباری نیست حتی اشاره مسقیمی نیز به آن نمی شود) سبب می شود که نتوان به این شاهکار امتیاز کامل داد.

بهترین پیست بازی به معنای واقعی کلمه، ولی جای خالی مسابقاتی مانند داکار در بازی به شدت احساس می شود


همچنین بازی از عدم وجود یکی از ویژگی های به شدت لازم برای این سبک، ولی به شدت ناپایدار به نام واقعیت مجازی نیز رنج می برد که اولا واقعا معلوم نیست که این ابداع مجدد به کدام سمت می رود چون در چند ماه اخیر به معنای واقعی کلمه هیچ خبر مهمی از این هدست ها پخش نشده است ولی وجود و تجربه آن ها به شدت مورد نیاز . البته برای افرادی که رایانه شخصی قدرت مندی دارند، این نیاز با استفاده از چندین صفحه نمایش ( و البته صندلی های متصل به جک های هیدرولیکی چند ده میلیونی که قطعا هر کسی از به آن ها نیاز دارد) قابل ارضا می باشد ولی برای کنسول بازان تنها امکان بهبود خرید فرمان های درجه یک است که از قضا نوع مرغوب آن ها قیمتی فراتر از یک کنسول نیز خواهد داشت ولی این به معنی نیست که بازی با کنترلر های معمول سخت است ولی این بازی را جور دیگر باید بازی کرد.
ولی باید گفت Forza Motor Sport 7 با وجود غنای ویژگی ها و امکانتش بدون شک کامل ترین بازی در این سبک است ولی باید اطمینان داشت که باز هم جا برای پیشرفت این بازی وجود دارد و شاید سازندگان، از ترس نداشتن ویژگی جدید و دچار شدن به بیماری بازی های فوتبالی، سعی دارند ویژگی های جدید را کم کم را به بازی های خود تزریق کنند. در هر صورت این بازی عنوانی است که دقیقا دلیل لازم و کافی برای خرید یک کنسول از مایکروسافت محسوب می شود.