نقد بازی Night Call نایت کال
نقد بازی Night Call نایت کال
ارائه یک داستان درگیرکننده و پرمحتوا، حربهای فوق العاده برای استودیوهای بازی سازی مستقلی است که بودجه آنچنانی ندارند. طی چند سال اخیر به موازات پیشرفت بازیهای AAA، بازیهای ایندی هم رشد قابل قبولی داشتهاند و هر چند هنوز هم خیلی از این بازیها به لحاظ ساختاری کلیشهای به نظر میرسند، ولی برای سرگرم کردن مخاطبان خاص خودشان حرفهای زیادی برای گفتن دارند. اگر فقط به بازیهای AAA نگاه نکنیم و سری به استیم و حالا جدیدا اپیک گیمز بزنیم، متوجه خواهیم شد که تنوع این گونه بازیها هم واقعا قابل قبول است. انتظار نمیرود که یک گیمر از همه سبکها و ژانرهای موجود در صنعت بازیسازی لذت ببرد، ولی خب بد نیست گاهی اوقات حتی به آن ژانرهایی که به نظر برایمان دوست داشتنی نیستند سر بزنیم و یک بار دیگر امتحانشان کنیم. روند داستان گویی بازیهای مستقل در این چند سال بدون اغراق، گاها بینظیر بوده است. Dontnod Entertainment توانسته با دو بازی Vampyr و Life is Strange نام خود را بر سر زبانها بیندازد. حالا دیگر هم دنبال کننده واقعی دنیای گیم این استودیو را میشناسد. خود Dontnod را هم نشناسد، دستکم محصولاتش را میشناسد. نینجا تئوری و Hellblade Senua’s Sacrifice هم که اصلا بحثشان از هر بازی و استودیو مستقل دیگری جداست.
خوشبختانه در چهار یا پنج سال اخیر، از این دست بازیها کم نداشتهایم. Gris، This War of Mine، Inside، The Sinking City تنها چند بازی هستند که هم تجربهشان کردهام و هم در ذهنم هستند. مطمئنا شما نیز میتوانید به این لیست چندین بازی اضافه کنید. بازیهایی که بدون بودجه آنچنانی ساخته شدهاند و در سبک خود عملکردی فراتر از قابل قبول از خود به نمایش گذاشتهند.اند. حتی اگر به نامزدهای بهترین بازی سال 2019 نگاه کنید، در کنار اسامی چون God of War و Assassin’s Creed Odyssey و Red Dead Redemption 2، به اسم Celeste برخواهید خورد. عنوانی با متای بالای 90 که در داستانگویی هم عملکرد خیلی خوبی از خود برجای گذاشته است. البته صرفا این داستان نیست که میتواند از یک بازی مستقل، یک بازی موفق هم بسازد. مثلا عنوان Mordhau، اصلا داستان خاصی ندارد و یک بازی آنلاین است. با این وجود، یک بازی فوقالعاده موفق است که در تمام دنیا از جمله کشور خودمان، کاربران فراوانی دارد. بازیهای بقا نیز الزاما از یک داستان عالی بهره نمیبرند و بیشتر روی دیگر موارد تمرکز دارند. با این حال، چنین بازیهایی هم میتوانند کاربران زیادی را به خود علاقهمند کنند. اما خب چون در مورد عنوانی که امروز میخواهیم در موردش بحث کنیم، داستان حرف اول و آخر را میزند، بیشتر عناوین موفق در زمینه روایت یک داستان قوی را مثال زدیم.
دیگر همه ما میدانیم که برخلاف تصور خیلی از غیربازیبازها، گیم فراتر از صرفا جلو رفتن و کشتن دشمن مقابل است. حتی امروزه با بازیهایی مواجه هستیم که اصلا در آنها مبارزه و جنگ یا کمرنگ است و یا به کل وجود ندارد. در هر دو حالت هم، هم من و هم شما میتوانیم بازیهای پرتعدادی را مثال بزنیم که حرفهای زیادی برای گفتن دارند. ولی با تمام این اوصاف، حتی آن بازی که اکشن در آن کمرنگ است و یا گرافیک فوقالعادهای ندارد، دستکم یک سری ویژگی منحصر به فرد را در خود میگنجاند. همه میدانیم که صرفا یک ایده خوب و مناسب، نمیتواند تضمینی برای موفقیت و یا جذابیت یک بازی باشد. چه زیاد هستند بازیهایی که علیرغم داشتن یک ایده یونیک، هرگز نتوانستند جایی در بین بازیهای رایانهای برای خود دست و پا کنند. حتی خیلیها را ما اصلا نمیشناسیم. داریم در مورد “بازی” صحبت کنیم، بدین معنا که کسی که در حال تجربه آن است، هر چقدر هم که به مفاهیم سیاسی، اجتماعی و یا فلسفی آن دقت کند، همچنان لذت بردن و سرگرم شدن یکی از اولویتهای اصلی اوست. مشکل بعضی از بازیهای امروزه هم همین است. آیا Watch Dogs نمیتوانست از ایده خود استفاده بهتری ببرد؟ آیا Anthem از نهایت پتانسیل خود استفاده کرده است؟ پاسخ این سوالات احتمالا یک علامت تعجب قرمز رنگ است. شاید به مذاق کسی که طرفدار بازیهای مذکور است این حقیقت چندان خوشایند نباشد ولی واقعیت همین است. و اما برویم سر بحث راجع به بازی Night Call. عنوان Night Call یک بازی مستقل است که خوشبختانه بازاریابی خوبی داشته است. همیشه دیده شدن بازیهای مستقل برای من خوشایند بوده است. Night Call نسبت به خیلی از بازیهای مستقل دیگر، شناخته شدهتر است ولی آیا بهتر هم هست؟ به احتمال زیاد Night Call را میتوان در دسته بازیهایی دسته بندی کرد که مشابهشان را خیلی کم یا اصلا بازی نکردهایم. یک شبیه ساز تاکسی رانی که متفاوت از آن بازیهای تاکسی رانی دیگری است که تا حالا امتحانشان کردهاید. یک بازی با برخورداری از یک داستان جذاب. و مشکل دقیقا از همین جا نشات میگیرد! در کنار عبارت “یک داستان جذاب” نقطه گذاشتم، چرا؟ چون واقعا این تنها ویژگی مثبت بازی به شمار میرود. با این تصور که قصد کوبیدن بازی را داریم به سراغ ادامه این بررسی نروید! حقیقت را باید گفت. البته خب در کنار گفتن این حقیقت تلخ، باید این نکته را هم اضافه کنم که همین داستان جذاب، میتواند دلیل متقاعدکننده ای برای شما باشد تا بازی را تا پایان با عطش پیش ببرید. سلیقهها متفاوتند و همه هم مورد احترام. به هر حال، در این نقد و بررسی، سعی کردهایم تا تمامی ابعاد Night Call را مورد بررسی قرار داده و بازیکن را به صورت کامل با این بازی آشنا کنیم. اگر در تهیه این بازی هنوز شک دارید یا اصلا آن را به درستی نمیشناسید، خواندن این نقد و بررسی به شما کمک خواهد کرد. با ما همراه باشید.
چشمانتان را باز میکنید. هنوز نمیتوانید به صورت واضح ببینید و بشنوید. چند روی را در کما گذراندهاید و تازه به هوش آمدهاید. میگویند شما خوششانس هستید و تنها قربانی قاتلی هستید که توانستهاید جان سالم به در ببرید. آغاز داستان بازی Night Call همین است. در بیمارستان به هوش میآیید و هنوز تصویر برایتان حالت تار دارد. مدتی طول میکشد تا متوجه شوید اوضاع از چه قرار است و چه اتفاقی رخ داده است. شما نزدیک به یک هفته در کما بودهاید و اکنون بالاخره به هوش آمدهاید. خبر بد این است که شما قربانی یک قاتل زنجیرهای خطرناک هستید و خبر خوب این است که هنوز میتوانید در این دنیا زندگی کنید. مجددا، خبر بد این است که ممکن است در آینده هم مورد تهاجم این قاتل قرار بگیرید. خلاصه این که داستان بازی راجع به یک راننده تاکسی مرموز و یک قاتل ناشناس است. وقتی که سرِ کار خود برمیگردید، مکالمهای کوتاه با رئیس خود خواهید داشت، یکی دو نفر را سوار ماشین کرده و آنها را به مقصد میرسانید و سپس با یک بازرس رو به رو میشوید که از شما میخواهد در مورد این قاتل خطرناک اطلاعات کسب کنید. در مورد Night Call، نکته این است که خود تاکسیران هم به نظر یک فرد عادی نمیرسد. ظاهرا شما که البته اکنون یک اسم تقلبی برای خود انتخاب کردهاید، گذشته تاریکی داشتهاید . از انواع و اقسام خلافها گرفته تا حبس در زندان. پلیسی که وارد ماشین شما اینها را میداند و شما هم نمیخواهید برای خود دردسر درست کنید. پس به ناچار پیشنهاد که نه، دستور او را قبول میکنید. از این پس شما فقط یک راننده تاکسی نیستید، بلکه یک پلیس، یک مامور مخفی هم به شمار میروید. یک مامور مخفی که حالا مظنونین پرونده خود را میشناسد و باید در شهر اطلاعات جمع کرده و قاتل سریالی خطرناک را شناسایی کند.
عنوان Night Call یک بازی کاراگاهی هم هست. منتهی با آن بازیهای کاراگاهی که قبلا تجربه کردهاید خیلی فرق می کند. تماما مدارک و شواهدی که به دست خواهید آورد از طریق صحبت با مسافرانی است که سوار ماشین شما میشوند. مسافرین مختلف، به شما اطلاعات متفاوتی میدهند. گاهی این اطلاعات شما را به مجرم نزدیک تر میکنند و گاهی هم کمکی به حل پرونده شما نخواهند کرد. شما در نقش راننده تاکسی میتوانید از مسافرین خود سوال کنید، به آنها جواب دهید، سر صحبت را با آنها باز کنید و یا اطلاعات خصوصی خود را با آنها در میان بگذارید. مشکل بزرگ این جاست که انتخاب دیالوگ در بازی Night Call هیچ تاثیری روی داستان بازی نمیگذارد. در هر بازی مستقل یا غیر مستقل دیگری، انتخاب دیالوگ به منزله انتخاب روند پیشروی داستان است. در Night Call این کار فقط باعث میشود که بازیکن فقط مشاهدهکننده نباشد و روی موس چند باری کلیک کرده باشد. خب در چنین شرایطی، بازیکن حق دارد که از انجام این کار خسته شود، آن هم وقتی میداند که خودش هیچ کمکی به حل پرونده نکرده است و انتخاب دیالوگ هم حالتی تشریفاتی دارد. البته نیمه پر لیوان این است که این موضوع، به شما کمک میکند تا مسافرین خود را خیلی بهتر بشناسید. طبیعتا روی NPCهای بازی شخصیت پردازی خاصی صورت نگرفته ولی خب هر کاراکتر، ویژگیهای خاص خودش را دارد. مسافرین شما هر کدام حرفه، پیشینه و اعتقادات خاص خودشان را دارند.
در خلال صحبت با سرنشینان ماشین خود میتوانید اطلاعات جالبی از آنها دریافت کنید. حتی دیده شده که یک گربه، مسافر شماست! شما در طول بازی با انواع و اقسام افراد برخورد خواهید داشت. از مردی که به فرودگاه میرود تا برای خود دوست پیدا کند، تا زنی که قبلا بازیگر بوده و اکنون کارگردان است. یا دختری نوجوان که با پدر و مادرش مشکل دارد و پیرزنی که دوست دارد به مردم کمک کند. خلاصه هر نوع آدمی در بازی Night Call خواهید یافت. اتفاقات بازی در فرانسه، در پاریس رخ میدهند و دنیای بازی استعارهای از یک جامعه واقعی است. جامعهای که افراد آن از صحبت کردن با راننده تاکسی خودداری نکرده و وی را یک هم صحبت خوب و امن میدانند. مسافرین شما اغلب افراد صمیمی و گرمی هستند. حتی اگر ذاتا هم آدمهای جالبی نباشند، ولی در حرف زدن میتوانند سرتان را گرم کنند. با این وجود واکنشهای شما هم قطعا در روند صحبتهایشان نقش خواهد داشت. بعد از رساندن هر مسافر به مقصد، شما میتوانید مسافرهای دیگری را ببینید که در نزدیکی شما طلب تاکسی میکنند. این که میخواهید کدام مسافر را سوار کنید کاملا دلخواه بوده و به خودتان بستگی دارد. مسیرهایی که مسافران میخواهند طی کنند متفاوت بوده و بسته به مسافت، مبلغ متفاوتی را به شما خواهند پرداخت. اگر رفتار مناسبی را پیش بگیرید، ممکن است در پایان انعامی هر چند ناچیز را هم از مسافرین خود دریافت کنید. داستان بازی تمرکز چندانی روی شخصیت اصلی ندارد و بیشتر میخواهد راننده تاکسی را به قاتل شبهای پاریس نزدیک کند. با این حال، در طول بازی اگر دقت کافی داشته باشید، میتوانید چیزهای زیادی را هم از این راننده تاکسی مرموز بفهمید. مثلا این که وی به گربه حساسیت دارد یا همسرش قبلا به وی خیانت کرده است. در واقع برای این که شخصیت اصلی بازی را به صورت کامل بشناسید، باید قطعات پازلی که در طول بازی به دست میآورید را کنار هم بگذارید و نهایتا یک شخصیت کامل از راننده تاکسی را برای خود متصور شوید. عموما به دست آوردن این اطلاعات کار راحتی است و بیشتر آنها بدون این که حتی خودتان انتخاب کنید، به شما داده میشوند.
هر شب، مدت خاصی میتوانید در خیابانها بچرخید. کارهای اصلی شما به سه دسته تقسیم میشوند. رساندن مسافرین به مقصدهای مختلف، سر زدن به مکانهایی که میتوانند به مجرم اصلی پرونده شما را نزدیک کنند و همچنین پمپ بنزین! مسافرینی که سوار میکنید حتی گاهی اوقات میتوانند مظنونین پرونده باشند. در همان ابتدای بازی، پلیسی که وارد ماشین شما میشود پنج عکس به شما میدهد. این پنج عکس، عکسهای پنج مظنون اصلی این پرونده هستند. پس در واقع شما مظنونین را میشناسید. از آن جایی که بازی به شما در انتخاب مسافرین، آزادی عمل کافی را میدهد، میتوانید برای تسریع در حل پرونده مظنونین اصلی را سوار کنید. البته این صرفا تفکر شماست و همان طور که اشاره شد، اقدامات بازیکن در بازی چندان تاثیری روی نتیجه نهایی ندارند. راه دیگر به دست آوردن اطلاعات، سر زدن به مکانهایی است که روی نقشه مشخص شدهاند. این جاها میتوانند قبرستان باشند یا کلیسا! فرقی نمی کند. مهم این است که شما باید پا به جاهایی بگذارید که میتوانند شما را به مجرم نزدیکتر کنند. متاسفانه برای طرفداران بازیهای کاراگاهی، Night Call نمیتواند چندان لذت بخش باشد. چون شما در کشف اطلاعات جدید تقریبا نقشی ندارید. بر خلاف دیگر بازیهای کاراگاهی، در Night Call شما با چالش خاصی رو به رو نیستید و اصلا لازم نیست از هوش یا تجربهتان استفاده کنید. بنزین شما نامحدود نیست و میتواند خالی شود. به همین خاطر هر شب، باید سری هم به پمپ بنزین بزنید و در شبهای سرد پاریس، از تاکسی گرم خود پیاده شده و پای بنزینی که میخرید، مقداری پول خرج کنید.
اطلاعات مهمی که از مسافرین خود دریافت میکنید به عنوان سرنخ یا Clue در بازی شناخته میشوند. راننده تاکسی در خانه خود یک بورد یا دفتر کار دارد که روی آن تمامی سرنخها و اطلاعات مظنونها نوشته شده است. از معدود جاهایی که میتواند واقعا حس کاراگاه بودن را به بازیکن الحاق کند، نگاه کردن و بررسی این بورد است. تماما بازی با موس و کلیک کردن روی گزینه درست که نه، بهتر است بگوییم دلخواه دنبال میشود و این موضوع میتواند در دراز مدت بازیکن را خسته کند. حس یکنواختی در طول تجربه Night Call موج خواهد زد و متاسفانه هیچ راهی برای از بین بردن این معضل در بازی دیده نمیشود. داستان بازی اما به قدری جالب است که بتواند بازیکن را تا پایان با خود همراه کند.همه NPCهایی که سوار ماشین شما میشوند الزاما به بازیکن و حل این پرونده کمک نمیکنند و فقط به منظور طولانیتر کردن بخش داستانی بازی طراحی شدهاند. صحبتهایشان هم گاهی آن قدر طولانی است که به معنای واقعی کلمه، حوصلهتان را سر میبرند. در بخش Passidex عکس تمام شهروندانی که به عنوان مسافر سوار ماشین شما شدهاند دیده میشود. این بخش در ابتدای بازی تقریبا خالی است و به مرور پر میشود. نکته پایانی هم این است که بعد از به پایان رسیدن شیفتتان، میتوانید میزان پولی که دریافت کردهاید را مشاهده کنید.
اتمسفر بازی حالت جذاب و دلنشینی دارد. بدون دقت به دیالوگهای بازی هم میتوانید حدس بزنید که راننده تاکسی شبها کار می کند و اگر کمی دقت به خرج دهید، متوجه میشوید که هوای پاریس هم سرد است. حالا این سرما منظور فصل زمستان است یا چیز دیگری، وارد مقوله تحلیل داستان بازی می شود که به آن کاری نداریم. سازندگان عملا کمتر از 5 محیط را طراحی کردهاند. بیشتر بازی در تاکسی دنبال میشود و بقیه تایمتان هم در خانه و مقابل بورد صرف می شود. فضای بازی همواره تاریک و سرد است و در مجموع فضاسازی بازی میتواند نظر مثبت بازیکن را به دست آورد. بازی هیچ صداپیشهای ندارد و در نتیجه، اصلا صحبتی به صورت صوتی در بازی تعریف نشده است. دیالوگها تماما تکست بِیس هستند و به صورت نوشتاری مشخص میشوند. این موضوع در خیلی از بازیهای ایندی مشاهده میشود و اصلا چیز عجیبی نیست. در بحث صداگذاری و موسیقی اما، عملکرد سازندگان تحسین برانگیز بوده است. حالت موسیقی بازی بسته به شرایطی که در آن هستید میتواند متفاوت باشد. گاهی اوقات اصلا خبری از موسیقی نیست و بازی در سکوت کامل ادامه پیدا میکند. گاهی اوقات نیز در معاشرتهایی که میتوانند حالت طنزگونه داشته باشند، موسیقی مطابق با شرایط پخش میشود. Night Call بازی صامتی نیست ولی خب در هر ثانیه آن هم نباید انتظار شنیدن یک موسیقی با ریتمی متفاوت را داشت.
منحصر به فرد بودن، تضمینی برای موفقیت نیست. Night Call جمله قبل را به اثبات میرساند. عنوانی که شبیه به Night Call باشد حقیقتا من نمیشناسم و بعید هم میدانم که اصلا پیدا شود. بازی از چه لحاظ اتمسفر و چه گیمپلی کاملا متفاوت با دیگر بازیهای موجود در بازار است. ولی این بازی مشکلات ریز و درشت زیادی دارد که در متن نیز به آن ها اشاره شد. به همین خاطر، تجربه Night Call پیشنهاد میشود چون تجربهای جدید و منحصر به فرد خواهد بود ولی انتظارات خود را باید به شدت پایین بیاورید. در ضمن، هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانید با این بازی ارتباط برقرار کنید. قطعا Night Call اگر یک فیلم هالیوودی بود، میتوانست خیلی بهتر عمل کند. دلیلش هم واضح است، گیم پلی بازی به شدت لنگ میزند. با این حال و با وجود تمام مشکلات و کم و کاستیهایی که این بازی دارد، کماکان تجربه آن خالی از لطف نخواهد بود.